با داشتن ۵۴ سال سابقه فرهنگی و شرکت در امور خیریه و اجتماعی هرگز شایسته نمی دانم که به زحمات و رنج های خود نام خدمت به جامعه را بدهم. در تنهایی، هنگامی که گذران حیات خود را از روز تولد تاکنون در ذهن مجسم می کنم و در این باره می اندیشم به این نتیجه می رسم که هیچ بهانه ای برای من نیست که بتوانم خود را خدمتگزار جامعه بنامم زیرا به هر سو که نگاه می کنم می بینم این جامعه بزرگ بشریت است که ولی نعمت من بوده است. این بخشی از سخنان جبار باغچه بان بزرگمردی است که سال ها با تربیت و آموزش نوین کودکان و نوجوانان در مسیر توسعه و پیشرفت کشور کوشید و با ابداع روشهای جدید سهم بسیاری در گسترش آموزش و پرورش به سبک نوین در ایران داشت.
جبار عسکرزاده در ۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴ خورشیدی در ایروان دیده به جهان گشود. به سبب تعصب و سختگیری پدرش نتوانست به مدرسههای جدید راه یابد و دوران آموزش خود را در مسجدها گذراند. در ۱۵سالگی به خاطر تأمین معاش، مجبور به ترک تحصیل شد و به حرفه پدر یعنی معماری و قنادی روی آورد اما وی در دوران جوانی از خبرنگاران روزنامه های قفقاز و از روزنامه نگاران مجله طنز ملانصرالدین بود در ۱۲۹۸خورشیدی به مرند آمد. باغچه بان خدمات فرهنگی خود را به عنوان معلم کلاس اول، در مدرسه “احمدیه” مرند آغاز کرد و طولی نکشید که نحوه کار وی و پیشرفت شاگردانش جلب توجه کرد و فعالیت خود را به شکل نوینی در ایران آغاز کرد.(۱)
فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی
باغچه بان عمر خود را در خدمت به این مرز و بوم گذراند و روز و شب بدون اظهار خستگی و بدون توقع کار میکرد. هر چه از عمرش میگذشت بر فعالیتش میافزود و وقتی به او میگفتند استراحت کن در پاسخ میگفت «مگر نمیدانید هر مسافر قبل از سفر ناچار بیشتر میکوشد تا کارهایش را سامانی بدهد. من هم مسافرم و وقتم تنگ است و کارهای ناتمامم بسیار.» تشکیل جماعت تئاتر و مبارزه در راه آزادی زنان و انتشار مجله زبان که زبان معلمان بود از جمله تلاشهای اجتماعی او بود. همچنین فعالیتهای مختلف فرهنگی مانند تأسیس نخستین کودکستان ایرانی در تبریز و ایجاد روش جدید خواندن و نوشتن کتاب اول برای ترک زبانها که هدف آن علاوه بر تعلیم، خواندن و نوشتن فارسی بود، از دیگر خدمات این خیرخواه فرهنگی بود.
علاوه بر موارد بالا باغچه بان در ۱۳۰۵خورشیدی با توجه به حالات یک کودک ناشنوا در “باغچه اطفال” به فکر تدریس به ناشنوایان افتاد و کار تدریس به کر و لال ها را با سه پسر ناشنوا آغاز کرد. وی در آموزش ناشنوایان هیچگونه تجربه قبلی یا دسترسی به کتاب و مقالاتی در این باره نداشت. او، در پرتو تجربه شخصی، به نقش مهم حس باصره و لامسه در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. صداهای زبان فارسی را به دو دسته حنجرهای(آوایی) و تنفسی(بیآوا) و هر یک از این دو گروه را به ممتد و غیر ممتد تقسیم کرد. وی “الفبای دستی گویا” را، که در نوع خود در جهان بی نظیر بوده است، بر پایه ویژگی صداها و شکل حرف ها ابداع کرد. در این الفبا، بر خلاف بعضی الفباهای دستی دیگر، از یک دست استفاده می شد. این نشان های دستی، ضمن اینکه کمک به لبخوانی بوده، وسیلهای برای تعلیم و اصلاح تلفظ نیز محسوب می شد. بنابراین تدریس به کودکان کرولال و ایجاد زبان مصور و تربیت معلم و سرودن اشعار کودکان و مبارزه در راه تغییر روش تدریس خواندن و نوشتن و کارهای ابتکاری او از قبیل اختراع سمعک استخوانی و تلفن گنگ و ساختن گاهنما و انواع بازیهای آموزشی و ... که برای ایران آن زمان سابقه نداشت از خدمات وی برای کودکان کر و لال به شمار می رفت تا این گونه دنیای سکوت کودکان ناشنوا را بشکند و به زندگی آنها جان تازه ببخشد.(۲)
سیدجواد میری جامعه شناس در مورد فرآیند تحولآفرینی باغچهبان در امور خیر میگوید: «اگر همسو با دیدگاه صاحبنظران، دوران کودکی را یکی از مهمترین ادوار فرهنگسازی و تحولآفرینی شخصی و اجتماعی بدانیم، بیشک نام «جبار باغچهبان» بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین شخصیتها در حوزه کودک و نوجوان همواره بر بدنه این مرزوبوم ثبت شده و ماندگار است. مردی که از بدو ورود به ایران تا آخرین لحظات زندگی همواره در تکاپو برای ارایه راهکاری مناسب، خلاق و پیشرو در مسیر تعلیم و تربیت کودکان بود. این جامعه شناس به شرایط سخت باغچهبان در امر آموزش اشاره میکند و میگوید: «تاسیس نخستین کودکستان، مدرسه ناشنوایان، نمایش و نمایشنامه کودک و نوجوان و ارایه راهکارهایی برای کمک به درک مفاهیم آموزشی آن هم در دورانی که نه دولت برنامه هدفمندی در کشور برای این موضوعات مدنظر داشت و نه مردم شناختی از آن داشتند، بیشک مهر تاییدی بر توانمندیهای او است.
