تهران- ایرنا- برخی تحرکات اخیر منطقه ای، تحلیلگران بسیاری را به این جمع بندی رسانده است که دونالد ترامپ در آخرین روزهای اقامتش در کاخ سفید، به فکر یک ماجراجویی از طریق عملیات نظامی علیه ایران است، این در حالی است که سر جمع شواهد و ارزیابی ها نشان می دهد که از این تحرکات بوی جنگ نمی آید.

اولین عاملی که باعث شکل گیری چنین برداشتی شد، اعزام چند فروند بمب افکن استراتژیک موسوم به بی ۵۲ به منطقه خاورمیانه است که از همان لحظه پرواز این جنگنده ها، یک جریان رسانه ای سنگین در سطح جهان و منطقه براه افتاد و گمانه های زیادی مطرح شد.

دومین موضوعی  که به این گمانه ها دامن زد، سفر سراسیمه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا به برخی کشورهای اروپایی و نیز منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بود که همانند همیشه محور اصلی آن، ایجاد ائتلافی متشکل از دشمنان جمهوری اسلامی ایران در منطقه بود. او در سفر به ترکیه، هیچ دستاوردی نداشت، چرا که موفق به دیدار با رئیس جمهوری و وزیر خارجه این کشور نشد و در ادامه به تل آویو رفت، جایی که یکی از مثلث های ضد ایرانی در تمام ۳-۴ دهه گذشته برای ضربه زدن به ایران در تقلا بوده است.

پمپئو سپس به عربستان رفت ، اما در سفر به عربستان، رسانه ها فاش کردند که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز همراه پمپئو به عربستان رفته و با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در شهر نیوم در شمال عربستان دیدار کرده است، موضوعی که به برای رژیم صهیونیستی یک بمب خبری بود.

سومین موضوعی که هفته پیش به گمانه های جنگ دامن زد، نشست غیر طبیعی ترامپ با مشاوران امنیتی اش در خصوص عملیات نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران بود؛البته گفته شده مشاوران ترامپ با این ایده مخالفت و وی را منصرف کرده اند.

حال باید دید با این روند تحولات ، امکان و احتمال بروز یک جنگ در منطقه در آخرین روزهای عمر کاری ترامپ در کاخ سفید چقدر محتمل است؟

اول اینکه صرف اعزام بمب افکن های بی ۵۲ که قادر به حمل سلاح های نامتعارف از جمله بمب های سنگین معروف به سنگر شکن و یا بمب اتمی هستند، به معنای یک حرکت و یا اقدام نظامی به حساب نمی آید، کما اینکه آمریکایی ها برای چندین نوبت طی سال های اخیر اسکادران های خود را بدون هرگونه عملیات به منطقه گسیل کرده و باز گردانده اند. آمریکایی ها بطور معمول این بمب افکن ها را در عملیات محدود بکار نمی گیرند و استفاده از این بمب افکن ها عموما در قالب یک عملیات نظامی گسترده با مشارکت واحدهای مختلف اعم از نیروی دریایی تعریف شده که دستکم در هفته های اخیر چنین نشانه هایی دیده نشده است. 

به علاوه، پایگاه های آمریکا در منطقه در حالت عادی بسر می برند و همزمان گزارش ها حاکی از عزم جدی ترامپ برای کاهش نیروهای نظامی در عراق و افغانستان است،‌ بنابراین اعزام بی ۵۲ ها بطور مجرد حامل پیام ویژه ای نیست و می تواند یک مانور نمایشی در آخرین روزهای ترامپ تلقی شود. البته همانطور که اکثر کارشناسان بین المللی هم معتقدند، اینگونه اردوکشی های هیجانی و نمایشی می تواند با یک اشتباه محاسباتی یا شیطنت های طرف های ثالث، منطقه را به جهنم تبدیل کند.

