تهران – ایرنا – پژوهشگر الجزایری امور زنان گفت : برخی غربی ها تلاش دارند منشاء تمام مشکلات زنان در کشورهای اسلامی را به اسلام ربط دهند در حالی که همدردی آنها با هدف برانگیختن احساسات به شدت خصمانه نسبت به اسلام و مردان مسلمان انجام می‌گیرد .

به گزارش روز شنبه ایرنا، «بنیاد گفت وگو و دوستی ملل» اقدام به برگزاری دومین همایش بین‌المللی «آینده صلح و حقوق بشر در آسیای غربی» کرده است. در این همایش که به صورت وبینار از روز چهارشنبه شروع شده است، افراد و شخصیت‌های سیاسی و علمی متعددی حضور یافته و سخنرانی کرده اند.

بنیاد گفت وگو و دوستی ملل یک موسسه غیر دولتی، غیر سیاسی، فرا مذهبی، غیر انتفاعی و فرا ملی و با اهداف بین المللی در راستای ارتقاء فرهنگ گفت وگو و صلح جهانی تاسیس شده است.

در این گزارش خلاصه‌ای از اظهارات «هنا سعاده » پژوهشگر الجزایری با عنوان "حقوق زنان در اسلام از نگاه غرب؛ امپریالسیم و کلیشههای پنهان" ارائه شده است. 

توجیه جنگ افغانستان

مبارزه طولانی و سخت برای پایان دادن به ظلم و اذیت زنان مسلمان بهانه‌ای شده است تا گروه‌هایی با سیاست‌هایی برعلیه مسلمانان از این موقعیت به نفع خود بهره برداری کنند. ضمن اجتناب از رویارویی با این مسئله، گروه‌های عوام فریبی فقط‌ می‌توانند به سرعت به گفتمان امپریالستی پناه ببرند.

به فاصلۀ کوتاهی از حملات یازده سپتامبر و شروع جنگ در افغانستان، با آگاهی بخشی بستر لازم برای فهم روشن‌تری از موضوع حقوق زنان در اسلام در ایالات متحده و به طور کلی در غرب مهیا و از اهمیت ملی برخوردار شد. این بحث‌ها و مجادله‌ها با صحبت‌های بانوی اول کاخ سفید، لارا بوش در ۱۷ نوامبر ۲۰۰۱ به اوج خود رسید. در این سخنرانی که از رادیو پخش‌ می‌شد او گفت:

“انسان‌های متمدن در سرتاسر دنیا با بیم و ترس سخن خود را بی‌پرده‌ می‌گویند، نه فقط‌ به خاطر اینکه قلب‌های ما برای زنان و بچه‌های افغان به درد می‌آید؛ بلکه به جهت اینکه تروریست‌ها، افغانستان را به دنیایی تبدیل کرده‌اند که قصد دارند بر ما تحمیل کنند. به خاطر دست آوردهای اخیر نظامی ما، در بیشتر افغانستان، زنان دیگر در خانه‌های خود زندانی نیستند.‌ آن‌ها می‌توانند بدون ترس از مجازات به موسیقی گوش بدهند و به دختران خود آموزش دهند. با این حال، تروریست‌هایی که در آن کشور حکومت‌ می‌کردند، حالا به فکر توطئه و نقشه در کشورهای زیادی هستند که باید جلوی‌ آن‌ها گرفته شود. جنگ علیه تروریسم، جنگ برای آزادی و کرامت زنان هم هست.

دو روز بعد از این سخنرانی، شری بلر، همسر نخست وزیر انگلیس در آن زمان، اظهارات مشابه‌ای داشت. او راه را برای جنگ رسانه‌ای هموار و حقیقت پنداشتن شهادت‌های دروغین آشکار می‌کرد؛ مانند اینکه زنان در جوامع مردسالار، سنتی و به شدت محافظه‌کار هستند و در رنج و عذاب به سر می‌برند. همچنین اینکه‌ آن‌ها در این جوامع مورد سو استفاده قرار می‌گیرند و از حقوق و آزادی‌های  اساسی خود که تحت حمایت قوانین و معاهده‌های ‌بین‌المللی است، محروم شده‌اند.

رسانه‌ها با این هدف به تکاپو افتادند تا جنگ افغانستان را با هدف نجات زنان، موجه جلوه دهند. با این وجود، پیام ضمنی که قرار بود منتقل شود، این بود که اسلام برای مدت طولانی زنان را مورد آزار و اذیت قرار داده است. برهمین اساس، رسانه‌های غربی به منظور خدمت به امیال پَست استعماری و زیاده‌خواهی خود دست به اقداماتی زدند که هیچ ارتباطی با رفتار نجیبانه‌ روزنامه‌نگاری نداشت؛ از جمله عدم اصالت خبر، دخالت دادن نظرات شخصی، آدرس غلط دادن در تحلیل‌ها و به کار گیری لابی‌های مختلف و انحصارگرایی رسانه‌های غربی. این رسانه‌ها برنامه‌های مبارزاتی شرورانه،‌ بی‌رحمانه و وقیحانه‌ای را علیه اسلام و ارزش‌های جهانی اسلام به راه انداختند که به باعث بدنام شدن اسلام شد و همچنین به ضرر صاحب نظران و روزنامه‌نگارانی بود که واقعا در کار خود حرفه‌ای بودند.

توجه به این نکته ضروری است که مبارزه برای پایان دادن به ظلم علیه زنان برای موجه جلوه دادن جنگ و تسلط، چیزی جز حقه و نیرنگ نیست. همچنان که که امپریالیسم انگلیس و فرانسه به طور خاص در گذشته از آن علیه هندوها و دیگر کشورها استفاده‌ می‌کردند. برای روشن کردن این موضوع، در اینجا به مقاله معروف گایاتری چاکراورتی اسپوا “آیا زیردستان اجازه صحبت دارند؟”  اشاره می‌کنم که نویسنده استدلال‌ می‌کند که “مردان سفید پوست، زنان رنگین پوست را از مردان رنگین پوست نجات دادند.

 در ارتباط با حس به اصطلاح شجاعت انگلیسی در نجات دادن زنان هندی از چنگال مردهایشان که از رفتار رقت انگیز آن‌ها رنج‌ می‌بردند.

به منظور دفاع از فرضیه‌های مغالطه آمیز و فریبندۀ خود، آن قدرت‌ها به هزینه خودشان از زنانی که مورد ظلم قرار گرفته‌اند، حمایت‌ می‌کنند تا کتاب‌های زیادی بنویسند و یا در رسانه‌ها حاضر شده و از اسلام، بنا به گفته آن‌ها، به عنوان ریشه تمامی ظلم و ستمی وحشتناکی که شبیه آن دیده نشده، به شدت انتقاد می‌کنند.

این صحبت‌های ضد اسلامی، در حالی که از معنا و جوهرۀ کلام تهی هستند، به طور مشخص به منظور نشان دادن حس همدردی  با زنان مسلمان و به طور تلویحی برای برانگیختن احساسات به شدت خصمانه نسبت به اسلام و مردان مسلمان هدف گذاری شده‌اند. غافل از این حقیقت که این طرز رفتار خصمانه در بعضی کشورهای مسلمان اصلا ارتباطی با خود اسلام ندارد، بلکه به سنت‌ها و رسوم آن مناطق برمی‌گردد؛ در برخی کشورهای مسیحی فی المثل نیجریه، هند، آرژانتین، روسیه و ایتالیا زنان مورد ستم قرار می‌گیرند. با این استدلال، هرکسی‌ می‌تواند جوامع مسیحی را برای دفاع نکردن از حقوق زنان مقصر بداند. همان‌طور که ما شاهد که جریانات فمینیستی در جای‌های مختلف سر بر می‌آورند و از این ظلم به شدت انتقاد می‌کنند؛ غرب عامدانه به آن فریادها اعتنایی نمی‌کند، اما ظلم علیه زنان در اسلام را موضوع اصلی خود قرار می‌دهد.

وضعیت زنان در غرب

با کنکاش در تاریخ زنان در جوامع غربی، این‌طور استنباط‌ می‌کنیم که برخلاف اسلام، در طی بخش اعظمی از تاریخ غرب، زندگی زنان به محیط داخل خانه محدود می‌شد؛ در حالی که زندگی اجتماعی به مردان اختصاص پیدا می‌کرد. آنی بیسانت بیش از ۱۴ قرن پیش به این موضوع توجه کرده است: “اسلام به زنان حقوقی داد که زنان در غرب به تازگی از آن‌ها بهره‌مند شده‌اند.” بیسانت در دهۀ ۳۰ میلادی گفت: ” فقط ۲۰ سال است که انگلیس مسیحی، حق زنان بر مالکیت را به رسمیت شناخته است؛ در حالی که اسلام همیشه این حق را جایز دانسته است. اگر بگوییم که اسلام بیان می‌کند که زنان، روحی ندارند، تهمت زده‌ایم.” (کتاب سیر و سلوک محمد، ۱۹۳۲).

در اروپای قرون وسطی، زنان به طور کامل از حق تملک، آموزش و شرکت در زندگی اجتماعی به هر نحوی منع شدند. در اواخر قرن ۱۴ و اوایل قرن ۱۵، یک فیلسوف فرانسوی به نام کریستین دو پیزان، طرز تفکر رایج در مورد زنان را به چالش کشید. او فراخوانی جسورانه برای آموزش زنان اعلام کرد. بعدها در همان قرن، لورا چیریتا، زنی اهل ونیز، کتاب “نامه‌هایی به دوستان” را منتشر کرد. (۱۴۸۸; “نامه‌های شخصی”، ترجمه انگلیسی. نامه‌های جمع آوری شده از یک فمینیست دوره رنسانس). یک جلد از نامه‌ها به خیل عظیمی از شکایات زنان‌ می‌پردازد. شکایاتی از قبیل: منع از آموزش، اشتغال به کار و حتی مالکیت گرفته و رنج ناشی از ظلم زناشویی.

تا انتهای قرن ۱۶، منتقدان وضعیت زنان جایگاه ظاهری و ذاتا غیر اخلاقی زن را نکوهش و تقبیح کرده و در مورد برابری حقوق زن با مرد در تمام شئون زندگی تأکید کردند. برای مثال، انتشار یک سری از نوشته‌های فکاهانه در انگلیس که زنان را به سخره‌ می‌گرفت، خشم زنان را برانگیخت که همزبان با مقاله‌های سیاسی جین انگر (۱۵۸۹) یک صدا می‌شدند. این عمل، عکس‌العمل‌های زیادی به دنبال داشت. در کتاب دوجلدی مری استل “یک پیشنهاد جدی به خانم‌ها” پیشنهاد شده بود که زنان باید از پذیرفتن ازدواج و شغل‌های مذهبی اجتناب کنند.

همزمان با عصر رنسانس، نظرات و عقاید زنان افزایش یافت و موضوعات آزادی، برابری و حقوق طبیعی، لحن اصلاح طلبانه ی جدیدی به خود گرفت که قرار بود برای هر دو جنس مرد و زن اعمال شود. دانشندان و فلاسفه غربی نیز به نوبۀ خود، نام مخلوقات سبکسر و احمق را روی زنان گذاشتند؛ موجوداتی که فقط برای رضایت مردان وجود دارند. به عنوان مثال، فیلسوف فرانسوی ژان ژاک روسو که در سوییس متولد شد، زنان را احمق‌هایی توصیف کرد که به عنوان زیردست مردان متولد شده‌اند. به علاوه، در سطوح رسمی، حکومت‌ها حقوق زنان را نادیده گرفتند.

این‌ بی‌عدالتی‌ها به انقلاب زنان در فرانسه، آلمان و ایتالیا و ظهور جریان مخالفت با بردگی منجر شد. در ایالات متحده، همزمان با ادامۀ فعالیت سیاسی جریان زنان مخالف بردگی، جریان فمینیسم هم ریشه گرفت؛ با این هدف که فمینیسم بتواند مفاهیم آزادی و برابری را در موقعیت‌های اجتماعی و سیاسی خود اجرا کنند. این مناظرات در اولین کنوانسیون حقوق بشر زنان در تاریخ ۱۸۴۸در شهر کوچک سنسا فالز نیویورک به اوج خود رسید. موجی از مبارزات سیاسی به رهبری زنان که خواهان برابری بودند، شروع شد. در اواخر دهه ۶۰، ایدۀ جنبش آزادی حقوق زنان به دنبال ظهور جنبش حقوق شهروندی ریشه گرفت که مناظره‌هایی در موضوعات جنسیت، تبعیض، حق رای و شرکت در زندگی اجتماعی و سیاسی و برابری را برگزار می‌کرد.

در انتهای قرن نوزدهم، زنان فرانسوی باید دست‌های خود را در اماکن عمومی می‌پوشاندند. در برخی قسمت‌های آلمان، زنان توسط مردانشان به فروش می‌رفتند. در قرن بیستم نیز زنان حق رأی و اجازۀ در اختیار داشتن دفاتر انتخاباتی در اروپا و بیشتر آمریکا را نداشتند. زنان به ناچار مجبور بودند با شراکت یک آقا، کسب و کار شخصی انجام دهند. مضاف بر این، زنان از دسترسی به آموزش و به تبع آن یادگیری حرفه‌ها محروم بودند. تا سال ۱۹۲۸، زنان در کشورهای مسیحی، هیچ گونه دارایی نداشتند. بعد از ازدواج، هر چه به زن بخشیده‌ می‌شد، به تملک شوهر در می‌آمد و دست زن خالی‌ می‌ماند. به علاوه، زن از سهمی که از دارایی پدر به برادرانش‌ می‌رسید،‌ بی‌بهره‌ می‌ماند. از نقطه نظر مذهبی، بعضی کلیساها زن را به عنوان اولین گناه کار می‌دانستند و ریشه شرارت‌ها و خطاها را به زن نسبت‌ می‌دادند، چرا که او حضرت آدم را گناه کار کرد. شایان ذکر است که در برخی قسمت‌های جهان، هنوز این اظهار نظرات این چنینی در مورد جایگاه پست زن ادامه دارد، اما حکومت‌ها سخت در تلاش هستند تا آن‌ها را سرکوب کنند. این، گوشه‌ای از رنج زنان در غرب است جایی که‌ آن‌ها به طور روشمند و اصولی از رسانه‌ها حذف‌ می‌شوند در حالی که همان رسانه‌ها تصاویری از اشخاص یا رفتارهای غیرعادی در مورد زنان در بعضی کشورهای تندرو را به تصویر می‌کشند.

ما مسلمانان باید مسئولیت تأکید بر حقوق زنان را که اسلام حافظ و نگهدار آن بوده، به دوش بکشیم و با حرکت‌های غربی که به دین ما طعنه‌ می‌زنند، مقابله کنیم. در جوامع مسلمانان، زنان نقش اساسی دارند.‌ آن‌ها از آزادی در تمام زمینه‌ها برخوردار هستند و در طبقات و مناطق اجتماعی مختلف زندگی‌ می‌کنند. قوانین خانواده برگرفته از شریعت اسلامی، تضمین کننده حقوق و آزادی زنان است، چنانکه اسلام به عزت و احترام زن، تمام حقوق‌ آن‌ها را از انتخاب همسر و حفظ نام اصلی خانوادگی گرفته تا حق آزادانه طلاق بدون ترغیب و فشار، حق مالکیت، آزادی برای کار و دانش طلبی و شرکت در زندگی اجتماعی و سیاسی، عطا کرده است. این بر خلاف  تصورات غلطی است که دشمنان اسلام از زنان مسلمان در ذهنیت عموم جامعه قرار می‌دهد و زنان مسلمان را مطیع، پست و مظلوم معرفی‌ می‌کنند. باید با آن‌هایی که با انتشار اکاذیب و نشان دادن  سوء رفتار زنان در کشورهای مسلمان،  قصد فریب‌ آن‌ها را دارند، مبارزه کرد؛ همچنین با آن‌هایی که قصد دارند به زنان این را تلقین کنند که ستمی که به‌ آن‌ها روا شده، از طرف اسلام است.

باید متذکر شد که قبل از اسلام، ظلم و سوء استفاده از زنان رایج و در بالاترین حد خود بوده است. زنان هیچ حق و حقوقی نداشتند و مثل کالا با آن‌ها رفتار می‌شد. بدتر اینکه زندگی زنان زیر سؤال بود، زیرا زنده زنده دفن‌ می‌شدند. زنان مایۀ شرم و سرافکندگی بودند. حق طلاق در دستان مرد بود و زنان از حق تملک یا دارایی یا حتی شرکت در جامعه به هر شکلی منع‌ می‌شدند. با این حال، این وضعیت با آمدن اسلام که بیش از ۱۴۰۰ سال از آن‌ می‌گذرد، دیگر پایدار نماند. همچنان که خدا بر حضرت محمد (صل الله علیه و آله و سلم) آزادی زنان را آشکار ساخت و اسلام به حمایت از حقوق زنان برخاست و بر عزت و جایگاه‌ آن‌ها در جامعه افزود. اسلام با دادن حق وراثت، مالکیت، شرکت در زندگی اجتماعی و سیاسی و ازدواج، حقوق زنان را افزایش داد. در آن زمان، این یک حرکت انقلابی برای زنان محسوب می‌شد، چرا که اگر هم حقی داشتند، خیلی ناچیز بود.

اسلام با زن به عنوان شریک مرد در انسانیت رفتار می‌کند، چرا که آن‌ها از یک نطفه خلق شده‌اند. خداوند قادر مطلق در سوره نساء‌ می‌فرماید: “‌ای مردم، بترسید از پروردگار خود، آن خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن، جفت او را خلق کرد و از آن دو تن خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن پراکند، و بترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگر مسئلت و درخواست می‌کنید و درباره ارحام کوتاهی نکنید، که خدا مراقب اعمال شماست.” خداوند هر نوع ظلم و ستم علیه زنان را از بین برد، چرا که زنان و مردان در اسلام با هم برابر هستند. طبق قرآن در روز قیامت: “دختران زنده به گور شده، از خاک برمی خیزند و از آن‌ها می‌پرسند به کدامین گناه گشته شدند.”

به علاوه حضرت محمد (ص)‌ می‌فرماید که بهشت زیر پای مادران است. او در جامعه‌ای که ارزش بسیاری برای پسران قائل‌ می‌شد و آن‌ها را بر دختران ترجیح‌ می‌داد، پدری که صاحب چهار دختر بود را مورد خطاب قرار داد و فرمود اگر دخترانش در روز قیامت به نیکی از پدر مادر یاد کنند، او وارد بهشت خواهد شد. در ادامه، به برخی از حقوقی که خداوند برای زن مقدر و عطا کرده اشاره شده است:

حق حیات زنان

در دوره قبل از اسلام، زنان از حق زندگی منع شدند.‌ آن‌ها زنده زنده به شکل فجیعی دفن‌ می‌شدند که نشان دهنده این است که  رحم و انسانیتی وجود نداشت. اسلام این عمل را جرم‌ می‌شناسد و به طور کامل ممنوع اعلام‌ می‌کند. همان‌طور که خداوند قادر مطلق در قرآن‌ می‌فرماید: “که (آن‌ بی‌گناهان) به چه جرم و گناه کشته شدند؟!” و پیامبر خدا که سلام و درود خدا بر او باد، کشتن دختران را یکی از گناهان کبیره دانسته و آن را حرام اعلام کرد.

حق زن به عنوان همسر

زنان در  اسلام حق انتخاب آزادانه همسر بدون فشار و ترغیب را دارند، به طوری که‌ می‌توانند شرایط ازدواج را رد کنند و نام اصیل خود را از زمان ازدواج حفظ کنند. رضایت زنان مسلمان در ازدواج اجباری است و ازدواج از روی جبر یک قضیه فرهنگی است که در اسلام ممنوع است. نقل شده است که دختری نزد پیامبر (ص) آمد و گفت پدرش او را مجبور کرده که  با مردی ازدواج کند.۳ حضرت محمد فرمود که او آزاد است به خواستگار خود جواب رد دهد و ازدواج را نپذیرد. ازدواج اجباری باطل است. همین که زوجین قصد ازدواج کردند، زن‌ می‌تواند شرایط ازدواج ۴ شامل زندگی، کار، شغل و فرزندان را به صورت مکتوب مطرح کند. به علاوه عروس از مهریه بهره‌مند می‌شود که طبق سنت قبل از مراسم ازدواج در مورد آن مذاکره‌ می‌شود. این هدیه نماد عشق و دلبستگی به عروس است.۵

در اینجا جا دارد موضوع چند همسری، مهم‌ترین سوء تفاهم در اسلام، به عنوان یک انتخاب نه ضرورت روشن و تبیین شود. به دنبال جنگ احد که در سال ۶۲۵ بین مسلمانان و کفار به وقوع پیوست، عده قابل توجه از مسلمانان شهید شدند و زنان و فرزندان‌ آن‌ها بدون حامی و سرپرست شدند. حضرت محمد (ص) به حکم قرآن برای حمایت از این خانواده‌های‌ بی‌سرپرست، دستور داد که مردان‌ می‌توانند با رعایت قوانین معلوم و به شرط رعایت مساوات تا ۴ همسر برای خود اختیار کنند.۶

حق زن به عنوان دختر

پیامبر خوبی‌ها فرمود:”زمانی که یک پسر متولد می‌شود، یک نور می‌آورد و زمانی که یک دختر به دنیا می‌آید، آنگاه دو نور می‌آورد. ” به علاوه، در حدیثی از پیامبر اکرم نقل شده: “اگر پدر مادر نسبت به دخترانشان مهربان و بخشنده باشند، آنگاه به جایگاه پیامبر در بهشت نزدیک تر خواهند بود، مثل یک شباهت یک انگشت به انگشت کناری.” در حدیثی دیگر پیامبر می‌فرماید: “هرکسی که‌ به خاطر دخترانش به مشقت و سختی  بافتد و صبر پیشه کند، آنگاه دخترانش بین او و آتش جهنم حائل خواهند شد.” همچنین فرمود: “هرکسی که دختر یا خواهری داشت که او را دفن نکرد و به او توهین نکرد و فرزندان پسر خود را بر او ترجیح نداد، خدا او را در بهشت‌ می‌پذیرد.” همچنین فرمود: “هیچ کار خیری بالاتر از این نیست که از دخترت زمانی که به سوی تو می‌آید، مراقبت کنی؛ زیرا هیچ کسی در دنیا به غیر از تو برای او اهمیت ندارد.” امام صادق (ع) فرمود: ” دختر رحمت است و پسر نعمت است. شما به خاطر رحمت پاداش خواهید گرفت و به خاطر نعمت مورد پرسش قرار خواهید گرفت.”

اسلام از والدین‌ می‌خواهد که در تمامی زمینه‌ها از جمله مالی به دخترانشان کمک کنند و این عمل را به عنوان بهترین عمل خیر در نظر بگیرند. پیامبر اکرم در یک موقعیت‌ می‌فرماید: ” خوشا به حال کسی که دختر دارد و با آن به نیکی رفتار می‌کند، همان دختر مانعی در مقابل آتش جهنم خواهد شد.“به علاوه، اسلام به این نکته اشاره دارد که دختران به اندازه پسران به طور مساوی سزاوار مهربانی و لطف هستند. حضرت محمد (ص) هم به نوبه خود در موقعیت‌های مختلف بیان کرد که عزیزترین شخص برای او دخترش فاطمه (س) است. او تعلقی عجیب به دخترش داشت. ” برای پیامبر هیچ مردی عزیزتر از مولای متقیان علی و هیج زنی عزیزتر از فاطمه نیست.”۷ در حدیث دیگری، پیامبر اکرم انقدر مشتاق فاطمه بود که هربار که به سفری‌ می‌رفت، فاطمه آخرین نفری بود که با او خداحافظی‌ می‌کرد و به هنگام بازگشت اولین نفری که مشتاقانه به دیدارش‌ می‌شتافت فاطمه بود. این حدیث به صورت متواتر از طریق شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر می‌فرماید: “فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد من را آزرده است و هرکه او را شاد کند مرا نیز خوشحال نموده است.” ۸

حق زن به عنوان مادر

مادران در اسلام از چنان مقام رفیعی برخوردارند که نظیر آن وجود ندارد. خداوند متعال این‌طور مقدر کرده که مادران محبت را

کسب و نیازهای مالی خود را برطرف کنند. حدیث در این مورد فراوان است، برای مثال فردی به پیامبر گفت: “ای پیامبر خدا! چه کسی سزاوارتر به عمل نیک من است؟“ پیامبر فرمود: “مادرت، بعد مادرت، بعد مادرت، بعد پدرت، بعد نزدیکترین کسانت ، بعد نزدیکترین کسانت”

حق زن برای آموزش/کار

آموزش یک حق اساسی و ابتدایی برای زنان در اسلام است چرا که باعث‌ می‌شود زن و مرد برای یادگیری آن تشویق شوند. قرآن در این باره‌ می‌فرماید: “از میان اصناف بندگان تنها مردمان عالم و دانا مطیع و خدا ترسند.” پیامبر می‌فرماید: “آموزش برای هر مسلمانی چه مرد چه زن اجباری است” و “شخصی که در جستجوی دانش‌ می‌رود، خداوند مسیر او را به بهشت سهل و آسان‌ می‌کند.”

