تهران- ایرنا-اندیشکده «بروکینگز» در تحلیلی ضمن اشاره به تصمیم روسای جمهوری اخیر آمریکا بر خروج نظامی از باتلاق خاورمیانه نوشت: واشنگتن باید نیروهای خود در منطقه را به مراتب کاهش دهد و رویکرد نظامی‌زدایی از خاورمیانه را به جهانیان نشان دهد.

اندیشکده امریکایی «بروکینگز» تحلیلی را از تصمیم کاخ سفید مبنی بر کاهش قابل ملاحظه نیروهای نظامی این کشور در خاورمیانه با عنوان «چگونه می‌توان حضور آمریکا در خاورمیانه را کاهش داد» منتشر کرد.

«بروس ریدل» و «مایکل اوهانلون» تحلیلگران این اندیشکده اواخر ماه اکتبر در ارزیابی خود از موضوع فوق عنوان داشتند «باراک اوباما» و «دونالد ترامپ» به ندرت در موضوعی با یکدیگر توافق داشته‌اند، اما هر دوی آن‌ها در کل در مورد خروج از خاورمیانه همنظر بودند. به طور حتم این موضوع برای آنها معنای متفاوتی داشته است و شاید برای بایدن نیز از مفهوم متفاوتی برخوردار باشد. با این حال، همه آن ها در این دیدگاه اساسی که منطقه خاورمیانه یک باتلاق استراتژیک است و باید تا سر حد امکان از آن دوری کرد، اشتراک نظر دارند.

در این گزارش تحلیلی مفصل می‌خوانیم:

سیاست خارجی آمریکا در منطقه بیش از حد نظامی شده است و حضور ۶۰ هزار نفر سرباز آمریکایی در هر نوبت در مقایسه با میزان عملیات واقعی که انجام می‌دهند بسیار زیاد است. اگرچه این تعداد بسیار کمتر از ۱۰۰ هزار نیرویی است که در سال‌های اولیه قرن ۲۱ در منطقه مستقر بودند، اما همین تعداد هم چند برابر نیروهایی است که قبل از سال ۱۹۹۰ در منطقه حضور داشتند.

در حقیقت، دولت ایالات متحده می‌تواند نیروهایمان را هر زمان که بخواهیم از جنگ‌های دائمی به عقب برگرداند- اما این جنگ‌ها و تهدیدها علیه منافع غرب، به ندرت پایان پذیرفته‌اند.

در حالیکه ما از جنگ‌های همیشگی خسته شده‌ایم، اما معتقدیم مأموریت‌های اساسی - رهبری ضد تروریسم و افزایش ثبات منطقه‌ای- در پشت صحنه استقرار گسترده‌تر نیروهای آمریکایی در خاورمیانه هنوز مطرح هستند. سوال ما این است که چگونه می‌توان منابع این کار را به درستی تأمین کرد؟

ما باید اعزام ها را تا حد امکان اقتصادی و کارآمد کنیم، بدون اینکه نیروهای نظامی مهم را کاهش دهیم یا به دوستان و دشمنان خود علامت دهیم که نسبت به منطقه بی‌توجه هستیم.

بنابراین، به جای اینکه وانمود کنیم می‌توانیم با فرمان آمریکا جنگ‌های دائمی را خاتمه دهیم باید با یک رویکرد هوشمندانه نقش خود در این جنگ‌ها را کم‌رنگ کنیم. هر تلاشی باید با مشخص شدن فهرست منابع موجود در سنتکام آغاز شود. دو دایره متحد المرکز با محوریت خلیج فارس را در نظر بگیرید. داخلی‌ترین حلقه شامل بیشترین نیروهای آمریکایی در منطقه است که ۷ تا ۱۵ هزار نیرو در قطر، بحرین، کویت و بعلاوه ۳ تا ۵ هزار نفر در امارات متحده عربی، عربستان سعودی و عراق را در بر می‌گیرد. سپس در حلقه دوم چند صد تا چند هزار نیروی شاغل در دستگاه امنیتی در مکان های زیر حضور دارند: افغانستان، اردن، سوریه، مصر، ترکیه، جیبوتی در شاخ آفریقا. علاوه بر این در آبراهه‌های اطراف عربستان هم ایالات متحده به طور معمول یک گروه جنگی به همراه ناو هواپیمابر(شامل ۷۵ جت) یا گروه‌های رزمی آماده آبی-خاکی(با ۲۰۰۰ تفنگدار و پشتیبانی هوایی) دارد.

ایالات متحده اکنون  در هیچ کشوری تعهد بیشتر از ۱۵ هزار نفر پرسنل یونیفورم پوش ندارد. با وجود این، فضای کافی برای بازاندیشی و ساده و کارآمد کردن امور وجود دارد. ضرورت این موضوع در کشورهایی مانند افغانستان، عراق و سوریه که ترامپ تعدیل را آغاز کرده نسبت به جاهای دیگر کمتر است.

مکان‌هایی هم وجود دارند که باید به کارآمدی در آن فکر شود. همانطور که ویلی هاتون پیشنهاد داده بارزترین مکان‌ها برای جستجو جاهایی هستند که در آنها رقم‌های بزرگ و دلارهای زیادی را می‌توان پیدا کرد. به طور خاص حضور گسترده ایالات متحده در کویت تا حد زیادی نتیجه رویکردهای قبلی ما برای پشتیبانی از مأمویت گسترده نظامی در عراق است. اما آن روزها، مدت‌ها قبل سپری شدند.

براین اساس می توان گفت با چند تغییر می‌توان وضعیت فعلی نیروهای ایالات متحده در خاورمیانه را به نحو موثری از ۶۰ هزار نیروی یونیفورم پوش تا بیش از ۱۰ هزار نفر کاهش داد. دست کم ایالات متحده این پیام مهم را به جهان خواهد فرستاد که قصد دارد راهبرد کلان ملی خود را - در منطقه‌ای که اگرچه همچنان مهم است ولی دیگر کانون سیاست خارجی آمریکا نخواهد بود-، مجدداً مفهوم پردازی و تا حدی نظامی‌زدایی کند.

*انتشار این مطلب به معنی تائید محتوای آن نیست.