مادرید - ایرنا - مرتضی دامن پاک جامی سفیر ایران در پرتغال در یادداشتی تحلیلی درباره وقایع اخیر در روزنامه دی ان این کشور نوشت : عرصه را بر ماجراجویان تنگ کنید، بگذارید به دیپلماسی فرصتی دیگر بدهیم.

در این تحلیل آمده است : روز جمعه هفتم آذرماه ۱۳۹۹ در شهری در نزدیکی تهران پایتخت ایران، تروریست ها پروفسور محسن فخری زاده دانشمند برجسته ی ایرانی و رئیس سازمان تحقیقات و نوآوری وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران را در مقابل چشمان خانواده اش ترور کردند. پروفسور فخری زاده نقش برجسته ای در پروژه های مختلف صلح آمیز علمی در ایران داشت و ابتکارات علمی متعددی را از جمله در حوزه‌های های پدافند غیرعامل شیمیایی، بیولوژیکی و هسته‌ای برای اهداف حفاظتی اجرا نموده است.

یکی از آخرین اقدامات وی تولید اولین کیت آزمایش بومی و واکسن کووید-۱۹ بود که سهم بزرگی در تلاش‌های ملی در مهار همه‌گیری کرونا دارد، آن هم در زمانی که ایران تحت تحریم‌های غیرانسانی، ناعادلانه و یکجانبه ی رژیم ایالات متحده قرار دارد که به شدت مانع دسترسی ایرانیان به اقلام بشردوستانه شامل داروها و تجهیزات پزشکی شده است. 

طی سالهای اخیر، چندین دانشمند برجسته و قهرمان ملی ایران هدف حملات مختلف تروریستی قرار گرفته و ترور شدند. شواهد محکم آشکارا نشان می دهد که تشکیلات خارجی خاصی در پشت این ترورها بوده اند. ترور اخیر دانشمند ارشد هسته ای ایران نیز مهر تایید روشنی است بر اقدامات ناجوانمردانه رژیم تروریستی اسرائیل که تاکنون تعداد زیادی از نخبگان علمی در ایران و سراسر منطقه را ترور کرده است.

چرا انگشت اتهام به سوی اسرائیل است؟ 

وزیر امور خارجه ایران بلافاصله پس از این ترور در توئیتر خود نوشت که "این ترور بزدلانه ، نشانه های جدی از طراحی و برنامه ریزی توسط یک رژیم تروریست دارد که توسط همدستان جنایتکار آن اجرا شده و نشانگر جنگ‌طلبی از سر استیصال مرتکبین این اقدام است".

نیویورک تایمز در مقاله ای در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰ به نقل از یک مقام آمریکایی و دو مقام دیگر اطلاعاتی گزارش داده است که "اسرائیل در پشت حمله به این دانشمند بود." در ادامه این مقاله ادعا می شود که "آقای فخری زاده مدتها هدف شماره یک موساد، سرویس اطلاعاتی اسرائیل بود که به اعتقاد بسیاری طی یک دهه گذشته در پشت چندین ترور دانشمندان  ایرانی بوده است". نخست وزیر اسرائیل در یک شوی مضحک در سال ۲۰۱۸ که ادعا می کرد به اسناد سرقت شده ی برنامه هسته ای ایران دست پیدا کرده است، به خبرنگاران گفت: "این نام را به خاطر بسپارید، فخری زاده". و یک شاهد دیگر: کمی پس از این ترور، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا توئیتی از یوسی ملمان خبرنگار اسرائیلی را بازنشر داد که مدعی شده بود" فخری زاده رئیس (به اصطلاح) برنامه مخفی نظامی ایران بود و موساد سالها به دنبال وی بوده است". از طرف دیگر ، ماهیت و روش ترور که شامل یک تیم کاملاً آموزش دیده تروریستی مجهز به تجهیزات الکترونیکی و بهره گیری از پشتیبانی احتمالی ماهواره ای نیز می باشد، اثبات کننده دخالت یک رژیم تروریستی است که به انجام عملیاتهای مشابه شهرت دارد. 

اکنون واضح است که چرا ایران تروریسم دولتی اسرائیل را مقصر این اقدام تروریستی دانسته است. اگرچه تروریسم دولتی و تروریسم تحت حمایت یک دولت، دارای ریشه های کهن می باشد، اما رژیم اسرائیل نمونه اصلی تروریسم دولتی مدرن به شمار می رود. ریشه رژیم فعلی اسرائیل گروه تروریستی هاگانا است که در دهه ۱۹۲۰ اقدام به ایجاد جوخه های ترور در فلسطین کرد و به شاخه اصلی شبه نظامی آژانس یهود تبدیل شد. این رویه پس از اعلام رژیم اسرائیل در سال ۱۹۴۸- که وجود خود را مدیون ترورهای بی شمار و خشونت بار توسط هاگانا بود، در داخل و خارج از سرزمین های اشغالی ادامه یافت. از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ ، اقدامات ناشی از تروریسم دولتی اسرائیل بیشتر معطوف به کشورهای عربی نظیر: عراق، مصر، لبنان و سوریه بود. طی این سالها تعداد زیادی از دانشمندان و شخصیت های عرب در این کشورها ترور شدند. در دهه های اخیر، اما، تمرکز این اقدامات تروریستی بر روی ایران بوده است. براساس چندین گزارش، رژیم اسرائیل در عملیات خود در داخل ایران، عمدتاً به فرقه تروریستی مجاهدین خلق و نیز به گروههای جدایی طلب در داخل و خارج از ایران متکی است. ترور اخیر پروفسور محسن فخری زاده نیز که نام بردن علنی از وی توسط نتانیاهو، نقش و اهمیت او را برای دشمنان ما به وضوح نشان می دهد، آخرین نمونه از ترور (شخصیتهای ایرانی) توسط رژیمی است که پایه های خود را با ترور و تروریسم دولتی بنا کرده است. رژیم اسرائیل به عنوان یک رژیم سرکش که دائما قوانین بین المللی و هنجارهای مدنی را نقض می کند، هیچگاه در ارتکاب قتل های نسنجیده و نابخردانه کوتاهی نمی کند.

