موسیقی در بین ایل بختیاری از جایگاه ویژهای برخوردار است، این موسیقی با کار و زندگی این مردم عجین شده است.
این نواهای موسیقایی در بین بختیاریها، هنگام کار از جمله برزگری، درو کردن مزرعه، کوچ، لالایی برای کودکان و برنامههای حماسی مورد استفاده قرار میگیرد.
در بین مردم بختیاری برخی از صدای خوانندگان بومی و محلی به دلیل وجود ویژگی که دارند، ماندگار شدهاند و آثار این خوانندگان در بین مردم زمزمه میشود از این جمله بهمن علاءالدین است که برخی از جوانان یا افراد مسن آثار او را گاهی زمزمه میکنند.
به دلیل جایگاه این هنرمند فقید در بین مردم بختیاری، خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) مرکز چهارمحال و بختیاری گفت و گویی با اشکان زارعی استاد دانشگاه و دانشجوی مقطع دکترای تاریخ انجام داده است.
ایرنا: زندگینامه بهمن علاءالدین چگونه گذشت؟
اشکان زارعی: بهمن علاءالدین در ۲۰ مهر ۱۳۱۹ در مسجد سلیمان به دنیا آمد، او با توجه به پیشه پدرش که در شرکت نفت کار میکرد و روال زندگی خودش، یعنی انتخاب شغل معلمی و خدمت سربازی، گسترۀ بختیاری در خوزستان از جمله لالی، مسجد سلیمان، قلعه تل، ایذه و باغملک، گشتی میزند.
با توجه به سیری که در شمال خوزستان و منطقۀ بختیاری خوزستان میکند، با زیستبوم زاگرس، فرهنگ مردم، آیینها و باورها، حماسهها، عاشقانهها، شکستها، آوازها و ترانههای آنها آشنا میشود، به ویژه اینکه در فرهنگ بختیاری شعر و موسیقی با هم درآمیخته است.
ایرنا: در خصوص ویژگیهای بهمن علاء الدین توضیح دهید؟.
زارعی: بهمن علاءالدین جزء آن دسته افرادی است که بیگمان برای همیشه در تاریخ، اندیشه و نگرش جامعه بختیاری ماندگار خواهد بود.
این ماندگاری برآمده از احساسات نیست بلکه بستر و زمینههایی در برخورداری او از جایگاهی والا در مقایسه با دیگر خوانندگان نقش داشته است. به طوری که هرگاه سخن از موسیقی بختیاری به میان میآید همه او را به یاد میآورند.
این ماندگاری را باید در صدا، شیوۀ زندگی، جستارها و مضامینی که در ترانههای او وجود داشت جست و جو کرد.
بسیاری از اشعار ترانهها را با توجه به شناخت درستی که نسبت به زیستبوم زاگرس، باورها، آیینها و تاریخ بختیاری داشت، با باور، جان و دل میسرود، به همین دلیل ترانههای وی به دل مینشست.
ضمن گرامیداشت تمامی خوانندگان بختیاری قبل و بعد از او، صدای او متفاوت و دلنشین بود. به صورتی که آمیختهای از غم و شادی و سرشار از ابهت بود، حنجره وی حنجرهای مخملی و ششدانگ بود.
به نظرم جایگاه این خواننده در موسیقی بختیاری با جایگاه غلامحسین بنان در موسیقی ایرانی برابر است، صدای هر ۲ مخملی بود و حنجرهای شش دانگ داشتند.
غلامحسین بنان، ترانۀ ملی و حماسی «ای ایران ای مرز پر گهر» را برای نخستین بار و با یک مشی عاشقانه و از سوی دیگر ترانه «کاروان» سروده رهی معیری بسیار غم انگیز است و ترانۀ «بهار دلنشین» که شادی بخش است را خوانده است.
همچنین «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» که از اشعار شهریار است را نیز خوانده است، تمامی ترانههای وی چه غمانگیر و چه شادیبخش به دل خواننده مینشیند.
بهمن علاءالدین نیز چنین است، ترانههای غمانگیز و شادیبخش او مورد پسند مخاطب قرار میگیرد و به دلیل واقعی و راست بودن مضامین میتوانند با آن همزاد پنداری کنند.
بهمن علاءالدین نخستین ترانهخوان بختیاری نبود و پیش از او خوانندگانی بودند که به این کار پرداختند، آنها نیز بسیار در کار خود ماهر و از صدای خوبی برخوردار بودند و خوش درخشیدند.
از جمله رمضان کارآزموده، عزیزالله بیات (در رادیو آبادان و اهواز میخواند)، سید علی موسوینژاد و غلامشاه قنبری بود.
روایت شده است بهمن علاءالدین دلبستۀ صدای غلامشاه قنبری بوده است و او دلیل علاقهمند شدن بهمن علاءالدین به خوانندگی بود و در ادامه با حمایت و تشویق غلامشاه قنبری وارد این جرگه میشود.
