به گزارش خبرنگار حوزه ایثار و شهادت ایرنا، روز دهم آذر هر سال به عنوان روز مجلس نامگذاری شده است. علت این نامگذاری شهادت فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیتالله سیدحسن مدرس در روز دهم آذر ماه سال ۱۳۱۶ است.
سید اسماعیل طباطبایی در منطقه زواره و اردستان با خدیجه دختری که از طایفه سید سالار زواره بود، ازدواج کرد. ثمره این پیوند پاک، کودکی بود که نامش «سید حسن» بود و در سال ۱۲۸۷ هجری قمری – ۱۲۴۹ شمسی در سرابه کچو از توابع اردستان استان اصفهان دیده به جهان گشود.
آیت الله سید حسن مدرس مردی از سلاله پاکان و مبارزی وارسته و نستوه در عصر ظلمت و استبداد، بزرگمردی که اندیشه و عملش پرده زمان و مکان را دریده و از حصر زمان فراتر رفته و مرد روزگاران نام گرفته است. رادمردی که زینت و زیبایی دنیا را با همه گستردگی اش به چشم حقارت نگریست، انسانی که به عنوان شاخص ترین نماینده مجلس پس از انقلاب مشروطه در مدت پنج دوره حضور در مجلس توانست نقشی گرانقدر ایفا کند.
شهید مدرس با درخشش کم نظیرش اسوه مجاهدان خلف شد. او در صحنه فعالیت سیاسی از هوشیاری و زیرکی خاصی برخوردار بود به همین جهت بود که هیچگاه فریب مکرهای مکاران را نخـورد. آن قدر در راه آزادی، عدالت اجتماعی و اجرای احکام اسلامی پافشاری کند که به حبس افتد و زهر شهادت نوشد و در حال عبادت جان سپرد. او مانند هر آزاده ای مرگ تن را بر مرگ شخصیت ترجیح داد از این رو یادش همیشه زنده و ارزنده تاریخ است.
او یادگار و سمبل روزهای پر شور و هیجان مشروطه بود، یادگاری از روزهای اوج و قرب و احترام و منزلت مجلس شورای ملی بود. مدرس ابرمردی است که بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش کشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بد اندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیر واداشت. خاطره اش را ارج می نهیم، وی پارسایی پایدار و بزرگواری ثابت قدم بود که لحظه ای با استبداد و استعمار سازش نکرد و در تمامی مدت عمرش ساده زیستی، تواضع، قناعت و به دور بودن از هرگونه رفاه طلبی را شیوه زندگی خویش ساخت و از طریق عبادت و دعا و راز و نیاز با خدا، کمالات معنوی را کسب نمود.
در مقابل ظلم آن رضاخان قلدر ایستاد
حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ: ۱۰ / ۸ / ۵۶ و در جمع روحانیون، طلاب، و ایرانیان مقیم عراق فرمودند: مرحوم مدرس ـ رحمةالله ـ خوب، من ایشان را هم دیده بودم. این هم یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد؛ در مقابل ظلم آن مرد سیاهکوهی، آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود ... ایشان را به عنوان طراز اول، علما فرستادند به تهران و ایشان با گاری آمد تهران. از قراری که آدم موثقی نقل می کرد، ایشان یک گاری آنجا خریده بود و اسبش را گاهی خودش می راند، تا آمد به تهران. آنجا هم یک خانه مختصری اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم؛ خدمت ایشان ـ رضوانالله علیه ـ مکرر رسیدم. (صحیفه امام؛ ج۳، ص۲۴۴ )
مدرس در کمال زهد و سادگی زندگی می کرد
مدرس در کمال زهد و سادگی زندگی می کرد و عبای او که از جنس کرباس بود معروف است. غذایش نان و ماست بود. در زمان تحصیل کارگری می کرد تا هزینه زندگیش را فراهم سازد. مدرس خود می گوید : در بحبوحه واقعه تنباکو من پنج تا شش سال بود که در اصفهان به سر می بردم و طلبه ای در سطح خارج و غالباً روزهای تعطیل برای تهیه معونه، یک هفته به کار عملگی (کارگری) رفته و به کار کلوخ کوبی مشغول بودم.
مدرس در نجف نیز قناعت را پی گرفت و برای تأمین احتیاجات زندگی و هزینه تحصیل کار می کرد.
خود می گوید : در نجف روزهای جمعه کار می کرم و در آمد آن را نان می خریدم و تکه های نان خشک را روی صفحه کتابم می گذاشتم و ضمن مطالعه می خوردم و خود را از وابستگیها آزاد کردم.