دلایل اصلی این ترور چیست؟

بدون شک، هدف رژیم اسرائیل از توسل به این تروریسم دولتی، علاوه بر آسیب رساندن به پیشرفت های علمی و فناوری کشور، بی ثبات سازی هرچه بیشتر منطقه در آستانه تغییرات مهم ژئوپلیتیکی است. هدف از این توطئه، دامن زدن به هرج و مرج در منطقه توسط رژیم صهیونیستی است، این رژیم خود تنها دارنده سلاح هسته ای در خاورمیانه است و به طور مداوم سعی در متقاعد نمودن واشنگتن برای خروج از توافق هسته ای بین تهران و گروه ۱ + ۵ در سال ۲۰۱۸ و بازگرداندن شدیدترین تحریم های غیرقانونی علیه مردم صلح دوست ایران داشته است. در واقع، ایستادگی در برابر خواسته جامعه جهانی برای حل اختلافات طولانی مدت در خصوص برنامه هسته ای صلح آمیز ایران  از طریق دیپلماسی سیاست ثابت مثلث جنگ طلب واشنگتن، رژیم اسرائیل و متحدان اندک آنها در منطقه بوده است. این سیاست مخرب، قبل، در حین و پس از انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) که تحت عنوان توافقنامه هسته ای ایران نیز شناخته می شود، دائما توسط این باند تبهکار دنبال شده است. همین سیاست بود که نهایتا منجر به خروج غیرقانونی دولت ترامپ از توافق هسته ای در ماه مه ۲۰۱۸ شد و دستاوردهای دیپلماسی را به نابودی کشاند.

در حالی که رژیم ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری ترامپ پس از خروج از توافق هسته ای سنگین ترین تحریمهای تاریخ را مجددا بر ایران تحمیل کرد و گسترش داد، ایران کاملا به اجرای تعهدات خود در توافق وفادار ماند. ناگفته نماند که اقدامات جبرانی ایران برای کاهش بخشی از تعهدات خود در واکنش به خروج یک جانبه آمریکا از برجام و بی عملی اتحادیه اروپا تاکنون، هیچ تاثیری در نظارت و راستی آزمایی آژانس بین المللی انرژی هسته ای بر برنامه صلح آمیز هسته ای ایران نداشته است. با این وجود، علیرغم همه تحریم ها، فشارها و توطئه های غیرانسانی انجام شده توسط مثلث شوم مورد اشاره،  دولت ایران با وجود اینکه هیچ سود اقتصادی از توافق هسته ای عایدش نشد، با ماندن در توافق هسته ای که اکنون در کما بسر می برد، سیاست مقاومت حداکثری و صبر استراتژیک را در پیش گرفت. متاسفانه اروپا بدون انجام هیچ حرکتی تنها ایستاد و رنج مردم ایران را نظاره کرد. 

بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که با ایجاد فضای جدید پس از انتخابات اخیر در ایالات متحده ، امیدها برای بازگشت احتمالی به برجام توسط دولت جدید تحت مدیریت جو بایدن رئیس جمهوری منتخب، رو به افزایش است و ممکن است دیپلماسی فرصت جدیدی برای بقا پیدا کند. به همین دلیل، امروز حامیان سیاست فشار حداکثری شکست خورده علیه ملت ایران در تلاش اند تا از آخرین روزهای رژیم ترامپ برای ایجاد تنش و از بین بردن فضای امیدوارانه ایجاد شده برای لغو تحریم های بی رحمانه سوء استفاده کنند. ترور ناگوار دانشمند برجسته ایرانی به وضوح نشان می دهد که دشمنان دیپلماسی در روزهای پر اضطرابی به سر می برند. بنابراین، در تلاش هستند تا با ایجاد بحران و هرج و مرج در منطقه، هرگونه امید و شانسی برای دیپلماسی را به خطر بیندازند. هدف اصلی آنها تحمیل شرایط خاص خود به تحولات جدید است.

چرا اتحادیه اروپا باید واقعا نگران اقدامات تروریستی باشد؟

در شرایطی که چنین اقدام ناجوانمردانه تروریستی، مانند هرگونه تروریسم بین المللی، تهدید صلح و امنیت بین المللی را در پی دارد و یک تخلف آشکار از مقررات بین المللی، اخلاق و اصول انسانی است و از این رو باید به شدیدترین وجه محکوم شود، سوال این است که آیا آنگونه که در بیانیه سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا در ۲۸ نوامبر منعکس شده است، اروپا واقعاً نگران "تشدید (تنش هایی) است که نمی تواند به نفع کسی باشد"؟ از زمان وقوع این حادثه وحشتناک، بسیاری از کشورها و شخصیت های مسئول در سراسر جهان از جمله تقریباً تمام کشورهای همسایه ایران این عمل تروریستی را محکوم کرده اند. اما در کمال تعجب برخی از کشورهایی که نگران تروریسم هستند و از حقوق بشر دم می زنند، یا ترجیح دادند سکوت اختیار کنند یا در پشت دعوت به خویشتنداری پنهان شدند! به این کشورها، که بسیاری از آنها در اروپا هستند، باید یک بار برای همیشه یادآوری شود که تروریسم یک معضل مشترک با ماهیت شیطانی است که هیچ حد و مرزی نمی شناسد، هیچ اخلاقی ندارد، هیچ مذهبی ندارد، نمی توان آن را به ترویسم خوب یا بد تقسیم کرد یا  محدود به افراد یا کشوری نمود، اما این گونه اقدامات در هر شکل آن به طرز وحشتناکی تروریسم نامیده می شود. از این رو، تروریسم صرفاً یک عمل خشونت آمیز یا جنایتکارانه نیست، بلکه یک قتل وحشیانه است که باید بدون هیچ تاملی و به شدیدترین وجه ممکن توسط کشورها و مردم مسئول محکوم شود. این حداقل انتظار از کشورهای جهان آزاد و متمدن است. تروریست ها باید ریشه کن شوند، نه اینکه خواستار خویشتنداری (در برابر آنها) شد. به همین دلیل است که اظهارات عنوان شده توسط اتحادیه اروپا یا موضع چند کشور عضو این اتحادیه در مورد ترور دانشمند ایرانی ضعیف، ناکافی و ناامید کننده است. چه چیزی بدتر از چنین ترور وحشیانه ای -که به احتمال زیاد توسط یک دولت تروریستی برنامه ریزی و انجام شده است – باید انجام گیرد تا کشورهای جهان آزاد آن را اقدام تروریستی بخوانند؟ تاریخ به ما یادآوری می کند که یک قرن پیش یک ترور ساده در اروپا منجر به فاجعه جنگ جهانی اول شد!

ما ایرانیان معتقدیم که اتخاذ رویکردهای دوگانه نسبت به کشورها در مبارزه با تروریسم نه تنها نتیجه عکس خواهد داشت، بلکه تلاش های جهانی برای مبارزه با ترور را نیز با شکست روبه رو خواهد کرد و در نهایت فضای بیشتری برای رشد تروریسم ایجاد خواهد نمود. امروز، کشورهایی که خود را سردمدار حقوق بشر و مبارزه با تروریسم می دانند در یک آزمون حساس تاریخی قرار دارند. آنها باید پاسخگوی ملت ایران باشند -که بیش از ۱۷۰۰۰ نفر از آنها به خاطر تروریسم جان خود را از دست داده اند- و توضیح دهند که چرا در برابر چنین اقدامات شوم تروریستی سکوت می کنند. لازم است به این کشورها یادآور شویم که سازمان ملل متحد در قطعنامه های متعددی، کلیه فعالیت ها، روش ها و اقدامات تروریستی را به اتفاق آراء محکوم کرده و ارتکاب آن توسط هر کس و در هر مکانی را جنایتکارانه و غیرقابل توجیه خوانده است. 

بیایید دیپلماسی را نجات داده و فرصتی دیگر به آن بدهیم

ایران بر حقوق قانونی خود در اتخاذ کلیه اقدامات لازم برای دفاع از مردم و تأمین منافع خود تأکید دارد و تکرار می کند که در زمان مناسب به این ترور پاسخ خواهد داد. اما قاطعانه اعتقاد داریم که آنچه جمعه گذشته در آبسرد ایران رخ داد و ممکن است در هفته های آینده نیز به اشکال نیز دیگر تکرار شود، امکان تبدیل شدن به یک بحران تمام عیار در منطقه را دارد. در غیاب یک دولت مسئول در ایالات متحده، اتحادیه اروپا باید عرصه را بر سیاست های ماجراجویانه مثلث شوم پمپئو، نتانیاهو و بن سلمان تنگ کند. این یک پیام واضح از جانب ایران است که برای نجات دیپلماسی و حفظ صلح و امنیت چه در اروپا و چه در آسیای غربی است، اتحادیه اروپا دارای نقشی مهم و ضروری است. زمان نجات دیپلماسی فرا رسیده است، زیرا دیگر فرصتی برای تکرار آن نیست. اولین حرکت در این مسیر، محکم و متحد بودن در برابر تروریسم و ماجراجویی است.