در ادامه یادداشت ۱۳ آذر ۱۳۹۹ روزنامه آرمان به قلم حسن بهشتیپور تحلیلگر مسایل بینالملل می خوانیم: بهگونهای که دشمنان از تکرار چنین جنایاتی پشیمان شوند. بنابراین باید موقعی ضربه وارد شود که انتظار خوردن ضربه را ندارد و در جایی که فکر نمیکنند. چون ترور یک دانشمند هیچ توجیهی ندارد بلکه باید به آن پاسخ مناسب و درخور داده شود. از طرف دیگر موضوع مهم اینکه این شهید بزرگوار نباید مستمسکی برای رقابتهای جناحی شود بلکه خون این شهید بایستی بهعنوان عاملی برای وحدت در کشور استفاده شود و به دور از جناحبندیها و موضعگیریهای سیاسی به دنبال مسبب اصلی و مجازاتش باشیم.
اما مصوبه اخیر مجلس که نام «طرح لغو تحریمها» را بر آن نام نهاده است، شمشیر تحریم آمریکا را تیزتر میکند و چین و روسیه را که بهخاطر اجرای برجام از آمریکا فاصله گرفتند درصورتی که پروتکل الحاقی و تعهداتمان را کنار بگذاریم، عملا به سمت آمریکا هُل میدهد که به زیان مردم ایران است. فراموش نکنیم که برجام بین دشمنان ایران انشقاق و فاصله ایجاد کرد ولی با این اقدام باز به سمت شکلگیری یک اتحاد نامقدس علیه ایران پیش میرویم. همان اجماعی که جو بایدن میتواند خطرناکتر از ترامپ شکل دهد پس با چنین مصوباتی در این جهت حرکت نکنیم. ضمن اینکه اگر قرار بود افزایش غنیسازی یا ذخایر در ایران موجب بازدارندگی هستهای شود، باید اکنون شاهد توقف تحریمها در کره شمالی که بمب هستهای هم دارد، میبودیم.
بنابراین اگر بخواهیم واقعبینانه قضاوت کنیم مصوبه مجلس به حل مشکلات مردم در حد انتظار کمک نمیکند و پیشنهاد میدهم نمایندگان اقداماتی انجام دهند تا سلاح تحریم را از دست آمریکا بگیرند. یعنی به جای افزایش ذخایر اورانیوم یا افزایش درصد غنیسازی به انجام اصلاحات اقتصادی، کمک کنند تا بدینوسیله عملا سلاح تحریم، کارآمدی خود را از دست بدهد یا حداقل کماثر شود. ولی مادامی که همچنان سلاح تحریم را در دست آمریکا و متحدانش داریم، نمیتوانیم بگوییم که این طرح میتواند تحریمها را کاهش دهد.
اقداماتی انجام دهیم که سلاح تحریم از دست آمریکا گرفته شود، نه اینکه کمک کنیم تا آمریکا، متحدان بیشتری جلب کند و دوباره تجربه سالهای ۸۴، ۸۵ و ۸۶ تکرار شود که به نفع ملت ایران نیست. واقعیت این است که طبق قانون اساسی، مجلس میتواند در هر زمینهای قانون وضع کند و نباید قانونگذاری را از مجلس بگیریم که به منزله یک خسران برای مردمسالاری است ولی شورای نگهبان است که باید تشخیص دهد آیا این مصوبه با مصوبات شورای عالی امنیت ملی و سیاستهای کلان کشور در تعارض هست یا نیست؟ به نظر میرسد در اینجا شورای نگهبان نقش اساسی را ایفا میکند که تشخیص دهد این مصوبه با مصوبات شورای عالی امنیت ملی و سیاستهای کلان کشور که از طریق رهبری ابلاغ میشود در تعارض هست یا نیست؟ درمجموع ممکن است در گفتوگو با نمایندگان بتوان آینده چنین مصوبهای را در صورت اجرا نمایان کرد که چه فضایی برای مردم ایران ترسیم میکند.