تهران - ایرنا - بسیجی خستگی ناپذیر دیروز و جهادگر امروز گفت: از مردم بزرگوار تقاضا دارم که ضمن رعایت فاصله اجتماعی و زدن ماسک در حین ارتباط با افراد، یاری گر کادر درمان در مهار  این بیماری کرونا شوند.

به گزارش حوزه ایثار وشهادت ایرنا،  به مناسبت هفته بسیج  «علی نورمرادی» روز چهارشنبه درگفت وگویی اظهار کرد: از اولین روزهای ورود ویروس منحوس کرونا به کشور و شیوع آن میان مردم تاکنون باصلابت و عزمی راسخ به طور داوطلبانه با حضور بیش از ساعت موظفی به امر مراقبت از مبتلایان این همه‌گیری در بخش ویژه کرونا مشغول بوده و خدمت به هموطن و همنوع را از افتخارات خود می‌دانم،  خدا را شکر که زنده‌ام و می‌توانم در این سنگر نیز فدایی مردمم شوم.

علی نورمرادی متولد تیرماه ۱۳۴۸، در روستای بسطام آباد از توابع دره‌شهر به دنیا آمد. او دانشجوی کارشناسی ارشد پرستاری است. سال ۱۳۶۷ وارد دانشکدۀ پرستاری شد و مدت ۳۰ سال است که در شغل پرستاری به مردم خدمت می‌کند. او یکی از بسیجیانی است که در طول دفاع مقدس داوطلبانه در جبهه حضور پیدا کرد و شجاعانه مقابل دشمن جنگید.

مرادی با تبریک هفتۀ بسیج بیان کرد: به قول مقام معظم رهبری؛ بسیج یک اندیشه ، یک فکر، یک منطق و یک منظومۀ فکری است. علت اینکه تحصیل‌کرده، نخبه، نابغه، از رشته‌های مختلف مجذوب بسیج می‌شوند، این است که بسیج صرفاً یک حرکت احساسی نیست؛ یک منطق قوی پشت سرِ بسیج وجود دارد؛ این منطق، این علم، وقتی با عمل همراه می‌شود، غوغا درست می‌کند و حوادث شگفت‌آور را خلق می‌کند.

روحیۀ جهادی در مقابل بیماری کرونا

نورمرادی در مورد مقابله با بیماری کرونا یا همان کووید ۱۹ بیان کرد: چندین ماه از همه‌گیری گذشته و مادام بر شدت آن افزوده می‌شود و باعث خستگی عموم و پرسنل درمان شده است، خواهشمندیم از حضور در اجتماعات، خاکسپاری ها، جشن‌ها خصوصاً ملاقات های حضوری در بیمارستان‌ها و پرسه زدن در خیابان‌های شلوغ خودداری کنند و جان خود و همنوعان خود را فدای ندانم‌کاری نکنند. توصیه‌ها را جدی بگیریم تا باز هم زندگی بر ما لبخند بزند.

پرستار جهادی

این پرستار بیان کرد: حس انسان دوستی اولین عامل گرایش من برای انتخاب این شغل بود، لازمۀ انتخاب این شغل این است که اطرافیان خود را به خوبی درک کنید و بتوانید از آسایش خود مایه گذاشته و برای بازیابی سلامت آنها کمک تخصصی بدهید. رعایت اصول اخلاق و وجدان کاری، ارتباط موثر با بیمار، داشتن درک، صبر و حوصله، به روز بودن و توانایی تصمیم گیری درست و صحیح در شرایط بحرانی از جمله ویژگی های یک پرستار جهادی و نمونه است. درک متقابل مردم از وضعیت سخت پرستاران در ایام کرونایی با رعایت بهداشت در ریشه‌کن کردن این بیماری قطعاً مؤثر است.

نورمرادی تصریح کرد: محور اصلی سلامت هر جامعه‌ای پرستار است یعنی اگر پزشکان کار خود را به بهترین نحو انجام دهند اما پرستار وظیفۀ خود را به خوبی انجام ندهد کار پزشک بی‌نتیجه می‌ماند. پس نیاز است که مخصوصاً در این ایام پرستاران روحیه جهادی داشته و صبر و شکیبایی خود را در قبال وضعیت و بیماران بالا ببرند. در این شکی نیست که پرستاری از   سخت ترین کارها از نظر حجم فشار روحی و جسمی است؛ اما پرستاران با رفتار سرشار از محبت و مهربانی، لبخند زدن و همدردی کردن با بیمار، سعی می کنند از دردهای وی و خستگی‌های خود بکاهند.