بنابراین نام باغچه بان نه تنها به لحاظ اجرای نخستین نمایش کودک و نوجوان بلکه به علت آغازگری او در نمایشنامهنویسی کودک، سرودن اشعار نمایشی، همسرایی اشخاص، آهنگسازی، ماسکسازی، تنپوشهای عروسکی، صحنهپردازی، بازیگری و سرودخوانی کودکان و سکوسازی بهعنوان پدر تئاتر کودک و نوجوان در کشور ثبت شد. باغچه بان در انتخاب عناصر نمایش های اجرایی همچون طراحی دکور، ماسک های حیوانی، انواع چهره ها و لباس و همچنین تدوین موسیقی از تبحر خاصی برخوردار بود. او در کتاب «روشنگر تاریکی ها» در این خصوص می گوید: با توجه به اینکه هیچ گونه وسایل تربیتی برای کودکان از قبیل کاردستی، بازی، نمایشنامه، سرود، شعر، قصه و غیره در ایران وجود نداشت. من به ابتکار خودم این وسایل که مورد نیاز بود به شکلی حتی غنی تر از آنچه که امروز رایج است با دست و فکر و قلم خود تهیه کردم. با استفاده از قصه های عامیانه که از بچگی به یاد داشتم برای بچه ها نمایشنامه، شعر، سرود و چیستان ساختم. برای کار نمایش ماسک انواع حیوانات و حشرات را تهیه کردم. من به جرات اطمینان ادعا می کنم که کارهای آن روز من امروز هم قابل رقابت نیست.(۳)
نوآوری در امر آموزش
یکی از ویژگی های تعلیم و تربیت باغچه بان این بود که شیوه آموزش سنتی را کنار گذاشت. نوآوریهای او در آن روزگار مانند شعبدهبازی شگفتی و تحسین همه را برمیانگیخت و برای نخستین بار برای آموزش جغرافیا از نقشهای استفاده کرد که خود آن را ساخته بود. آن نقشه شامل ۲ تخته ساده بود که روی آن نمونهای از دریا و اقیانوس و پدیدههای طبیعی نشان داده شده بود. وی همچنین در شیوه تدریس الفبا به کودکان تغییرات مهمی ایجاد کرد که آموزش بسیار آسانتر شد از شیوه های او همچنان در ایران استفاده می شود. باغچه بان با توجه به تجربه گسترده در زمینه آشنایی با روحیات کودکان به نکات عملی ظریفی توجه می کرد و آموزگاران را به ضرورت این مساله هشدار می داد، وی در این ارتباط می نویسد: «کودکی که برای نوشتن در پیش تخته است، سوالات لازم را از او نپرسید، از کودکانی بپرسید که نشسته اند، سپس از این کودک بپرسید که آیا آنها درست گفتند. پس از آنکه این کودک نوشت، از دیگران بپرسید که این بچه درست نوشت؟(۴)
باغچهبان علاوه بر استعداد و عشق به معلمی، استعداد شاعری، نقاشی، روزنامهنویسی، بازیگری و حتی قالبکاری داشت که از همه این تواناییها برای آموزش هر چه بهتر دانشآموزان کمکمیگرفت. او نمایشنامه مینوشت و بچهها آن را اجرامیکردند. به علاوه، باغچهبان برای نخستینبار لباسهای یکشکل و برنامه ورزشی برای دانشآموزان تدارک دید. او همچنین طرف دار صلح و دوستیِ انسان ها بود و در این خصوص اشعاری سروده است که در ادامه به آنها اشاره می شود:
بی جا نشدم عاشق و دیوانه صلح لیلی نرسد به پای افسانه صلح
ماهی است به عاشقان مساوی مهرش عشاق خوش اند در حرمخانه صلح
ای مهر به روی تابناک تو قسم ای غنچه به این سینه چاک تو قسم
بی صلحِ ملل شاد نگردد دل من ای بلبل من به عشق پاک تو قسم
آثار و تالیفات ماندگار
