در روزهای پایانی آبانماه بود که پنتاگون وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد شمار نیروهای نظامی خود را در عراق و افغانستان تا پایان دولت «دونالد ترامپ» در هر کشور به ۲ هزار و ۵۰۰ نفر کاهش خواهد داد. لازم به ذکر است که آمریکا در حال حاضر مدعی است چهار هزار و ۵۰۰ نظامی در افغانستان و سه هزار نظامی در عراق دارد.
با دستور ترامپ برای خروج بخشی از نظامیان آمریکا از دو کشور منطقه، تکلیف آخرین جابجاییهای پنتاگون روشن شد. رئیس جمهوری آمریکا چند روز پیش از این دستور، «مارک اسپر» وزیر دفاع را برکنار کرد و «کریستوفر سی میلر» را برای مدیریت این وزارتخانه برگزید؛ فردی که بر خلاف وزیر قبلی، اطاعتپذیری قابل توجهی از شخص رئیسجمهوری دارد.
ترامپ در ارتباط با دلایل کنار رفتن اسپر صحبتی به میان نیاورد اما ناظران بر این باورند که اختلاف نظر متعدد بین این دو نفر کار را به اینجا کشاند. یکی از این اختلافات به ادامه حضور یا خروج سربازان آمریکایی از افغانستان ارتباط مییافت. اسپر وزیر دفاع سابق آمریکا به شدت مخالف کاهش حضور نظامی آمریکا تا زمان بهبود اوضاع در افغانستان بود. اینک با خروج اسپر از پنتاگون و ورود میلر به وزارت دفاع، راه برای خارج ساختن نظامیان آمریکا از افغانستان هموار شدهاست.
دلایل مخالفتها با خروج شتابزده؛ از همحزبیها تا متحدان دیرینه
نیروهای آمریکا و دیگر نظامیان حاضر در افغانستان در قالب نیروهای «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) که از سال اشغال افغانستان تا ۲۰۱۴ شمار آنان گاهی به ۱۳۰ هزار نفر نیز می رسید، کاهشی تدریجی پیدا کرده است. اینک نیز دستور ترامپ به منزله خروج کامل نظامیان آمریکا از افغانستان نیست اما در شرایط کنونی بنا به دلایلی با مخالفت هایی مواجه شده است.
در آمریکا برخی از چهره های سرشناس جمهوریخواه، دستور ترامپ مبنی بر خروج نظامیان آمریکا از افغانستان را زودهنگام و شتابزده ارزیابی کردند که از نگاه آنان پیامدهای ناگواری را با خود به همراه دارد.
«میچ مککانل» رهبر اکثریت جمهوریخواه در سنا از جمله این منتقدان به شمار می رود که این عقبنشینی را به معنای پشتکردن به متحدان آمریکا و یک پیروزی بزرگ برای اسلامگرایان دانست و هشدار داد که در این صورت علاوه بر طالبان و داعش، قدرت شبکه تروریستی القاعده هم احیا خواهد شد.
دلیل مخالفت برخی متحدان اروپایی با آمریکا نیز همان ادله ای بود که مککانل مطرح کرد. ضمن اینکه از نگاه آنان این اقدام ترامپ بر حضور نظامیان کشورهای عضو ناتو که در افغانستان مستقر هستند، بی تاثیر نیست و امکان اقدام متقابل و مشابه از سوی این اعضا وجود دارد.
در این راستا می توان به واکنش «ینس استولتنبرگ» دبیر کل ناتو اشاره کرد که خروج زودهنگام و هماهنگ نشده نظامیان آمریکا را زیر سوال برد. وی این دستور ترامپ را برای ناتو پرهزینه ارزیابی و تاکید کرد: افغانستان همچنان این پتانسیل را دارد که به پایگاهی برای گروههای تروریستی از جمله داعش تبدیل شود که قلمرو خود را در خاک سوریه و عراق از دست دادهاست.