زمانی که مدرس در نجف اشرف مقیم بود، برایش این امکان وجود داشت ، که از وجوه شرعی استفاده کند ولی برای استقلال از وجوه استفاده نمی کند. وقتی برای شرکت در مجلس دوم به تهران وارد شد دو منزل اجاره ای به وی پیشنهاد گردید که یکی از آنها یک تومان از دیگری ارزانتر بود او بدون آنکه ویژگیهای آن دو خانه را سؤال کند منزل ارزانتر را انتخاب کرد.
از تبعید تا شهادت
۱۶ مهرماه ۱۳۰۷ پاسی از شب گذشته بود. مأموران نظمیه با فرماندهی «درگاهی» رئیس شهربانی به خانه مدرس ریختند و آن بزرگوار را توقیف و در همان شب به دامغان بردند و از آنجا او را به شهر خواف در خراسان تبعید کردند.
زندگی مدرس در خواف سخت و دشوار بود. اهالی خواف اگر چه پیرو مذهب تسنن بودند، مدرس را بسیار دوست می داشتند. به همین خاطر بود که ماموران رضا شاه او را در خواف به شهادت نرساندند و به کاشمر منتقل نمودند.
سید حسن مدرس پس از ۹ سال اسارت در خواف به دنبال اجرای نقشه شیطانی رضا شاه به کاشمر انتقال یافت، دشمن گویا از این غریب تبعیدی و پیکر استخوانی بیش از پیش به وحشت افتاده بود. بدین منظور کمر به قتلش بست. اقتدار نظام (رسد بان اقتداری) رئیس شهربانی کاشمر از اجرای قتل مدرس خودداری می کند و می گوید :من برای آسایش و امنیت مردم استخدام شده ام، نه برای آدم کشی؛ سپس شبانه به سوی مشهد حرکت می کند و چند روز بعد در همدان به قتل (شهادت) می رسد.
به جای او محمود مستوفیان به ریاست شهربانی کاشمر منصوب می شود. دشمن، ماه خدا و ایام روزه داری را برای قتل فرزند مظلوم پیامبر(ص) انتخاب می کندو در غروب ۱۰ آذرماه ۱۳۱۶ مطابق با ۲۷ رمضان ۱۳۵۷هـ ق با زبان روزه اول به وسیله سم و سپس با پیچیدن عمامه آیت الله مدرس به دور گردنش او را به شهادت رسانیدند و با شهادتش در تاریخ، تولدی تازه یافت و به مردان جاودانی جهان پیوست.
شهید سید حسن مدرس مرد مبارزه با رژیم فاسد پهلوی بود
حجتالاسلام حسین معصومی به مناسبت ۱۰ آذر، سالروز شهادت سید حسن مدرس، گفت: سادهزیستی، پاکدستی، مخالفت با قراردادهای استعماری، مبارزه با فساد، اهتمام نسبت به تولید ملی، مردمی بودن، خدمتگزار بودن، استقلال خواهی و بصیرت از ویژگیهای بارز شهید مدرس بود.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی اظهار کرد: وی عقیده داشت تجملگرایی، سد راه تکامل انسان است، اگر انسان به مادیات بیش از نیاز توجه کند نمیتواند به معرفت و معنویات دست یابد.
وی با بیان اینکه مهمترین خصلت شهید مدرس درس، برای جوانان امروز است، افزود: مدرس هرگز با منافقان داخلی و خارجی سازش نکرد، تمامی فعالیتهای او در راستایی بود که بیگانگان بر مسلمانان مسلط نشوند، این مهمترین درسی است که باید جوانان به آن توجه کنند.
حجتالاسلام معصومی با بیان اینکه شهید مدرس نفوذ ناپذیر بود و در مقابل زورگویان و باطل پرستان، با تمام وجود میایستاد، افزود: مدرس مرد مبارزه با رژیم فاسد پهلوی بود و در این راه جان خویش را در راه اسلام عزیز فدا کرد.
وی افزود: زمانی که مدرس در خواف تبعید بود، رضاخان به این عالم ربانی پیشنهاد داد وارد سیاست نشود، در عوض میتواند آزاد و در یکی از حرمها فعالیت کند، اما این عالم بزرگ پاسخ داد، کار من دخالت در سیاست است و اجازه نمیدهم وطنم به دست بیگانگان بیافتد و در این راه جان خویش را فدا کرد.