ایرنا: چه عامل یا عواملی در برجسته شدن نام بهمن علاءالدین مؤثر بود؟
زارعی: آنچه که باعث پیوسته خوش درخشیدن بهمن علاءالدین و سبک و مشی متفاوت او شد، فرایندی است در دو دوره زندگی، پیش روی او قرار گرفت.
بهمن علاءالدین در دهۀ ۵۰ همراه با منصور قنادپور در رادیو و تلویزیون به ویژه رادیو اهواز شروع به خواندن کرد. معروفترین مجموعه ترانههای وی «گلهای کاغذی» و شعرهایی همچون «دخترلچک ریالی»، «گل نازدار» و «تنگ بلور» است.
با توجه به اینکه این ویژگی در ترانههای دوره نخست زندگی او تا حدودی در خصوص ناکامیها، شکستها و مضامین عاشقانه بود و مردم به او و ترانههایش گرایش پیدا کردند و در سال ۱۳۶۵ نخستین ترانۀ وی پس از انقلاب ضبط و به بازار ارائه میشود.
ایرنا: در خصوص مرحله دوم زندگی بهمن علاءالدین و ترانههای وی در این دوره توضیح دهید؟
زارعی: ترانههای مرحلۀ دوم زندگی او متفاوت از مرحله اول بود، در واقع تنها ترانه نیست و یک فرهنگ در خود نهفته دارد، ترانههای این مرحله از زندگی او به عنوان یک کتاب آموزشی و هویتی برای مردم بختیاری است.
مرحلۀ دوم زندگی او که سرآغاز فعالیت تازه با نگرشی نوین بود، از سال ۱۳۶۵ شروع شد و به دلایل کمتوجهی به موسیقی و خرده فرهنگهای قومی، موسیقی، به همین دلیل بهمن علاءالدین با نام مسعود بختیاری خود را معرفی کرد.
در این دوره چندین مجموعه ترانه دارد که نخستین و دومین آن با عطالله جنگوک با عنوانهای "مالکنون" و "هی جار" است و مجموعه نوارهای بعدی شامل "تاراز "، "آستاره" و " برافتو و بهئیک" است.
در این فرایند بسیاری اعتقاد دارند اول مالکنون و بعد هی جار دارای جایگاهی بسیار ویژه میباشد و از این ۲ به عنوان شاهکارهای بهمن علاءالدین یاد میکنند.
شاید دلیل اهمیت ترانۀ مالکنون به وقفه یک دههای میان فعالیت وی، شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه و ماندگار بودن اولین اثر در یادها مربوط باشد.
ایرنا: دلیل تفاوت او از سایر همکاران و برجستگی زندگی وی چیست؟
زارعی: آنچه باعت تفاوت او از سایر همکاران و برجستگی زندگی وی شده است، به مرحلۀ دوم زندگی او باز میگردد.
او در این مرحله، در زمینۀ موسیقی کارآزمودهتر شده است، پختهتر شده و از موسیقی و آواز به عنوان یک ابزار جهت بازگویی هویت ایلی و فرهنگ بختیاری بهره میبرد.
به عبارتی آوازخوانی و ترانههای او فقط برای سرگرمی نیست، او در عین حال که سعی میکند گویش بختیاری را ماندگار کند، با نام بردن زیستبوم بختیاری همچون ترانه تاراز و شیمبار(شیرینبهار) ، به دنبال ماندگار کردن آنها در یادها میباشد.
او از آیینها و باورهای بختیاری همچون همدرنگ، هیاری، آوازهای بختیاری(با برداشت یا استفاده از آوازهای کهن و تک بیتیهای کهن بختیاری) در ترانههایش بهره میبرد.
در واقع در بختیاری دوبیتی وجود ندارد، بیشتر تک بیتی بوده و از این رو به شعر، بیت گفته میشد. مضامین این شعرها بیشتر عاشقانه،حماسی، پیروزی و شکست ها و شیوۀ زندگی مردم بوده که بهمن علاءالدین به شیوهای هنری آنها را به کار میگیرد.
برای مثال آهنگ "ممد للری" را با آوازها و شیوۀ نوین به کار میگیرد و بیتها را نوینتر میکند.
ایرنا: مضامین و اشعار موسیقیهای علاءالدین چیست؟
زارعی: تمامی ترانهها و چامههای بختیاری مضامین گوناگونی دارند. یکی از این مضامین که در بسیاری از آوازها و چامههای آنان آمده، صیادی یا شکار است. یعنی از شیوۀ کارها، لحظات، پیروزی و شکستها، ابزار شکار، گلهداری، چوپانی، برزگری، کشاورزی و مسائل مربوط به آنها سود میبرد و آنها را در ترانههای خود بازگو میکند، مردم بختیاری نیز با شنیدن این ترانهها، زندگی خود را میبیند.
