روزنامه اعتماد چهارم آذر یادداشتی به قلم صابر گلعنبری تحلیلگر مسایل بینالملل منتشر کرد و نوشت: پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری امریکا و این مساله که در کمتر از دو ماه دیگر دونالد ترامپ باید کاخ سفید را ترک کند، این نگرانی را در ریاض و تلآویو به وجود آورده و باعث شده عربستان و اسراییل تحرکاتی را برای هماهنگی بیشتر و ایجاد یک ائتلاف قوی علیه برخی سیاستهای احتمالی دولت جو بایدن آغاز کنند... د.
دونالد ترامپ که در انتخابات شکست خورده است درصدد آن است تا در دو ماه باقیمانده برخی کارهای ناتمام را تمام کند. همچنین ترامپ در ایجاد این هماهنگی بین عربستان و اسراییل با هدف مانعتراشی برای دولت بایدن مصمم به نظر میرسد. به هر حال، واقعیت پشت پرده این دیدار و سفر هر چه باشد نمیتوان به آن با خوشبینی نگریست و وقتی تیم ترامپ با نتانیاهو و بن سلمان گرد هم میآیند باتوجه به رویکرد آنها منطق ایجاب میکند که با بدبینی به قضیه نگاه کرد. اما واقعیت این است که بایدن هم به شکلی رفتار نخواهد کرد که منافع همپیمانان امریکا در منطقه به ویژه اسراییل در معرض خطر قرار گیرد.
سیاست خاورمیانهای امریکا از پیش از دهه ۷۰ میلادی به این سو، برمبنای تامین منافع اسراییل بنا شده است و فارغ از اینکه سیاست خارجی واشنگتن در منطقه چه اولویتهایی داشته باشد، این منافع اسراییل است که در اولویت قرار میگیرد. در این زمینه تفاوتی جدی میان دموکراتها و جمهوریخواهان نیز وجود ندارد. اما با وجود این، صرف مذاکره و حتی بدون نتیجه بایدن با ایران از نگاه نتانیاهو مقبول نیست و تلاش دارد با همراهی بن سلمان و جمهوریخواهان امریکا موانعی بر سر آن و احتمال کاهش تنش دولت بایدن با ایران قرار دهد.
هم اسراییل، هم عربستان و هم امارات لابیهای قدرتمندی در امریکا دارند که در این مسیر میتواند به ائتلاف تلآویو-ریاض کمک کند و مانع آن شوند که بایدن از حد خاصی فراتر رود؛ هر چند به نظرم دولت آتی امریکا هم تلاش خواهد کرد از این مسائل و میراث ترامپ به عنوان برگبرندههایی علیه ایران استفاده کند.
زمانی که این لابیها به صورت هماهنگ به دولت بایدن فشار بیاورند و از سوی دیگر مجلس سنا در اختیار جمهوریخواهان باقی بماند، میتوان پیشبینی کرد که راه سختی پیش روی دولت بایدن برای آغاز گفتوگو با ایران و دادن امتیازاتی مهم در بحث تحریمها قرار دارد. موضوع دیگری که ممکن است در دیدار سه جانبه اخیر مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته باشد، نگرانی بن سلمان درباره آینده سیاسی خود در عربستان است.
او در سالهای اخیر رفتارهایی داشته که از نظر حقوق بشری به هیچوجه قابل قبول نیست و نگران است که این مسائل حقوق بشری و همدلی دموکراتها با رقبای او به ویژه محمد بن نایف ولیعهد سابق باعث شود دولت آینده امریکا درصدد تقویت جریان سنتی در عربستان-که اکنون محمد بن نایف آن را نمایندگی میکند- برآمده و بن سلمان را تضعیف کند. این نگرانی سبب شده تا تلاش کند از طریق پیشبرد روابط با اسراییل حمایت سیاسی لازم از او صورت گیرد و این عادیسازی با این مقدمهسازیها تا پیش از رفتن ترامپ انجام شود.
نگارنده بر این اعتقاد است که روابط عربستان و امریکا در دوره بایدن ممکن است چالشهایی حقوق بشری را تجربه کند و اختلافاتی بر سر این مساله میان دو کشور به وجود آید اما در مجموع اصل روابط دو کشور صدمه جدی نخواهد دید. به هیچوجه دور از ذهن نیست که دولت امریکا برخی مسائل حقوق بشری را دستاویز قرار داده و خواستار اصلاحاتی در عربستان شود. حتی ممکن است دولت بایدن درصدد تقویت جریان سنتی قدرت در عربستان شود اما باتوجه به برخی روابط ریاض و تلآویو به احتمال بسیار زیاد اسراییل مانع از آن خواهد شد که جایگاه محمد بن سلمان آسیب جدی ببیند.
از نگاه اسراییل، بحث عادیسازی تا حد زیادی وابسته به حضور محمد بن سلمان در قدرت است و به همین دلیل نیز تلآویو خواهد کوشید تا از تضعیف جایگاه سیاسی او در عربستان جلوگیری کند. امریکا نیز کاری نخواهد کرد که منافع کلان اسراییل آسیب ببیند و در مقابل بن سلمان حاضر است برای باقی ماندن در قدرت امتیازهایی نظیر آزادی فعالان مدنی یا بهبود ظاهری وضع آزادی بیان در عربستان به امریکا اعطا کند.