ترور، اگرچه اقدامی خصمانه، غیرقانونی و غیرانسانی علیه یک کشور، جامعه یا گروه است؛ اما به صورت بالقوه، میتواند نوعی از همبستگی اجتماعی را در میان بازماندگان ایجاد کند. همبستگی اجتماعی پس از ترور، نشان دهنده آن است که چگونه یک جامعه، یا یک گروه اجتماعی، در برابر یک حادثه متحد میشود و با یادآوری نقش و جایگاه فرد یا افراد ترور شده، ضمن تجلیل از آن فرد یا افراد، همبستگی خود را به رخ ترورکنندگان میکشاند. حضور میلیونی عزاداران در مراسم تشییع پیکر سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» نمونه مشخصی از همبستگی اجتماعی ایجاد شده در یک جامعه، پس از ترور است. پیش از این نیز در دهه ۱۳۶۰، حضور دهها هزارنفری مردم در مراسم تشییع پیکر شهدای ترور، به دشمنان نشان داد که ترور و اقدامات ایذایی، نمیتواند همبستگی جامعه را بشکند و شهروندان در یک جامعه را تسلیم خواستههای تروریستها کند. پس از ترورهای تلخ و خشن دههی ۱۳۶۰ بود که گروهها و جناحهای مختلف با یکدیگر متحد شدند و با تمام توان با گروههای تروریستی عامل این حملات مبارزه کردند. همین وحدت عاملی برای به پایان رسیدن ترورهایی شد که چند سالی بود فضای جامعه ایران را در خون و خشم فرو برده بودند.
هدف اصلی از یک ترور، علاوه بر حذف فیزیکی فرد یا افرادی خاص دارای نقشی برجسته و بیبدیل در یک نظام سیاسی، ایجاد شکاف در یک جامعه و افزایش فشار روانی بر روح و روان اعضای آن است. واژه ترور در زبان فرانسوی به معنای «وحشتافکنی» و «ایجاد ترس» است. در واقع هدف اصلی تروریستها، همان وحشتافکنی و ایجاد ترسی عمیق در یک گروه یا یک جامعه است و بسته به اینکه یک جامعه پس از وقوع یک حمله تروریستی، تا چه اندازه بتواند همبستگی خود را بازیابد، میتواند تروریستها را در رسیدن به هدف خود ناکام گذارد
اما در این میان به نظر میرسد برخی از گروهها، در برابر ایجاد هر نوع همبستگی در برابر یک اقدام تروریستی مقاومت میکنند. تلاش برای ایجاد اختلاف در میان نیروهای داخلی، تهمتزنیها و شایعهسازیها بیهوده و بیفایده، تعقیب اهداف جناحی از طریق مسئول دانستن جناح رقیب در ایجاد زمینه برای یک ترور، فعالیت منفی در شبکههای اجتماعی و پخش اخبار جعلی، تنها بخشی از اقداماتی است که به نظر میرسد با اهدافی مشخص از سوی برخی گروهها و جناحها علیه دولت و پس از ترور شهید «محسن فخریزاده» صورت پذیرفته است. گویی برخی با فراموش کردن نقش احتمالی سرویسهای جاسوسی رژیمها و دولتهای متخاصم، تنها به دنبال انداختن گناه حادثه ترور این شهید عزیز به گردن دولت هستند.
واضح است که تسویه حسابهای سیاسی، عامل اصلی بروز چنین مسائلی است. به نظر میرسد که برای یک جناح سیاسی خاص تفاوتی ندارد چه حادثهای رخ دهد. این حادثه میتواند یک اقدام تروریستی، یک حادثه طبیعی، یک سخنرانی، یک پیام در شبکههای اجتماعی، یک لایحه پیشنهادی یا یک دستورالعمل رسمی ابلاغی باشد. برخی گروههای مخالف دولت، از هر بهانهای برای حمله به دولت استفاده میکنند و اساسا پاسخ به این سوال پیشینی که واقعه مذکور، به دولت ارتباطی داشته است یا خیر، پاسخ نمیدهند. برای آنان تفاوتی ندارد که اصل حادثه چیست. آنان تنها به دنبال حمله به رقیب هستند. رقیبی که بطور حتم خصم نیست و نباید با چنین رویکردی، برخوردهای جناحی را پیش برد. به ویژه حمله برجام، موضوعی است که به نظر میرسد جناح مخالف دولت بدون بهانه یا با بهانه، به آن حمله میکند و تصور کرده است که ریشه تمام مشکلات کشور از گذشته تاکنون برنامه جامع اقدام مشترک است. طبیعی است که از دید جناح مخالف دولت، برجام به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای دولت، در هر فرصتی باید مورد هدف قرار گیرد و بدون توجه به مسائل مختلف، نقد برجام برای این گروه، به هر طریقی مجاز است.
پرسش نهایی اما آن است که چنین برخوردهایی، به چه نتیجهای میانجامد؟ باید از افرادی که یک ترور جنایتکارانه از سوی دشمنان کشور را دستاویزی برای حمله به دولت قرار میدهند پرسید، که آیا تنشهای داخلی و حمله رئیسجمهوری و منتخب ۲۴ میلیون رای دهنده، میتواند مسیر پیش روی کشور را بگشاید؟ یا آنکه به دشمنان کشور این پیام اشتباه را خواهد داد که بر سر نحوه مقابله با تحریمها یا پاسخ به ترور شهید فخریزاده، اتفاق نظری در میان مسئولان نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد؟ باید این پرسش را مطرح کرد که حمله به دولت و به هر بهانهای، میتواند گره از مشکلات امروز کشور باز کند؟ و باید این سوال را مطرح کرد که راه برون رفت از مشکلات امروز کشور جز با صبر و شکیبایی و بکار بردن خرد و هوشمندی پدیدار خواهد شد؟
امروز و با شهادت یکی دیگر از نخبگان علمی و فنی کشور، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری نیازمند همدلی و یکپارچگی است و تلاش برای دامن زدن به اختلافات با اهداف جناحی و حزبی ممکن نیست. اختلافاتی که تنها باعث محاسبات غلط دشمن خواهند شد و میتوانند فشارها بر کشور را بیش از گذشته کنند. فشارهایی که امروز به نظر میرسد بیش از هر زمان دیگری به پایان خود نزدیک میشوند.