به گزارش روز شنبه ایرنا به نقل از تارنمای خبری این نشریه، در هفتههای آخر ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» ، وزیر امور خارجه ایالات متحده در پی صدور احکامی است که ابهامات موجود در مرز اشغالی میان فلسطین و اسراییل را بیشتر میکند.
در حالی که تنها دو ماه به آغاز کار دولت «جو بایدن» رئیس جمهوری منتخب آمریکا باقی مانده است، «مایک پمپئو» وزیر خارجه دولت رو به پایان دونالد ترامپ روز پنجشنبه دست به صدور سیل آسای برخی اعلانها زده که به مسائل سرزمینی مربوط به فلسطین و رژیم صهیونیستی بیش از پیش دامن میزند.
پمپئو در سفر اخیر خود به اسرائیل و پس از بازدید از شهرک سازیهای غیرقانونی در کرانه باختری، از شناسایی سازمانهایی که به «جنبش بایکوت، عدم سرمایه گذاری و تحریم اسرائیل» (BDS) (جنبشی جهانی است که هدف آن تحت فشار قرار دادن دولت اسرائیل با اهرمهای اقتصادی جهت پایان اشغال سرزمین فلسطین، رفع تبعیض و به رسمیت شناختن حق بازگشت میلیونها آواره فلسطینی است) خبر داد. وی همچنین تاکید کرد وزارت امور خارجه آمریکا اطمینان میدهد که هیچ بودجه دولتی به این نهادهای غیردولتی اختصاص نیابد.
پمپئو همچنین در فرمانی جداگانه اعلام کرد که محصولات صادراتی کرانه باختری اشغالی باید برچسب "ساخت اسرائیل" داشته باشد.
منتقدان این اقدامات آمریکا را آخرین تلاشها برای از میان بردن حل مساله فلسطین و ایجاد یک کشور مستقل و تقویت حاکمیت کامل اسرائیل بر سرزمینهای اشغالی میدانند.
اما سه نکتهای که در فرمانهای پمپئو بیش از دیگر مسائل به چشم میخورد از قرار زیر است؛
۱. مجازات برای تحریم کنندگان شهرک سازیها
دولت در حال خروج ترامپ مدتهاست که مخالفت خود را با جنبش بایکوت، عدم سرمایه گذاری و تحریم اسرائیل به رهبری فلسطین ابراز داشته و سعی دارد انتقادات از اسرائیل را به یهودستیزی ارتباط دهد.
روز پنجشنبه در راستای همین موضع گیری، پمپئو دستورات اجرایی به منظور مجازات تحریم کنندگان کالاهای اسرائیلی و کسانی که به گفته وی باعث دلسردی داد و ستد با شهرکها میشوند صادر کرد.
پمپئو همچنین نماینده ویژهای از سوی وزارت خانه متبوعش جهت پیگیری سازمانهایی که مخالف تجارت با اسرائیل یا اشخاصی هستند که در اسرائیل یا در هر منطقه تحت کنترل اسرائیل تجارت میکنند منصوب کرده است.
«لارا فریدمن» رئیس بنیاد صلح خاورمیانه (FMEP) در این خصوص گفت: این اقدام در سیاست ایالات متحده بیسابقه است. این اقدام کاملا تازه بوده و با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.
فریدمن در گفت و گو با میدل ایست آی گفت: سازمانهای مردم نهادی هسند که در سراسر جهان فعالیت دارند و مطابق با قوانین بین المللی، سیاست اتحادیه اروپا، ارزشهای حقوق بشر و حقوق شهروندی، میان اسرائیل و شهرک سازیهای غیرقانونی تفاوت قائل میشوند. لذا اگر سیاستهای جدید واشنگتن همانگونه که وزارت امور خارجه آمریکا بیان کرده است، اجرا شود، این بدان معناست که سازمانهای مذکور نمیتوانند با ایالات متحده در هیچ کجای دنیا شریک باشند.
«جاناتان کاتب» Jonathan Kuttab وکیل فلسطینی-آمریکایی و کارشناس حقوق بین الملل، فشارهای تازه واشنگتن را "تلاش عمدی" در راستای جلوگیری از مخالفت بدون خشونت با اشغالگری اسرائیل خواند.
کاتب گفت: «آنها میخواهند این اشغال را چنان استاندارد، قانونی و مشروع جلوه دهند که کسانی که قانونی بودن شهرکها را زیر سوال میبرند، خود مورد حمله قرار گیرند، مجرم و یهودی ستیز شناخته شوند و فعالیت آنها نفرت پراکنی لقب گیرد».
۲. برچسب ساخت اسرائیل بر روی محصولات صادراتی کرانه باختری
پمپئو همچنین همگام با تلاش برای پنهان کردن تمایز میان اسرائیل و سرزمینهای اشغالی فلسطین، دستور خوردن برچسب ساخت اسرائیل را بر روی همه محصولات صادراتی کرانه باختری صادر کرده است. این در حالی است که کرانه باختری به سه منطقه آ، ب و ث تقسیمبندی شده و تمامی محصولات صادراتی منطقه ث (C) توسط اسرائیلیها ساخته نمیشوند.
