تهران- ایرنا- روزنامه همدلی در مطلبی آورد: احتمالا بایدن به‌رغم پیگیری راهبردهای کلان سیاست خارجی آمریکا مثل تامین امنیت اسرائیل، تامین منافع انرژی در خاورمیانه و جلوگیری از اشاعه سلاح‌های هسته‌ای در این منطقه و... احتمالا از ابزار غیرخصمانه‌تری در مواجهه با ایران و سایر کشورها استفاده می‌کند.

روزنامه همدلی ۲۶ آبان یادداشتی به قلم عباس‌علی توتونچی کارشناس بین‌الملل منتشر کرد و نوشت: برای پاسخ به این پرسش مهم که آیا ترامپ یا بایدن برای جمهوری اسلامی ایران تفاوتی دارند یا نه؟ ورای گمانه‌زنی‌های سیاسی و ژست‌های رجزخوانانه، می‌توان به یک نظریه علمی پرکاربرد رجوع کرد. واقع‌گرایی نوکلاسیک یکی از نظریه‌های رایج امور بین‌الملل است که با تلفیق سطوح و مولفه‌های فردی رهبران سیاسی، نهادهای ملی و ساختار نظام بین‌الملل به پیش‌بینی و تبیین رفتار دولت‌ها در عرصه سیاست بین‌الملل می‌پردازد و عموما نتایج آن مورد پذیرش کارشناسان این حوزه قرار می‌گیرد.

در تبیین مولفه‌های شخصی می‌توان گفت ترامپ و بایدن دو تفکر سنتی متفاوت حاکم بر آمریکا یعنی نومحافظه‌کاری آمریکایی و ویلسونیسم را نمایندگی می‌کنند. نومحافظه‌کاران بر پایه گرایش‌های مذهبی خود، اعتقاد به رسالت الهی آمریکا برای ترویج ارزش‌های آمریکایی در جهان بدون توجه به همراهی یا عدم همراهی متحدان خود دارند، در نقطه مقابل بایدن به عنوان نماینده تفکر ویلسونیسم اعتقاد زیادی به چندجانبه‌گرایی، استفاده از نهادهای بین‌المللی و ترجیح شیوه‌های دیپلماتیک بر نظامی‌گری دارند، هرچند در نهایت نظامی‌گری را هم به عنوان یک راهکار برای نیل به هدف می‌پذیرند، اما همین قرائن شخصیتی نشان می‌دهد...، همچنان که اسلاف بایدن و ترامپ یعنی اوباما و بوش نیز تجربه مشابهی داشتند و اوباما با کنارگذاشتن سیاست تغییر رژیم و استفاده از راهکارهای دیپلماتیک در نهایت به توافق برجام با ایران دست یافت، لذا می‌توان امیدوار بود بایدن، آن‌چنان که پیش از انتخابات نیز بر آن تاکید می‌کرد، رویکرد مصالحه‌آمیزتری را نسبت به ایران اتخاذ خواهد کرد.

در تبیین مولفه‌های ملی نقش کنگره اعم از مجلس نمایندگان و سنا در رویکرد سیاست خارجی رئیس جمهوری آتی آمریکا موثر خواهد بود. در این مولفه به نظر می‌رسد با توجه به این‌که هم در مجلس نمایندگان و هم مجلس سنا کرسی‌ها تقریبا به صورت مساوی میان دموکرات‌ها توزیع شده، در صورت استقرار بایدن در کاخ سفید کنگره تقابل جدی با تصمیمات او نخواهد داشت و بایدن حتی با سهولت بیشتری نسبت به اوباما که با فشارهای مضاعف کنگره جمهوری‌خواه برای پیشبرد تصمیماتش همراه بود، برنامه‌های سیاست خارجی خود را پیش ببرد. در بررسی ساختار نظام بین‌الملل نیز می‌توان گفت با توجه به افزایش قدرت چین و تا حدودی روسیه و سایر قدرت‌های نوظهور و کاهش قدرت هژمونیک آمریکا در نظام جهانی، می‌توان انتظار داشت بایدن برخلاف ترامپ با همکاری بیشتر با متحدان اروپایی و حتی چین و روسیه به سمت چندجانبه‌گرایی و پایبندی به معاهدات بین‌المللی روی بیاورد و برجام به عنوان یک معاهده بین‌المللی یکی از این گزینه‌هاست، البته در این مسیر تیم بایدن ملاحظات خود را خواهد داشت و کار آسانی پیش روی ایران نیست.

در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت بررسی مولفه‌های فردی، ملی و ساختار نظام بین‌الملل در مورد ترامپ و اوباما نشان می‌دهد گرچه راهبردهای کلان آمریکا در سیاست خارجی تغییر چندانی نخواهد داشت، اما می‌توان امیدوار بود بایدن ابزارها و تاکتیک‌های مصالحه‌آمیزتری را نسبت به ترامپ اتخاذ خواهد کرد و با نرمش در برخی منافع میانی آمریکا، شرایط بهتری را برای خروج ایران از شرایط فعلی مهیا خواهد کرد، موضوعی که اگر با تدبیر مسئولان کشور همراه باشد می‌توان به بهبود معیشت مردم و هموارتر شدن مسیر توسعه برای کشور به شرط استفاده از ظرفیت‌های داخلی و رفع مشکلات درونی کشور منجر شود.