امید شایان هنرمند نقاش در گفت وگو با خبرنگار تجسمی ایرنا درباره نقش پژوهش در هنرهای تجسمی گفت: آنچه در فضای هنرهای تجسمی معاصر ایران به وضوح میبینم، بیشتر جستوجوهای تصویری و به نوعی بهره برداری از منابع تصویری سایر هنرمندان خارج ایران و تلاش و زحمات آنان است.
آموزش هنر به معلمان صدیق و شریف نیاز دارد
وی دلایل این نوع سو استفاده در فضای هنری ایران را ناشی از شیوه آموزش نادرست عنوان کرد و گفت: متأسفانه هنرمندان جوان و در کل ایرانیها به نحوی میخواهند به همه چیز خیلی سریع و با کمترین تلاش دست یابند و جای تأسف دارد که ساحت هنر جولانگاه چنین دیدگاهی شده است. از دانشکدهها تا گالریها؛ دیگر هیچ امیدی به بهبودی اوضاع نیست. آموزش هنر به معلمان و اساتید آگاه و صدیق و شریف نیاز دارد که بسیار انگشت شمارند و تا جایی که من اطلاع دارم عموماً چنین فضایی آنها را منزوی کرده است.
شایان ادامه داد: یک نقاش هنرمند، باید به همه منابع تاریخی و تصویری اشراف کامل داشته باشد؛ مانند پرندهای که بر فراز طبیعت پرواز میکند و نگاه کامل و جامعی به محیط پیرامونش داشته باشد وگرنه پیرو و مقلدی میشود که در کوره راههای جنگل تاریک می خزد. البته گفتن چنین حرفی تا به عمل رساندنش، تمرین و مطالعه و پژوهش بسیاری میطلبد.
مهمترین بخش پژوهش برای یک نقاش نزدیک شدن به فرم مطلوب ذهنی، عینی و عدم مشابهت آن با آثار دیگران است. این به معنای رسیدن به فرم شخصی و ارائه ذهنیت اصیل خودش است.
او همچنین با بررسی نظریه ترامتنیت در هنرهای تجسمی گفت: متنها به صورت پیوستار با هم در ارتباط هستند از هم تأثیر میپذیرند و بر هم تأثیر میگذارند. این نظریه در هنرهای تجسمی غرب کاملاً مشهود است ولی طبق گفتههای قبلی ام، به دلیل آموزههای غلط و انتخاب راههای نادرست برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت؛ این نظریه در کشور ما جایی ندارد. ریاکاری و فرصت طلبی اجازه چنین چیزی را نمیدهد.
این نقاش ادامه داد: شما هنرمندان شناخته شده بسیاری را میبینید که برای بدست آوردن پول بیشتر حاضر هستند که هر کاری بکنند. به همین دلیل هنرمند باید اصیل باشد. اصالت نقش بسیار مهمی در شکل گیری این نظریه دارد. اصالت بهمعنی دروغ نگفتن است و به قول ویتگنشتاین «برای اصیل بودن کافیست که دروغ نگویی. آغاز اصالت درست این است که نخواهی چیزی باشی که نیستی».
شایان درباره اهمیت پژوهش در خلق آثاری هنری اش گفت: من همیشه تلاش میکنم درحیطه ای گام بردارم که به آن اشراف کامل دارم. اشراف داشتن بدین معنی که می دانم چه میخواهم و مقصدم کجاست و چه ره توشهای برای این سفر باید به همراه داشته باشم.
وی افزود: پژوهشهای من همواره در یک راستا و سمت و سوی خاصی دارند گاهی برای ادامه مسیر باید توقف کرد و گاهی باید تندتر گام برداشت. به عنوان یک نقاش گاهی نیاز به سفرهای پژوهشی دارم؛ گاه موزهها وگاه طبیعت مقصد ماجراجوییهای من هستند. هر یک از این مقاصد معلمهای بزرگی هستند که باید از آنها آموخت.
شایان درباره شیوه شکل گیری آثارش گفت: همیشه با طراحیهای ذهنی و پیش طرحهای بزرگ کارم را شروع میکنم ولی الزاماً بدین معنی نیست که همه آنچه که طراحی کردم را روی بوم پیاده کنم. در طی فرایند نقاشی تغییرات زیادی در شکلها صورت میگیرد اما فرم اصلی تغییر چندانی نمیکند. طراحی و نقاشی برای من مانند همراهی ویلن سل هست در کنار پیانو.
کرونا تأثیری بر مسیر کاری من نداشته است
این نقاش درباره تأثیر بیماری عالم گیر کرونا بر فعالیتهایش گفت: کرونا هیچ تأثیری برروی مسیر کاری من نداشته است چرا که قبل از کرونا، من در خلوت خودم زندگی میکردم و در استودیو بودم و به ندرت از خانه و استودیو خارج میشدم. از آنجایی که نگاه خوش بینانه ای به آینده کره خاکی و انسان معاصر نداشته و ندارم و همواره از دستاوردهای فاجعه بار انسان در قبال طبیعت باخبرم، پدیده کرونا چندان برایم شوکه کننده نبود.
وی گفت: به نظر من آینده تاریکتری پیش رو داریم. ولی این نگرش بر امید در زندگی من تأثیر زیادی ندارد و همواره امیدوارم. انسان بدون امید و اندیشه یک مرده متحرک است. کارهای من عموماً فضای تاریکی دارند که نور بسیار محدود و کمی وجود دارد و کنتراست نقش مهمی دارد، بین نور و تاریکی.
شایان در پایان سخنانش گفت: در حال حاضر مشغول کار هستم و اگر اتفاقات عجیب و غریبی رخ ندهد، سال آتی مجموعهای از آثارم در اروپا به نمایش درخواهد آمد.