براساس پیمان اسلو (نخستین موافقتنامه رودروی حکومت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین که در واقع تلاشی برای حلوفصل کامل منازعه اسرائیل و فلسطین بود.) کرانه باختری به سه منطقه تقسیم شده و منطقه ث که حدود ۶۰ درصد کل مساحت کرانه باختری را تشکیل میدهد تقریبا تحت کنترل کامل اسرائیل بود. اما اسرائیل وعده داد که کار انتقال تدریجی قدرت به تشکیلات خودگردان فلسطین را آغاز میکند. با این وجود در سالهای پس از امضای این پیمان در سال ۱۹۹۵، اسرائیل کنترل خود را در این منطقه تشدید و تعداد بیشتری از شهروندان خود را به این مناطق اشغالی منتقل کرد.
کاتب معتقد است انتخاب منطقه ث از سوی اسرائیلیها تصادفی نیست. این منطقه که دارای مساحت زیادی هم هست دارای جمعیت اندکی از فلسطینیان است، در حالی که مناطق آ و ب بر اساس منطق ایالات متحده و اسرائیل "تعداد زیادی غیر یهودی" دارد.
به عقیده کاتب برچسب ساخت اسرائیل بر روی محصولات منطقه ث کرانه باختری آخرین میخ بر تابوت مخالفت با الحاق است. او معتقد است که تلاش برای الحاق تهدید بزرگی برای نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم است که تا حدودی بر این اصل بنا نهاده شد که کشورها نمیتوانند به زور سرزمین دیگری را به چنگ آورند.
وی با اشاره به اشغال سایر مناطقی که در سالهای گذشته رخ داده و از سوی مجامع بین المللی محکوم شده گفت: عراق نمیتواند کویت را اشغال کند، روسیه نمیتواند مناطقی از اوکراین را ضمیمه کند. اما به نظر میرسد تنها استثنا اسرائیل و ایالات متحده هستند که خواهان اقداماتی فراتر از قوانین بین المللی میباشند. "
فریدمن هم با اشاره به بیانیه پمپئو گفت: وزیر امور خارجه آمریکا هم زمین و هم مردم منطقه ث را به اسرائیل الحاق کرده و این اساسا بدان معناست که آمریکا حاکمیت اسرائیل را بر منطقه ث و کل کرانه باختری به رسمیت میشناسد.
فریدمن افزود: فلسطینیان ساکن منطقه ث از حقوق اسرائیلیهای یهودی که در همین منطقه ساکن هستند برخوردار نیستند چه رسد به اسرائیلیهای داخل اسرائیل. این یعنی آپارتاید.
فریدمن در ادامه سخنان خو تاکید کرد: من از سخنان پمپئو به شدت شگفت زده شدهام، ما شاهد حمایت بیسابقه آمریکا از الحاق کرانه باختری به اسرائیل هستیم.
۳. جدایی کرانه باختری از غزه
در همان بیانیه در مورد برچسب گذاری صادرات از اسرائیل و فلسطین، پمپئو دستور داده است که محصولات فلسطینی از مناطق آ و ب باید جدا از محصولات فلسطینی که در غزه تولید میشود، برچسب گذاری شوند.
وزارت امور خارجه آمریکا در این خصوص تشریح کرد: کالاهایی که در مناطقی از کرانه باختری تحت کنترل تشکیلات فلسطینی قرار دارد باید با عنوان کالاهای تولیدی کرانه باختری برچسب گذاری شوند و کالاهای تولید غزه با نام غزه.
به عقیده کاتب این اقدام با هدف کنار گذاشتن تمایز میان مناطق فلسطینی و به منظور "پاک کردن کامل هویت فلسطین" انجام میشود.
وی یکی از مقصران وضعیت کنونی را رهبری فلسطین دانست. این کارشناس حقوق بین الملل با اشاره به اختلاف میان «حماس» که نوار غزه و تشکیلات خودگردان فلسطینی را در کنترل دارد با «فتح» (جنبش آزادی بخش فلسطین) گفت: «ما خود نیز میان بخشهای گوناگون اشغال شده فلسطین تمایز قائل شدهایم، ما در این روند تکه تکه شدن و از بین بردن هویت خود شرکت کردهایم» .
براساس پیمان اسلو، اسرائیل موافقت کرده است که کرانه باختری و نوار غزه به عنوان یک قلمرو جدایی ناپذیر در نظر گرفته شوند. اما در سالهای پس از انعقاد این پیمان و به ویژه در سالهای پس از انتفاضه دوم و سپس جنگهای مختلف غزه اسرائیل عملا غزه را از کرانه باختری جدا کرده است.