در خصوص سفر پمپئو نیز نکته ای که وجود دارد این است که پمپئو همراه با بن سلمان، بن زاید و نتانیاهو در تمام دوران ۴ ساله ترامپ برای ایجاد یک جنگ منطقه ای علیه ایران خود را به آتش و زدند و نیات خود را آشکارا بیان کردند. بنابراین نکته ای تازه ای در دیدار نتانیاهو و بن سلمان در شهر نیوم عربستان وجود ندارد، فقط این پیام را حمل می کند که تل آویو و ریاض در حال آشکارسازی روابط پنهان خود هستند. البته بدنامی این اقدام بحدی است که سعودی ها مجبور شدند به سرعت واکنش نشان داده و خبر اولیه را تکذیب کنند.

در همین حال،‌ در ارتباط با نشست ترامپ با مشاوران امنیتی اش که خبر آن هفته گذشته منتشر شد، به نوعی بزرگنمایی صورت گرفت. ترامپ در طول دوره ریاستش بر کاخ سفید بارها از این نشست های فوق العاده و سری داشته است که یکی از آنها پس از انهدام پهپاد گلوبال هاوک آمریکایی در آسمان ایران برگزار شد. البته رسانه های آمریکایی گفته اند که بر خلاف دفعات گذشته این بار مشاوران ترامپ با اقدام نظامی مخالفت کرده اند که این نشان از واقع بینی مشاورانی است که شاید تا چند ماه پیش ترامپ را برای ورود به یک مناقشه نظامی تشویق می کردند.

اما علاوه بر اینها موضوعات دیگری هم هست که در تحلیل موضوع می بایست مورد توجه قرار گیرد، از جمله درگیر بودن جامعه آمریکا با بحران کرونا و مرگ هزاران نفری آمریکایی ها و نیز پروسه پر دردسر تحویل دولت از ترامپ به بایدن و اوضاع وخیم اقتصادی که مجال فکر کردن به یک اقدام خارجی را به ترامپ نمی دهد و در عین حال اگر او دنبال آن باشد که 4 سال دیگر به کاخ سفید برگردد، راه اندازی یک جنگ بزرگ عملی کاملا احمقانه و نوعی خودکشی سیاسی است.

از همین رو به نظر می رسد پروژه جدید تنش آفرینی رسانه ای، تلاشی است از سوی نیروهای ضد ایرانی آمریکا و در راس آنها وزیر خارجه اش که نسبت به نام ایران کینه دارد، همراه با دولت های بدنام منطقه مانند اسرائیل و عربستان ، که هدف آن اثر گذاری بر سیاست های دولت آینده آمریکاست، بطوری که شاهدیم طی روزهای اخیر اسرائیل، عربستان، بحرین و امارات پیشاپیش برای جو بایدن تعیین تکلیف کرده اند تا او ایده بازگشت به برجام را کنار بگذارد؛ البته با لحنی تهدید آمیز و تحقیر آمیز!

از طرفی، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در حوزه روابط بین الملل، دونالد ترامپ هم که از تمدید اقامت در کاخ سفید از سوی آمریکایی ها ناامید شده، قصد دارد زمین بازی را برای بایدن بگونه ای از پیش طراحی کند که او همواره در معرض انتقاد باشد و در محقق ساختن برنامه هایش ، بویژه در اصلاح خرابکاری های ۴ سال گذشته از سوی ترامپ ناکام بماند.

به هرحال، اینکه آمریکایی ها در روزهای حساس انتقال قدرت با آتش بازی کنند، بعید بنظر می رسد، بویژه اینکه کارشناسان امنیتی و نظامی آمریکا این تصویر را برای دونالد ترامپ ارائه خواهند کرد که یک خطا در محاسبه، چه پیامدهایی می تواند برای آمریکا و متحدانش داشته باشد؛ آن هم متحدانی که در این سال ها تلاش زیادی کردند آمریکا را وارد یک باتلاق هولناک و پر هزینه کنند.