تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۹

تهران- ایرنا- پیشکسوت آبی‌پوشان گفت:«کلایورت» لقبی‌ بود که هواداران استقلال به من دادند و شاید جالب باشد بدانید بازیکنان استقلال نیز در تمرین مرا با اسم صدا می‌کردند. همین الان برخی از هواداران وقتی مرا در کوچه خیابان می‌بینند می‌گویند کلایورت استقلال!

«علی موسوی» یکی از مهاجمان شاخص استقلال در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ محسوب می‌شود. مهاجمی که در پیشانی خط حمله آبی‌پوشان به میدان می‌رفت و گل‌های حساسی را به ثمر رساند.

موسوی در گفت و گو با خبرنگار ورزشی ایرنا از روزهایی حرف زد که تازه فوتبال را شروع کرد و به استقلال رسید.

متن این گفت و گو در زیر از حضورتان خواهد گذشت.

در خرمشهر به دنیا آمدی اما به خاطر جنگ تحمیلی این شهر را ترک کردی، خودت تعریف کن.

در خرمشهر به دنیا آمدم اما بزرگ‌شده مشهد هستم. ماجرای کوچ ما به مشهد در جریان جنگ تحمیلی اتفاق افتاد. سال ۱۳۶۰ بود، زمانی که تنها هشت سال داشتم و با دوچرخه در کوچه بازی می کردم، صدای خمپاره و موشک را شنیدم. همان‌جا دوچرخه را رها کر دم و از ترس به خانه رفتم. دیگر نمی‌شد در خرمشهر بمانیم. همه اعضای فامیل چند ماشین شدیم و شهر به شهر رفتیم تا به مشهد رسیدیم.

پس خاطرات خرمشهر هنوز برای تو زنده است؟

من هنوز خاطرات آن روزها را خوب به یاد دارم. قرار بود بعد از اینکه جنگ تمام شد دوباره به خرمشهر برگردیم اما این اتفاق رخ نداد. طاقت ویرانی شهرمان را نداشتیم. وقتی خرمشهر را ترک کردیم مثل اینکه همه دارایی خود را گذاشتیم اما همه را عراقی‌ها بردند، همه چی را ..

فوتبال را چطور و چگونه شروع کردی؟

از مشهد، من همیشه گفته‌ام و باز هم می‌گویم مرتضی خسرومنش الفبای فوتبال را به من یاد داد. او نقش مهمی در پیشرفت من ایفا کرد. در سن ۱۷ سالگی به تیم امید دعوت شدم. این کار را جلال‌ چراغپور و ابراهیم قاسمپور انجام دادند و بعد در سن ۱۷ سالگی به تیم بزرگسالان رسیدم. محمد مایلی‌کهن به جوان‌ها بها می‌داد و هر بازیکنی که شایسته بود را به تیم ملی دعوت می‌کرد. برای او فرقی نداشت بازیکن چه کسی است و هر بازیکنی که جوان بود را به ترکیب تیم می‌فرستاد. او به نسل گذشته فوتبال ایران خیلی کمک کرد.

خیلی طرفدار محمد مایلی‌کهن هستی؟

برای اینکه او فوتبال ایران را متحول کرد و جوان‌هایی را پرورش داد. هیچ‌کس جرات نمی‌کرد جوانان را به تیم ملی دعوت کند. فوتبال ایران به مایلی‌کهن خیلی مدیون است.

زمانی که استقلالی شدی از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتی اما آبی‌پوش شدی؟

من از بچگی استقلالی بودم.در روزهایی که نوجوان بودم صمد مرفاوی در خط حمله استقلال به میدان می‌رفت و علاقه خاصی به بازی داشتم. من به او بازی علاقه زیادی داشتم و همواره از او به عنوان الگوی فوتبالی‌ام یاد می‌کردم.

همان سالی استقلالی شدی که صمد مرفاوی از استقلال رفت؟

این یکی از حسرت‌های فوتبالی من است. اگر من یک سال زودتر به استقلال می‌آمدم او در استقلال حضور داشت و می‌توانستیم با هم در خط حمله استقلال به میدان برویم اما این اتفاق رخ نداد. البته یک چیزی..

چه چیزی؟

این درست که من با او همبازی نشدم اما این افتخار را داشتم که شاگرد وی شوم. آقا صمد یکی از بی‌ حاشیه‌ترین و با اخلاق‌ترین فوتبالیست‌های ایران بود که خاطرات خوبی از خود بر جای گذاشته است.

در جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۶ برای تو اتفاق تلخی رخ داد؟

بازی با امارات بود، من در این مسابقه به میدان رفتم و در جریان پنالتی توانستیم حریف خود را شکست داده و به مقام سوم برسیم. من بعد از پنالتی تازه فهمیدم که پدرم را از دست داده‌ام. غم خیلی بزرگی بود.

یکی از بازیکنانی هستی که با استقلال نایب قهرمان آسیا شدی؟

ما دالیان را بردیم و به فینال لیگ قهرمان آسیا رسیدیدم. بازی با دالیان خیلی شرایط سختی را داشتیم. در حالی که نیمه اول ۲ بر یک جلو افتادیم در نیمه دوم سه بر یک عقب افتادیم. تا دقیقه ۹۰ باخته بودیم اما به علی‌رضا اکبرپور پاس دادم و بازی به تساوی کشیده شد.این مسابقه به وقت اضافه کشیده شد و در دقیقه ۱۱۷ گل طلایی را زدم تا فینالیست شویم.

در فینال به جوبیلوایواتا باختید.

ما نسبت به حریف خود سرتر بودیم، همه ایران دیدند که باخت در این جدال حق استقلال نبود، روز عجیبی بود، هر چه توپ می‌زدیم به گل تبدیل نمی‌شد و روی ۲ ضربه دروازه استقلال باز شد تا از رسیدن به یک جام مهم محروم شویم. بعد از پایان بازی از فرط ناراحتی اشک می‌ریختم. روز تلخی بود که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

به آلمان رفتی و لژیونر شدی؟

 رودی‌فولر در بازی‌های آسیایی عملکرد مرا دیده بود و برای تماشای دربی به ایران آمد و همان‌جا زمینه حضور مرا در آلمان فراهم کرد. ابتدا به فورتنا کلن رفتم و گل‌های زیادی را به ثمر رساندم و به تیم اصلی لورکوزن پیوستم. در بازی‌های تدارکاتی پیش از شروع فصل مقابل کاونتری انگلیس مصدوم شدم و وقتی به بهبودی کامل رسیدم و خواستم به مستطیل سبز برگردم آسیب‌دیدگی جدیدی سراغم آمد و ۶ ماه دیگر فوتبال را از دست دادم. همین باعث شد تا فوتبالم در آلمان به پایان برسد.

در استنقلال لقب کلایورت را داشتی؟

این لقبی‌ بود که هواداران استقلال به من دادند و شاید جالب باشد بدانید بازیکنان استقلال نیز در تمرین مرا با اسم صدا می‌کردند. همین الان برخی از هواداران وقتی مرا در کوچه  خیابان می‌بینند می‌گویند «کلایورت استقلال».