باغچه بان از ۱۳۰۷ خورشیدی با وجود دشواریهای وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای ویژه کودکان را با نقاشیهایی که خود میکشید، آغاز کرد. یکی از کتابهای وی با عنوان «بابا برفی» از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آنرا به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد، همچنین این نویسنده محبوب به نوشتن کتاب «الفبای آسان» پرداخت که نخستین کتاب الفبا آموز او محسوب میشود. وی در این کتاب برای نخستینبار روش جدیدی را مطرح کرد که امروز آنرا «روش ترکیبی» یا «روش آمیخته باغچه بان» میگویند. این فعال حوزه کودک و نوجوان در ادامه فعالیت های خود بازیچه الفبا را ساخت که از عوامل مهم گسترش آموزش و پرورش به سبک نوین در ایران محسوب میشود و با وجود گذشت سالها همچنان به عنوان مترقیترین روش آموزشی در مدارس بهویژه کلاسهای نهضت سوادآموزی و آموزش در مقطع دبستان در سراسر کشور مورد استفاده قرار میگیرد. به این ترتیب در سایه خدمات ارزنده باغچهبان، تعلیم الفبا که کاری دشوار بود و همه از تدریس آن در کتاب اول دبستان روگردان بودند، درسی شیرین و آسان و ثمربخش شد.
باغچه بان ادیب و شاعر هم بود و در این زمینه آثاری از خود بر جای گذاشته است. از نخستین آثار او برای کودکان داستان های منظوم “قیزیللی یاپراق”(برگ زراندود) و “بایرامچیلیق”(مژده رسانی عید) بوده است. این آثار، با نام جبار عسکرزاده، متخلص به عاجز در۱۲۹۰ خورشیدی در ایروان چاپ شد. وی در همین دوره با نوشتن مقالات و سرودن اشعار، همکاری خود را با روزنامه فکاهی “ملانصرالدین” آغار کرد و به نشر هفته نامه فکاهی “لک لک” در ایروان پرداخت. از دیگر آثار وی می توان به برنامه کار آموزگار، الفبای دستی مخصوص ناشنوایان، خانم خزوک، زندگی کودکان، گرگ و چوپان، بازیچه دانش، پیر و ترب، درخت مرواید، رباعیات باغچه بان، خیام آذری، زندگی کودکان، روش آموزش کر و لال، اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا، عروسان کوه، کبوتر من و... اشاره کرد.
روشنگران تاریکی
«روشنگران تاریکی» در برگیرنده زندگی باغچهبان و همسر و یاورش صفیه میربابایی و یادداشتهای ثمین و ثمینه باغچهبان درباره زندگی پدر و مادرشان و مجموعه عکسهایی از آلبوم خانوادگی آنها است. این کتاب تلاشهای جبار باغچهبان و همسرش به عنوان یکی از تاثیرگزارترین کوشندگان راه فرهنگ و ادبیات کودکان را بازگو میکند و الگویی آرمانی اما واقعی در دسترس نسل جدید میگذارد تا از دشواریها نهراسند و آنها نیز با ادامه راه آنها به کاروان بزرگ روشنگران تاریکی این سرزمین بپیوندند. این کتاب توسط موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات منتشر شده است.
خاموشی
سرانجام باغچه بان پس از عمری تلاش و خدمت به اعتلای فرهنگ این مرز و بوم در چهارم آذر ۱۳۴۵ دیده از جهان فروبست و در تهران به خاک سپرده شد.
منابع
۱- برای اطلاعات بیشتر ر.ک:صمد سردارینیا،«جبار باغچهبان»، مشاهیر آذربایجان، تبریز،انتشارات شایسته،۱۳۷۵
۲- ر.ک:زندگینامه جبار باغچه بان - به قلم خودش، تهران، چاپ، ارژنگ، ۱۳۵۶
۳- روشنگر تاریکی ها، جبار باغچهبان و همسرش، یادداشت های ثمین و ثمینه باغچه بان، تهران
۴- باغچه بان جبار، روش آموزش کر و لال ها، رنگین، ۱۳۴۳.