به گزارش ایرنا، ضرورت وحدت و پرهیز از تفرقه همواره از توصیه بزرگان و شهدای دفاع مقدس بوده که در این باره شهید سید جواد هزاوه ای نیز بر این مهم تاکید داشته است.
در بخشی از وصیتنامه وی آمده که برادران و خواهران مسلمان و متعهد تا میتوانید دست از یاری حسین زمان یعنی امام خمینی (ره) برندارید و تا خون در بدن دارید بر علیه آمریکا و مزدوران داخلی بجنگید. به خدا سوگند که زمان امام حسین (ع) و یزید است و اگر دست از یاری حسین زمانتان بردارید عذاب خدا بر شما نازل میشود و در روز قیامت چه جوابی خواهید داد؟ به خدا سوگند که قدر این اسلام و قرآن و آزادی را بدانید، ای برادران مگر چند سال گذشته را فراموش کرده اید؟ مگر فراموش کرده اید که چطور ساواک جوانانی را که دم از اسلام میزدند شکنجه میکرد، به این زودی فراموش کرده اید؟ ای برادران دست از تفرقه و جدایی بردارید و همانطور که امام خمینی فرمودهاند حفظ وحدت کنید، تا زمانی که وحدت داشته باشید هیچ قدرتی شما را از هم جدا نخواهد کرد و از مرگ نترسید.
همسر شهید در وصف خصوصیات اخلاقی وی میگوید: با صدای قرآن و اذان از خواب بیدار میشد و به یاد ندارم هیچگاه بدون وضو از خانه خارج شده باشد حتی در مواقعی که برای برای بیرون رفتن عجله داشت و مقید بود که نمازش را اول وقت بخواند، مسئولیتی که در بسیج و سپاه برعهده داشت باعث فاصله وی با طبقات محروم نمیشد و این نکته مشهودی بود که بسیاری او را به این ویژگی میشناختند.
فرزند شهید نیز درباره پدرش گفت: از ویژگیهای بازر پدرم رسیدگی به نیازمندان و طبقات محروم و تکیهگاهی برای آنها بود و اگر نمیتوانست کاری برایشان انجام دهد به افراد متعهد و مذهبی معرفی میکرد.
شهید حاج سیدجواد هزاوهای، در یازدهم بهمن ماه سال ۱۳۲۷ در همدان و در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و پس از آن به دلیل مشکلات مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به امرار معاش خانواده از همان کودکی وارد بازار کار شد.
پدرش سید حسین و مادرش سیده زهرا خانم، با اعتقادی که به ائمه اطهار و خاندان نبوی داشتند، از هر فرصتی برای تربیت دینی و معنوی فرزندان بخصوص سید جواد استفاده میکردند و یک پای ثابت هیاتهای حسینی و تکیههای برگزاری مراسم و برنامههای عاشورایی، خانواده هزاوهایها بودند.
با آغاز مبارزات انقلابی مردم ایران بر علیه رژیم ستمشاهی، سیدجواد نیز وارد مبارزات انقلابی و به جدیت به یکی از مبارزان فعال انقلابی تبدیل شد.
در همان سالهای نخست مبارزه، شیفته اخلاص و معنویت شهید محراب آیت الله مدنی شد که با شرکت در جلسات و سخنرانیهای مذهبی شهید مدنی، یکی از معتمدین بسیار نزدیک و مورد اطمینان وی شد که این جلسات فرصتی برای آشنایی شهید با برخی علما و اندیشمندان مذهبی آن زمان بود تا هدفی متعالی برای شهید ترسیم شده و با تلاش و پیگیری راهی را انتخاب کرد که مرضی رضای خدا باشد.
در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، در اوج فعالیتهای مردمی بر علیه رژیم طاغوت، حضور سید جواد در صحنه مبارزات، بیش از پیش شد و تقریباً در همه راهپیماییها و برنامههای از قبل تدارک دیده شده نقش رهبر و هدایتگر را داشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نیرویهای بسیج و سپاه پاسداران، به این نهادهای نوپا پیوست و به صورت پاره وقت به تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان همدان وارد شد.
مسئول بسیج ناحیه منوچهری، همکاری در اعزام نیرو به مناطق عملیاتی، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، کمک به محرومین و فعالیت در عرصه مبارزه با گروهکهای معاند و ضد انقلاب از جمله اقدامات سید جواد پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سال های نخست دفاع مقدس بود.
سید جواد برای احترام به پدر و مادر و بزرگترها بسیار ارزش قائل بود و خوش برخورد و مهربانی با مردم و الگو گرفتن از زندگی و سیره تربیتی ائمه طاهرین در تربیت فرزندان را بسیار مهم میدانست.
همواره در مراسمات مذهبی حضور فعال داشت و تا پایان عمر بر پیروی از رهبر و پیشوای انقلابی مردم مسلمان ایران یعنی حضرت امام خمینی تاکید داشت و این را نشان از سطح بالای بینش سیاسی افراد سیاسی و مومن میدانست.
سید جواد هزاوه ای سرانجام توسط یکی از واحدهای موتوری گروهک منفور منافقین در ساعت ۶ بعدازظهر نهم آذر ۱۳۶۱، در یکی از مسیرهای ترددش در بلوار شهید شاه حسینی همدان، با شلیک گلوله مورد سوء قصد قرار گرفت و به سوی شهداء و خدای شهدا به پرواز درآمد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد