تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۲

تهران-ایرنا- این روزها تطهیر تصمیمات دولت قبل و تقبیح تصمیمات دولت تدبیر و امید در زمینه مذاکره با غرب و برجام، در حالی سوژه سخنرانی‌هاست که از یک سو جزئیات شرایط کشور در آن برهه در دسترس است و از سوی دیگر ناهیان مذاکره، این روزها در عین مشتاقی، مهجور مانده و منتظر انتخابات ۱۴۰۰ هستند.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، دشواری شرایط کشور، دولت و ملت این روزها گرچه بسیار زیاد و متنوع است اما برخی اظهارنظرهای عجیب درباره گذشته و برخی نشانه‌ها از آینده،نه تنها کمکی به عبور از این شرایط نمی کند بلکه بر پیچیدگی‌های آن می‌افزاید. رقبای سیاسی و انتخاباتی رییس جمهوری، مسوولان سابق و فعلی، چهره‌های رسانه‌ای و حزبی مخالف و منتقد دولت در راستای ناکارآمد جلوه دادن کابینه، بی‌آنکه سندی برای گفته‌های خود ارائه دهند، شرایط کشور در سال‌های پیش از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید را ایده‌آلی رویاگونه ترسیم و تصویر می‌کنند که گویی واقعا به پشت خیمه های دشمن رسیده بودند و دولت یازدهم و دوازدهم مانع از تحقق فتح الفتوح مورد ادعای آنها شد. تاکتیک دیگر انکار موضع گیری‌های گذشته درباره مذاکره و برجام و سنگ اندازی در مسیر هرگونه مذاکره احتمالی آینده است تا راه تا زمان به پاستور رسیدن آن‌ها مسدود باشد و هرگونه رفع انسدادی به نام آن‌ها تمام شود.

پشت خیمه دشمن بودیم؟

اصل اساسی سخنرانی‌ها و توییت‌های این روزها مخالفان، تاختن به دولت است و در این میان هر گزاره‌ غیر مستندی به زبان جاری یا در توییت منتشر می‌شود. نکته تلخ این فرآیند ارائه توصیفاتی شاذ پیرامون شرایط کشور آن هم نه در بازه زمانی طولانی بلکه درباره هفت سال گذشته است. در همین زمینه برخی مدعی شده‌اند در سال ۹۲ و پیش از آغاز به کار دولت جدید به پشت خیمه‌های دشمن رسیده بودیم و مذاکره اجازه فتح نداد! آمارها، رویدادها، تصمیمات و اساسا دلایل روی کار آمدن دولت تدبیر و امید اما چنین ادعایی را نه تنها تایید نمی‌کند بلکه مستندات موجود خلاف  این ادعا را نشان می دهد. گرچه مشخص نیست منظور گوینده از رسیدن به پشت خیمه دشمن دقیقا چیست و آیا این توصیف هم در دسته بیانیه نویسی‌هایی که به نام مذاکره، فرصت‌ها را گرفت و قطعنامه های تحریمی شورای امنیت علیه ایران را پشت سر هم ردیف کرد، دسته بندی می‌شود یا نه، اما می‌توان پرسید که با چه ابزارهایی به پشت خیمه‌های دشمن رسیده بودیم؟ با ابزار اقتصاد و تولید؟ آمارها اما آن را تایید نمی‌کنند، خبرگزاری «تسنیم» در فروردین ماه سال ۹۲ در گزارشی شرایط کشور را در آن مقطع زمانی اینگونه توصیف می‌کند: «دلار ۳۵۰۰-۴۰۰۰ تومانی، تشدید تحریم‌ها، ضعف واردات، ‌محدودیت ارزی، نقدینگی سرگردان، نرخ سود بانکی، سیاست‌های نادرست پولی و بانکی، ضعف مدیریت مسئولان بالادستی در نظارت بر بازار، تورم روانی و نگرانی مردم از گرانی روز به روز کالاها و ... به عنوان دلایل اصلی افزایش تورم طی این ایام عنوان می‌شود. بنابراین صراحتاً می‌توان گفت که مجموعه عوامل درون‌زا و برون‌زای موثر بر کشور در ماه‌های اخیر، کشور را دستخوش اتفاقات و چالش‌های ناگواری در حوزه اقتصاد کرده و منجر به بی‌ثباتی قیمت‌ها و تورم بالا شده است.»

در همین گزارش به آمار صندوق بین المللی پول هم درباره اقتصاد ایران اشاره شده و آمده است: «ایران در سطح خاورمیانه بالاترین نرخ تورم را داراست. در حالی که میانگین نرخ تورم در کشورهای خاورمیانه برابر با ۳٫۳ درصد است. ایران، دومین نرخ بالای تورم را در سطح جهان دارد. بر اساس این گزارش، زیمبابوه با نرخ تورم ۱۸۷٫۲ درصد، بالاترین نرخ تورم را در دنیا دارد.» بانک مرکزی رشد تولید ناخالص داخلی کشور در سال ۱۳۹۱ را منفی ۵.۸ درصد اعلام کرد و از کاهش ۱۲.۴ درصدی صادرات و ۲۳.۵ درصدی واردات در این سال خبر داد. دیگر شاخص‌های اقتصادی هم سقوط قابل تاملی را تجربه کردند که اشاره به آن‌ها اطاله کلام خواهد بود. گرچه از این دست مستندات منتشر شده در رسانه ها بی‌شمار است اما نیازی به آن نخواهد بود اگر به مردم مراجعه شده و درباره شرایط آن روزها نظرسنجی شود. مردم قهرها، حرف‌ها، تصمیمات، شعارهای آن سال‌های مسوولان را فراموش نکرده‌اند.

