فیلم سینمایی بی حسی موضعی چهارمین ساخته حسین مهکام در مقام کارگردان با بازی باران کوثری، پارسا پیروزفر، حسن معجونی و حبیب رضایی اثری سرگرم کننده است که هرچند ظاهری آشفته، پریشان گو، فاقد شخصیت پردازی، گیج و بدون یک خط داستانی منسجم دارد هر چه به میانه و انتها نزدیک میشود انسجام بهتری پیدا می کند و به نوعی اگرچه در لحظاتی به شعارزدگی روشنفکرانه نیز نزدیک میشود به سرعت از دام آن رها شده و به مسیر خود ادامه می دهد و این چیزی است که فیلم را از یک اثر کسالت بار نجات داده و به جریان زندگی باز می گرداند.
بی حسی موضعی بیشک تجربهای است در دنیای سینمای ابزورد که اگرچه شاید به پختگی کامل نرسیده است رگه هایی قابل قبول از این مکتب را در ذات خود به همراه دارد. قطعا کاراکترهایی که حضور فیزیکی شان توأماً در یک زمان و مکان است ولی نه با هم ارتباط طبیعی دارند و نه با مخاطب از مولفه های مکتب ابزورد است. تناقضگویی، پارادوکس کلامی، پریشان احوالی، گروتسک و طنز سیاه، نیز از دیگر شاخصههای اصلی این مکتب است که شناخت مخاطب از آن می تواند او را بهتر به جهان فیلم نزدیک کند.
حسین مهکام در آخرین تجربه سینمایی خود به جهانی وارد شده که بسیار بر لبه تیغ است و می توانست بی حسی موضعی را به اثری منفعل، آشفته و چندپاره تبدیل کند اما خوشبختانه به خوبی توانسته خود را از این پرتگاه ویرانگر نجات داده و به رگه هایی از روایت عَبث و معناباخته دست یابد. شاید اساسی ترین ضعفی که بی حسی موضعی دارد و نتوانسته به فیلم کاملی در این حوزه تبدیل شود، شخصیتپردازی فیلم است.
کاراکترها اگر چه مولفههایی از جهان ابزورد را به همراه دارند و کُنشهایشان نسبت به موقعیتهای جدی که در آن قرار می گیرند کاملا غیر متعارف، بیتفاوت و خونسردانه است انگار هنوز به باورپذیری لازم نرسیده اند و در لحظاتی محتاطانه عمل کرده اند، شاید رهایی بیشتری از کاراکترها انتظار می رفت تا به زبان فیلم نزدیکتر شوند.
از دیگر ویژگیهای قابل توجه در فیلم بی حسی موضعی که فارغ از سبک و سیاق فیلم نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت، طنز خوب و در لحظاتی تلخ فیلم است که اگرچه چندان گزنده نیست و مجددا نگاهی محتاطانه با خود همراه داشته توانسته است از مرز شوخی های سطحی و دمدستی عبور کرده و در روایت فیلم جای خود را بهدرستی پیدا کند.
بی حسی موضعی بر خلاف نظر عامه کارشناسان حوزه سینما به هیچ گاه اثری بیهویت نیست و باید قبول کنیم در فضای سینمای ابزورد نباید دنبال روابط علت و معلولی بگردیم و نه کاراکترها نیازمند یک ابعاد روانشناختی و شخصیتی کامل است. شاید آنچه آخرین ساخته حسین مهکام به آن نیازمند است، سکوت است که به عنوان یکی از اصلیترین عناصر مکتب ابزورد جای آن در فیلم خالی است، سکوتی سرد و خاموش که کاراکترها ناگزیر دچار آن اند.
دوربین مهکام در جایگاه کارگردان اثر میتوانست بیپرواتر عمل کند و هراسی از به تصویر کشیدن قاب هایی سردتر و طولانی تر نداشته باشد. این فیلم در بازیگری نیز از انتخابهای خوبی برخوردار است. حبیب رضایی در مقام بازیگر در این فیلم در بالاترین سطح است و حسن معجونی اگرچه بازی اش تکراریست در این نقش به خوبی نشسته است. البته در این یادداشت وارد موضوع روایت اثر نشدیم تا شیرینی دیدن فیلم برای مخاطبانی که هنوز موفق به دیدن آن نشده اند از دست نرود.