این جهادگر بسیجی عنوان کرد: بسیجیان جهادگران بی‌ادعایی بودند که هشت سال جنگ تحمیلی را با جان‌فشانی‌های خود به پیروزی ختم کردند. آنها مایۀ مباهات ایران اسلامی بوده و هستند چرا که با فدا کردن جان خود اجازه ندادند وجبی از خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران به دست دشمن بیفتد. در حال حاضر نیز آنها در مسئولیت‌های مختلف در حفظ کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سرافراز و شجاعانه خدمت می‌کنند.

عشق به شهادت

این پرستار جهادگر در خصوص نحوه اعزام به جبهه گفت: عشق و علاقۀ من و خانواده‌ام به اسلام و حکومت اسلامی از سالها قبل از انقلاب وجود داشت، با شروع جنگ تحمیلی و اشغال خاک وطن که هدف ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی بود، عشق به امام و شهادت، حس وطن دوستی و علاقه به نظام جمهوری اسلامی هر لحظه من را به مشارکت حضوری در دفاع از وطنم بیشتر و بیشتر می‌کرد، ولی سن کم من مانع از حضور داوطلبانه در جبهه‌های جنگ می‌شد.

وی افزود:‌ به یاد دارم که در اولین روزهای جنگ و حضور داوطلبانه مردمی، به جهت مشارکت و ادای دین از سه روز قبل با ماشین و بلندگو در معیت پرویز نوروزی (اولین شهید شهرستان دره‌شهر) به جمع‌آوری کمک ‌های مردمی می‌پرداختیم. ما بارها و بارها توانستیم کاروان‌های اعزامی را با چند کامیون از کمک‌ها و هدایای جمع شده راهی جبهه کنیم. با صدور فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین همکاری تنگاتنگ من با این نهاد شروع شد و همچنان شوق حضور در جبهه‌های جنگ در دلم موج می‌زد.

شوق حضور در جبهه

نورمرادی درباره شوق رفتنش به جبهه افزود: سیزده چهارده سال بیشتر نداشتم اما شوق حضور در جبهه احساس بزرگ بودن به من می‌داد. دل تو دلم نبود. رسیدن به فضای جبهه و جنگ برای من حکم دروازۀ بهشت را داشت. احساس می‌کردم می‌خواهم به سرزمین مقدسی پا بگذارم که فقط بوی خوبی و نیکی می‌دهد. ابتدا یک ماه دورۀ آموزشی در پادگان فرجیان زاده برایمان برگزار کردند تا دفاع در مقابل دشمن را یاد بگیریم. پس از یک ماه راهی خط مقدم در محور قلاویزان شدم. همزمان بسیج دانش‌آموزی کاروانی از دانش‌آموزان را به جبهه آورده بود و من با دیدن همکلاسی‌ها و همشهری‌هایم روحیۀ بهتری گرفتم.

وی افزود:  سه ماه تابستان را کامل در قلاویزان در غرب کشور ماندم. اما از آنجا که حفظ سنگر علم و دانش نیز از اهم وظایف و ضروریات نظام بود پس از اخذ مجوز از فرماندهان این دوره را به پایان رسانده و با تسویه به مدرسه برگشتم.

این جهادگر تصریح کرد: با پایان یافتن مقطع تحصیلی متوسطه این بار با خیال آسوده تر به خاطر پشت سرگذاشتن محدودیت ها درسال ۱۳۶۷ به جبهه رفتم و این بار توانستم شش ماه دیگر را در جبهه‌های نبرد به عنوان خدمۀ آتشبار ۱۳۰(توپخانه) در دفاع از میهن و اسلام و انقلاب حضور یابم.

خدمتگزار مردم

وی در پایان خاطر نشان کرد: از آن سال به بعد با شرکت در کنکور سراسری قصد ادامه تحصیل کردم. با قبولی در رشتۀ پرستاری و تحصیل در دانشکده پرستاری، بابی دیگری از خدمت به مردم کشورم گشوده شد و هم اکنون قرین سی سال است که به خدمتگزاری در این سنگر مشغولم.