چه کسانی جهان را آمریکا دیدند؟

تطهیر شرایط سال‌های پایانی دولت دهم، گرچه سوژه مورد علاقه گروهی از مسوولان سابق است اما با واقعیت‌ها چندان همخوانی ندارد بویژه زمانی که در این فرایند تطهیر برخی ادعاهای عجیب هم مطرح می‌شود. برای مثال مدعی شده‌اند که در دوران مسوولیت خود جهان را تنها در آمریکا ندیده‌اند و دولت را مواخذه می‌کنند که «بگویند با دویست کشور دیگر جهان چه کردید؟» در پاسخ به این پرسش شاید بهتر باشد به سیاق خود آنها، پرسش با پرسش پاسخ داده شده و سوال شود که در دوران رویایی ترسیم شده آن‌ها، مواجهه با این دویست کشور چگونه بوده است؟ آیا جز این است که مدعیان حضور در پشت خیمه دشمن، نه اروپا و کشورهای منطقه که حتی شرکای ایران چون روسیه و چین را هم درباره اقدامات و تصمیمات خود اقناع نکردند و رای مثبت این دو کشور در کنار دیگر کشورهای حتی مسلمان جهان، به تمام 6 قطعنامه تحریمی علیه ایران، نشان از شکست راهبردهای بیانیه خوانی! دارد. واقعیت آن است که برخلاف ادعاهای مطرح شده این دولت تدبیر و امید بود که جهان را در آمریکا خلاصه نکرد و همراهی اروپا، چین، روسیه و بسیاری از همان ۲۰۰ کشور مورد ادعایی را به دست آورد تا «دونالد ترامپ» در آخرین تلاش‌های خود برای یارگیری جهانی، با پاسخ منفی اکثریت غالب همان ۲۰۰ کشور روبرو شود. گرچه بُعد نخست و مهم چنین اظهاراتی، تبلیغاتی و سیاسی است اما بُعد دیگر آن، نشان دهنده غفلت خواسته یا ناخواسته برخی مدعیان از واقعیات موجود جهان است.قدرت آمریکا واقعیتی است که ابرقدرت‌هایی چون روسیه و چین، اقتصادهای استخوانداری چون اروپا و اندونزی و کره جنوبی و حتی دوستان منطقه‌ای ایران مانند عراق و ترکیه هم در سال‌های اخیر نتوانستند آن را نادیده بگیرند. نادیده‌ گرفتن این واقعیت، چشم بستن بر بدیهیات است که هیچ سیاستمدار و دیپلماتی که ادعای حراست از منافع ملی را دارد، نباید گرفتار آن شود. این گروه در حالی دولت را متهم به دوگانه‌سازی می‌کنند که نگاهی به نحوه تعامل همفکرانشان در مجلس نشان می‌دهد که نه تنها برای کاستن از دشواری زندگی مردم در پی رسیدن به تعامل و یگانگی با دولت نیستند، بلکه با ابلاغ‌هایی خارج از قاعده و کنارگذاشتن دولت از تصمیم گیری‌ها روز به روز بر دوگانه‌های موجود دامن می‌زنند. تطهیر شرایط گذشته هراندازه هم «لایک» و «کامنت» همفکران را در پی داشته باشد این واقعیت را تغییر نخواهد داد که در خطر بودن کشور در سال ۹۱ و ۹۲ به اندازه‌ای بود که مردم آن را درک کرده و به کسی رای دادند که تصمیم داشت ابتدا وجود این خطرات را بپذیرد و سپس برای کاستن از آن‌ها تلاش کند. وجود این خطرات که نتیجه تصمیمات عجیب و دور از پشتوانه منطقی و علمی بود، برای تصمیم‌گیران عالی نظام و عقلای کشور هم آن اندازه قابل درک بود که تصمیم به مذاکره گرفته شد. تطهیر آن روزها به نوعی زیر سوال بردن درک صحیح همین تصمیم گیران نیز خواهد بود.

پیشرو مذاکره خواهند بود

«آن‌هایی که روزی مخالفت می‌کردند خودشان پیشرو مذاکره خواهند بود.» این پیش بینی «علی ربیعی» را باید به خاطر سپرد. پیش بینی که نشانه‌های وقوع آن با نزدیک‌تر شدن به خرداد ۱۴۰۰ روز به روز بیشتر می‌شود. گروهی هرچند در ظاهر با طراحی‌های متعدد، مسیر هرگونه مذاکره احتمالی دولت با آمریکا را مسدود می‌کنند اما مرور مواضع پیشین آن‌ها درباره مذاکره و برجام، احتمال انتخاباتی بودن موضع گیری‌هایی تازه و البته متناقض را افزایش داده است. اذعان برخی چهره های منتقد و مخالف دولت بر این موضوع که مذاکره برای جریان سیاسی خاصی مطلوب است و برای دیگر جریان‌ها سم مهلک، نشان دهنده از درست بودن گفته‌های اعضای دولت است. دولت تدبیر و امید هم آن زمان که با تصمیم نظام در پی مذاکره بود و هم آن زمان که با صلاحدید کشور هرگونه مذاکره با ترامپ را نفی می‌کرد، تنها در پی مصالح کشور بود. مخالفانی که این روزها هرگونه مذاکره با آمریکا را خیانت به کشور می‌دانند آیا در صورت پیروزی احتمالی در انتخابات آینده و به دست گرفتن امور کشور بر سر موضع کنونی خود ایستادگی خواهند کرد یا نه؟ باید منتظر ماند و دید که آیا اشتیاق مهجور مانده این روزها برای مذاکره چه زمانی تمام خواهد شد تا مشخص شود نهی‌ها و تهدیدها علیه دولت تنها از سر عناد سیاسی و نه دلسوزی برای منافع ملی بوده است.