مهمترین تاثیر پایان بحران قرهباغ بر جمهوری اسلامی ایران چیست؟ این پرسشی است که طی روزهای اخیر دائم در فضای مجازی پرسیده میشود و نظرهای مختلفی راجع به مساله مطرح است. طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتی مطرح در منطقه و کشوری که حامی ثبات و صلح منطقهای است؛ به پایان بحران قرهباغ به مثابه دریچهای به صلح و همگرایی بیشتر منطقهای نگاه می کند. استقبال جمهوری اسلامی ایران از توافق آتشبس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در بحران قرهباغ که با میانجیگری روسیه حاصل شد، حاکی از آمادگی تهران برای تعاملات بیشتر منطقهای و مقابله با تهدید تروریسم و جنگهای منطقه ای است.
مفاد توافق آتش بس هم گویای روند صلح و ثبات در قرهباغ است. طی توافق قرار است نیروهای ارمنی تا اول ماه دسامبر طی سه مرحله از کلیه منطقه کوهستانی قرهباغ خارج شوند. جمهوری آذربایجان که بر بخش های جنوبی قرهباغ نظیر شوشا، منطقه فضولی، زنگیلان و جبرائیل در کنار رود ارس و در مرز با ایران تسلط یافته، تداوم حضور خواهد داشت و در سایر مناطق هم حاکمیت به تدریج و طی بازه زمانی پنج ساله در اختیار جمهوری آذربایجان قرار خواهد گرفت. تا اینجای مساله هیچ حرف و حدیثی وجود ندارد اما در مفاد توافق آتش بس قرهباغ در کنار موضوعات امنیتی و سیاسی، بخش های اقتصادی و تجاری هم مطرح است و دقیقا همین بخش از توافق این شائبه را در فضای مجازی مطرح کرد که در توافق آتش بس قرهباغ ایران، مرزهایش را با ارمنستان از دست داده است.
حقیقت ماجرا از این قرار است که جمهوری آذربایجان حاضر شده دالان لاچین در قرهباغ کماکان به روی ایروان به خانکندی باز باشد و بزرگراهی بزرگ هم برای این مسیر احداث شود. در برابر، این موضوع هم پیشنهاد شده که از داخل ارمنستان و اختصاصا شهر کاپان در جنوب ارمنستان یک خط ارتباطی میان باکو و نخجوان برقرار شود. این خط ارتباطی از شهر تازه آزاد شده زنگیلان در جنوب قرهباغ آغاز و از کاپان به نخجوان خواهد رسید. کل مساله همین است و این موضوع کاملا در داخل ژئوپلیتیک قرهباغ مطرح و اجرایی خواهد شد. مرز ایران و ارمنستان مربوط به جغرافیای ایران و ارمنستان است و هیچ تغییری در نقشه مرزی ایران صورت نگرفته و نخواهد گرفت.
واقع امر این است که در صورت فعال شدن احتمالی جاده ترانزیتی میان باکو و نخجوان، اهمیت مرزی ایران در حوزه قفقاز جنوبی تحت تاثیر قرار میگیرد اما تعبیر درست این است که مرزی تغییری نمی یابد.
البته در این خصوص هم ذکر نکاتی ضروری می نماید. نخست اینکه این موضوع فعلا در سطح گفت و گو است و تا زمان اجرا راه درازی مانده است. چندین چالش جدی در عملیاتی شدن این کریدور مطرح است؛ نخست اینکه اداره این مسیر ترانزیتی جدید باکو را به نخجوان وصل خواهد کرد با اداره مرزبانی و گمرک روسیه خواهد بود؛ دوم خشم و آتش خفته در میان مردم و دولت ارمنستان نسبت به نتیجه جنگ و آتش بس دورنمای مثبتی به آینده صلح در قره باغ نمی دهد.
نظرسنجی های صورت گرفته این موضوع را اثبات می کند که اکثریت مردم ارمنستان از نتیجه راضی نیستند و جالب اینجا است که بخش مهمی از مردم جمهوری آذربایجان هم احساس مثبتی به نیروهای حافظ صلح روسیه که حدود ۲ هزار نفرشان در منطقه مستقرند، ندارند.
مهم تر از همه اینها ابهامات فراوانی هنوز در قرهباغ وجود دارد؛ اینکه در خانکندی مرکز قرهباغ پرچم کدام کشور به اهتراز در خواهد آمد و بعد از پنج سال که خروج نیروهای روسی آغاز خواهد شد؛ آیا کل جغرافیای قرهباغ در اختبار تامه جمهوری آذربایجان قرار خواهد گرفت. در حال حاضر تسلط و کنترل بخشهای جنوبی قرهباغ با آذری ها است.
همه این سوالات و ابهامات در قرهباغ وجود دارد و نتیجهگیری منطقیاش این است که با عادی شدن کامل شرایط که امکان تراتزیت و تجارت راحت در این منطقه فراهم شود؛ زمان زیادی باقی مانده است.
موضوع دیگر اینکه ایران در شاهراه بسیاری از مسیرهای بزرگ ترانزیتی قرار دارد و با موقعیتی ژئوپلیتیکی ویژه، جغرافیایی امن و با ثبات در دسترسترین و راحت ترین مسیرهای تجاری برای کشورهای منطقه است. جالب اینجا است که اتفاقا با آزاد شدن بخش های جنوبی قره باغ (فضولی، جبرائیل، زنگیلان و تقریبا منطقه قبادلی) که هم مرز با ایرانند گذرگاههای جدید مرزی میان ایران و جمهوری آذربایجان شکل خواهد گرفت.
این مناطق با توجه به کنترل ارمنی ها طی سه دهه گذشته در موضوعات مرزی بلا استفاده مانده و اکنون این عزم در جمهوری آذربایجان وجود دارد در منطقه ای به طول تقریبا ۱۳۰ کیلومتر که با ایران در آن سوی ارس هم مرز می شود؛ همکاری های نزدیک در حوزه تامین نیروگاهی تولید برق آغاز کند. جعرافیا یک امر جبری است و تغییر بردار نیست. یک جغرافیای مهم همواره تعیین کننده است و با اتفاقات کوچک و کوتاه مدت؛ امکان نادیده گرفتن اش نیست. حال به فرض فعال شدن کریدور جدید ارتباطی میان باکو و نخجوان از مسیر ارمنستان، اهمیت مرزی ایران با یک کریدور تقریبا کوچک از دست نخواهد رفت و چه بسا با مشارکت اقتصادی بیشتر جمهوری اسلامی ایران در این منطقه، ظرفیت های بیشتری از شرایط کنونی هم وجود دارد که حامل سود و منفعت متقابل برای هر دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان باشد.
نوشتار از نیکنام ببری