زنان مجاز هستند که ازاستعدادهای طبیعی خود و مهارتها برای کسب دانش در تمامی زمینه‌های زندگی استفاده کنند با این نگاه که در جامعه مشارکت مثبت داشته باشند. در طول تاریخ اسلام، زنان از جایگاه ممتازی در زمینه‌های علوم حدیث، علوم تفسیر، فقه، علوم پزشکی، شعر و خوش نویسی برخوردار شدند. در روایات متعدد، جایگاه زنان در جامعه ارتقا یافت. خدیجه (صلوات الله علیهما) همسر پیامبر از موفق ترین تاجران مکه بود. او آزادانه از ثروتش برای حمایت از شوهرش خرج‌ می‌کرد که باعث شد او واسطۀ انتشار اسلام شود. عطیه (رَضِی اللهُ عنها)‌ می‌گوید: “من به نوبه خود در شش جنگ با رسول اکرم شرکت داشتم. من به دنبال لشکریان‌ می‌رفتم، برای‌ آن‌ها غذا درست‌ می‌کردم، زخم مجروهان را پانسمان‌ می‌کردم و شرایط مداوای بیماران را ترتیب‌ می‌دادم.“

بعد از آن، زنان صاحب پست و مقام در پارلمان شدند و به عنوان سفیر در دیگر کشورها منصوب شدند.‌ آن‌ها در بازار به داد و ستد مشغول شدند. به عنوان مثال، شفا بنت عبدالله (رَضِی اللهُ عنها) به عنوان ناظر بازار انتخاب شد. بعد از شهادت جانگداز امام حسین (علیه‌السلام) در کربلا، زینب (سلام‌الله‌علیها) اداره امور را در دست گرفت و مسئولیت خانواده‌اش  و حتی برادرش را پذیرفت.

حق زن برای استقلال مالی

زنان مسلمان حق کسب درآمد، ملک یا دارایی، عقد قرارداد و کنترل تمام دارایی و امور مالی خود را به هر نحو دارند.‌ آن‌ها از ارث سهم‌ می‌برند و این دارایی را می‌توانند به باب میل خود خرج کنند. از مردان خواسته شده که برای رفع نیازهای همسرانشان خرج کنند. از سویی دیگر زنان، فارغ از اینکه از نظر مالی چه وضعیتی دارند، مجبور نیستند هیچ پولی صرف هزینه‌های خانه‌داری، غذا یا هزینه‌های عمومی خانوار کنند.

این گوشه‌ای از حقوق زنان در اسلام است ….

مظلوم، پست و عدم تساوی حقوق …، این‌ها اولین کلماتی هستند که در موضوع حقوق زنان در اسلام  به ذهن خطور می‌کنند. غرب آن تصورات غلط را به شیوه‌ای سازماندهی شده در قالب سیاست‌های ضد اسلامی خود نشر می‌دهد که موضوع تداخل اسلام با امور فرهنگی آن ملت‌ها باید از دیده‌ها مخفی بماند. اسلام به احترام مقام زن، از قرن هفتم با حقوق عالی او را مقتدر کرده است. به زن حقوقی داده که تمامی شئون زندگی‌اش را پوشش‌ می‌دهد. حق زندگی، برابری، آموزش، انتخاب در ازدواج، حفظ هویت و نام بعد از ازدواج، طلاق آزادانه، کار و شغل، تصاحب و فروش ملک، دفاع از خود در دادگاه، رای و شرکت در مناسبت‌های شهروندی و سیاسی از جمله این حقوق هستند. رسانه قوی ترین عامل شکل دهنده اذهان جهانی است. از زنان مسلمان درخواست‌ می‌شود تا در مقابل تعصب رسانه‌ها علیه خود به پا خیزند و پاسخی مناسب به پروپاگاندای رسانه‌ای بدهند.