این درحالی است که موقعیت خاص و منحصر به فرد ایران در خاورمیانه و آسیا چیزی نیست که کشورهایی مانند چین و روسیه، به عنوان دو قدرت تعیین کننده در این سازمان درک نکرده باشند و از آن غفلت کنند.
نگاهی به جغرافیای آسیا و خاورمیانه مبین منحصر به فرد بودن موقعیت ژئوپلیتیکی ایران است. ایران در بیشتر تقسیم بندیهای سیاسی - جغرافیایی آسیا وجود دارد: عضوی از مجموعه کشورهای خاورمیانه؛ یکی از اعضای کشورهای حوزه خلیج فارس؛ از اعضای کشورهای حاشیه دریای خزر و نیز متصل به آسیای میانه است، همچنین بخشی از زیرمجموعه آسیای جنوب غربی به شمار میرود. از این رو عضویت ایران در سازمان شانگهای یک بازی برد-برد به شمار می آید.
نظر به منافعی که ایران از این عضویت خواهد برد با پتانسیل عظیم ژئوپلیتیک و ژئو اکونومیک خود میتواند در قدرتمندی آن تأثیر قابل توجهی داشته باشد. یکی از دلایل مخالفت غرب با عضویت ایران نیز همین قابلیت های انکارناپذیر آن است.
به باور کارشناسان اگر همگرایی، فلسفه ایجاد سازمان همکاری شانگهای در آسیا است، بدون شک بدون حضور فعال ایران، حلقههای زنجیر این همگرایی تکمیل نخواهد شد.
ارتباط با ایران، برای اکثر کشورهای سازمان و به ویژه چین و روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است و این مساله استراتژیک است. بر کسی پوشیده نیست که چین و ایران دارای منافع مشترک بسیار و گاه استراتژیک در منطقه خلیج فارس هستند.
بعلاوه، چین به عنوان دومین اقتصاد جهان و با وجود رشد اقتصادی قابل توجه همواره نیازمند منابع نفت و گاز ایران است. تلاش برای تحقق برنامه ۲۵ ساله بین دو کشور مؤید جایگاه استرتژیک ایران برای چین است. طرح یک کمربند - یک جاده و احیای جاده تاریخی ابریشم بدون ایران ناقص خواهد بود.
ایران برای روسیه نیز از موقعیت ژئوپلیتیک حساسی برخوردار است که از دیرباز مورد توجه این کشور بوده است. ایران نه تنها دسترسی روسیه به بنادر موجود در آبهای خلیج فارس و اقیانوس هند را فراهم میکند، بلکه در دوران کنونی به عنوان حائلی در بخش جنوب روسیه مانع دست اندازی و احاطه استراتژیک آمریکا به این کشور از سمت جنوب است.
به طور کلی میتوان گفت که یکی از مبانی اصلی شکلگیری پیمان شانگهای مبارزه با هژمونی آمریکا است که از این نظر نیز عضویت ایران هم میتواند در راستای تقویت بنیان ضد هژمونیک این سازمان باشد و هم منافع منحصر به فردی را برای کشور به دنبال داشته باشد.
بنابراین چنین موقعیت منحصر به فردی ایران را به چهارراه مواصلاتی غرب و شرق از یک طرف و شمال و جنوب از طرف دیگر بدل کرده است.
بعلاوه، ایران یکی از کشورهای اصلی جهان از نظر ذخایر نفت و گاز و دارا بودن جمعیتی بالای ۸۰ میلیون از بزرگترین کشورهای منطقه به شمار میرود. از این نظر در کنار موقعیت منحصر به فرد ژئو پلیتیکی دارای یک موقعیت ژئو اکونومیک با پتانسیلهای عظیم اقتصادی نیز هست.
از دیگر سو، با توجه به طرح «یک کمربند، یک جاده»، چین قصد دارد از طریق احیاء پروژه جاده ابریشم جدید، جایگاه خود را بهعنوان یکی از محورهای اصلی قدرت در جهان ارتقا دهد.
طرح احیای جاده ابریشم میتواند به ترویج و رونق اقتصادی کشورهای واقع در امتداد این مسیر و همکاری اقتصادی منطقهای، تقویت مبادلات، یادگیری متقابل بین تمدنهای مختلف و ترویج صلح و توسعه در جهان شود.
این اقدام بزرگ جایگاهی ویژه در پیشبرد پروژه جاده ابریشم جدید چین دارد و بدون مشارکت این کشور تحقق این هدف چین میسر نیست؛ و از طرف دیگر این کشور میتواند مزایای زیادی از اجرایی شدن این پروژه کسب کند.
چین در سالهای اخیر توانسته است با طرح ایده احیای جاده ابریشم جدید علاوه بر جلب اعتماد بسیاری از کشورها برای مشارکت و همکاری در این پروژه، خود را بهعنوان کشوری پیشرو و تأثیرگذار در سطح جهانی مطرح کند. پروژه جاده ابریشم جدید چین بیش از ۶۵ کشور را به یکدیگر متصل میکند که در مجموع بیش از ۴۰ درصد اقتصاد جهان را شامل میشوند.
این ابرپروژه با توسعه بنادر، جادهها، خطوط ریلی و دیگر زیرساختهای ارتباطی دسترسی این کشور را به آسیا، اروپا و آفریقا تسهیل میکند. مجموع سرمایهگذاریهای مورد نیاز این پروژه حدود هزار میلیارد دلار ارزیابی شده است که مبلغی بسیار عظیم است.
شی جین پینگ رییس جمهوری خلق چین سال ۲۰۱۳ میلادی در جریان سفر به قزاقستان و اندونزی، به ترتیب پیشنهاد ساخت 'کمربند اقتصادی جاده ابریشم و ساخت 'راه ابریشم دریایی در قرن بیست و یکم' را مطرح کرد که این طرح در نهایت با عنوان «یک کمربند- یک جاده» به جهان معرفی شد.
این پروژه در ابتدا با سرمایه گذاری بیش از یکهزار میلیارد دلار توسط چین آغاز شد و تا مارس سال ۲۰۱۹ میلادی ۱۲۵ کشور و ۲۹ سازمان بین المللی ۱۷۳ موافقت نامه همکاری با چین در این مورد امضا کرده اند.
ایران، حلقه اتصال کریدورهای منطقهای
روزی که ایران به عضویت سازمان شانگهای در آید، از مزیتی مضاعف برای این سازمان هم برخوردار خواهد بود چون ایران همچنین مهمترین نقش را در حلقه اتصال کریدورهای شمال- جنوب و شرق - غرب دارا است.
از سویی از بعد داخلی باید اذعات داشت که یکی از بهترین راهها در جهت جغرافیای سیاسی در ایران، تنوع بخشیدن به درآمدهای نفتی، رهایی از اقتصاد و درآمد نفتی و استفاده از ظرفیتهای کریدور شمال- جنوب است.
از دیگر سو تنیدگی اقتصاد کشورها با یکدیگر ضامن امنیت پایدار در منطقه اورآسیاست که کریدور شمال به جنوب از مسیر ایران این مهم را برآورده میکند.
کریدور شمال - جنوب مهمترین حلقه تجارت بین آسیا و اروپا است که در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر است. موافقتنامه کریدور حمل ونقل بینالمللی شمال - جنوب در شهریور ماه ۱۳۷۹ در سن پترزبورگ به امضای وزرای حمل و نقل سه کشور ایران، هند و روسیه رسید.