به عبارتی میتوان گفت، ترانههای بهمن علاءالدین یک تاریخ آهنگین و آینۀ تمام نمای زندگی، فرهنگ، باورها و گذشتۀ بختیاری است.
همانگونه که فردوسی پرچمدار هویت ایرانی است و اسطورههای ایرانی در زمان اشکانیان که تا مرز نابودی رفتند را زنده و منظوم کرد، علاءالدین نیز پرچمدار هویت بختیاری است.
ترانههای بهمن علاءالدین در خارج از حوزۀ جغرافیایی خوزستان و چهارمحال و بختیاری نیز به دل مینشیند و به نوعی یادمانی از خاطرات و ضمیرناخودآگاه ایلی افراد است.
بنا بر صحبتهای او و کسانی که از او یاد کردند، هیچگونه دورۀ موسیقیایی ندیده و دارای یک استعداد خدایی، صدای عالی و حنجره شش دانگ بوده است.
بهمن علاءالدین از یک سو برآیند موسیقی بختیاری و پیشینیان است، از طرفی در موسیقی بختیاری جریانساز شد و باعث شد افرادی که پس از او آمدند، نیم نگاهی به شیوه و سبک متفاوت و بیهمتای وی داشته باشند.
بهمن علاءالدین در ۱۲ بهمن سال ۱۳۸۵ در کرج پس از بیماری چندین ساله درگذشت. بیشتر با نام مسعود بختیاری از او یاد میشود، در حالی که نام او بهمن علاءالدین بوده و نام مسعود بختیاری را بنابر شرایط دهه ۶۰ انتخاب کرده بود. تا زمانی که نام زیبای بهمن علاءالدین است چرا از نام مسعود بختیاری استفاده شود؟
بختیاریها یکی از ایلهای پیشرو در پرداختن به فرهنگ و تمدن ایرانی و شاهنامه فردوسی هستند و بیشتر در به کارگیری نامهای فارسی بسیار پیشرو بودند و در واقع پایبندی بر بکارگیری نامهای فارسی دارند. بهمن علاءالدین نیز در همین جرگه است.
خردهای که باید از برخی نوشتههای که با نوشتن نام مسعود بختیاری منجر به نهادینه کردن این اسم میشوند،گرفت، این است که چرا نباید نام واقعی بهمن علاءالدین به کار گرفته شود؟ وقتی این نام واقعی است و ساختگی نیست و در واقع او اول با این نام شروع به فعالیت کرد.
ایرنا: چه توصیههایی جهت حفظ نام و یاد بهمن علاءالدین دارید؟
زارعی: بهمن علاءالدین در چند دهۀ گذشته جزء سرشناسترین چهرههای بختیاری است، این سخن به این معنا نیست که او یگانه چهره نامدار و کارساز بختیاری است، اما در بین مردم به طور کلی شناخته شدهتر است و به نوعی موسیقی بختیاری وامدار او است.
با این حال چه در زمان زنده بودن و چه پس از مرگ علاءالدین، آنچنان که شایسته است به او پرداخته نشده است. چند سالی است که در خوزستان قرار است فرهنگسرایی با این نام ساخته شود ولی هنوز به سرانجامی نرسیده است. در واقع ارج نهادن به بهمن علاءالدین نباید تنها در غالب نام نهادن بر فرهنگسرا و از طرفی تنها در خوزستان باشد.
این جای پرسش دارد که چرا تاکنون جشنواره موسیقیایی برای وی برگزار نشده است.
در چهارمحال و بختیاری و حتی در تهران باید همایشها، جشنوارهها برگزار شود. در واقع میتوان در هرکدام از این استانها سالانه جشنوارۀ موسیقی نواحی، موسیقی سنتی با یک دبیرخانۀ مستقل به نام بهمن علاءالدین برگزار شود.
همچنین خوزستان و چهارمحال میتوانند به عنوان دو گستره بختیاری در خصوص بزرگداشت نام و یاد بهمن علاءالدین با یکدیگر تعامل کنند و یادمانی برای وی برگزار کنند.
جهت ارج نهادن به اشخاصی که برای زنده نگهداشتن تاریخ و فرهنگ این سرزمین (در ساختار کلی به نام ایران بزرگ و در خرده فرهنگهای ایلی و قومی) تلاش کردند، نباید تنها به این نوشتهها بسنده کرد. در واقع آنچه که باعث کمرنگتر شدن تهاجم فرهنگی میشود، زنده نگهداشتن نام و یاد هنرمندان در سطح ملی و ایلی است.
بیشک بهمن علاءالدین به عنوان یکی از این افراد و صدای فرهنگ بختیاری بوده است و جامعۀ بختیاری وامدار او است.