با موضع گیری استولتنبرگ و نگرانی وی از سرنوشت ۱۲ هزار نظامی ناتو که در افغانستان حضور دارند، می توان به اختلاف ترامپ و این پیمان نظامی پی برد. از زمان ورود ترامپ به کاخ سفید وی بر اعضای این پیمان برای پرداخت حق السهم مشخص خود فشار وارد کرد و دامنه این اختلافات تا جایی پیش رفت که برخی از انحلال ناتو و خروج آمریکا از این پیمان نظامی سخن به میان می آوردند.
به تازگی اندیشکده «شورای آتلانتیک» نیز تعجیل دولت آمریکا برای خروج نیروهای خود از افغانستان را لکه ماندگاری بر وجهه ایالات متحده دانسته و آورده است: ترامپ به خوبی می داند که نیروهای متحد که عمدتا از کشورهای عضو سازمان آتلانتیک شمالی هستند پشتیبان اصلی نیروهای آمریکایی به حساب می آیند و در عین حال به ارتش ایالات متحده متکی هستند. بنابراین اگر دستوری برای عقب نشینی نیروهای آمریکایی به طور کامل طی ۴ تا ۸ هفته داده شود، نتیجه آن یک خروج منظم و امن نخواهد بود، بلکه نوعی خروج عجولانه، برنامه ریزی نشده و خطرناک است. او از این واقعیت غافل است که استقرار نیروی نظامی در یک موقعیت جدید کار ساده ای نیست و به زیرساخت ها، تجهیزات و پشتیبانی گسترده ای نیاز دارد.
هزینه دو دهه اشغالگری
بعد از اشغال افغانستان و عراق به ترتیب در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ در دولت «جرج دبلیو بوش»، آمریکا در باتلاقی فرو رفت که نزدیک به دو دهه هنوز از آن خلاصی نیافتهاست؛ بحرانی که نه تنها بر هزینههای نظامیگری واشنگتن افزوده بلکه به اهرم فشار بر شهروندان آمریکا تبدیل شدهاست. سال ۲۰۱۸ وزارت دفاع آمریکا در گزارشی اعلام کرد که جنگهای افغانستان، عراق و سوریه از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تاکنون بالغ بر یک و نیم تریلیون دلار برای مالیاتدهندگان آمریکایی هزینه داشتهاست.
اما در اینکه آیا هدف اشغال افغانستان صرفا نابودی القاعده بود یا خیر، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی بر این باورند که اگر هدف از حمله به افغانستان نابودی تروریسم و بازگرداندن امنیت به این کشور بوده که آمریکا در این هدف خود ناکام مانده، مگر اینکه کاخ سفید تحت لوای مقابله با تروریسم اهداف دیگری را ترسیم کرده است؛ اهدافی راهبردی همچون استقرار در مرزهای همجوار ایران و همچنین حضور و نفوذ در منطقه با هدف رقابت با کشورهایی چون روسیه و چین. بنابراین از نگاه آنان، آمریکایی ها شاید به کاهش نیرو در افغانستان اقدام کنند اما هرگز این کشور را کامل ترک نمی کنند.
در این ارتباط، برخی مقامات افغانستان همچون «رحمتالله اندر» سخنگوی کنونی شورای امنیت ملی این کشور بر آمادگی نیروهای دفاعی- امنیتی برای دفاع از افغانستان خبر داده اند اما برخی بازیگران منطقه همچون ایران و چین بر ضرورت خروج مسوولانه آمریکایی ها تاکید دارند.
در همین ارتباط، «سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان اعلام کرد که آمریکا در تلاش پنهانی است تا با خروج غیر مسئولانه، نهادهای قانونی افغانستان را تخریب کند تا بهانه بازگشتی برای خود باقی بگذارد. وی تاکید کرد «آمریکا می کوشد افغانستان را طوری ترک کند تا این کشور گرفتار جنگ و خونریزی شود.»
چین نیز مواضعی مشابه با تهران اتخاذ کرده و «وانگ یی» وزیر خارجه چین با اشاره به روند خروج نیروهای خارجی از افغانستان تاکید کرد که خروج آمریکا از افغانستان باید مسئولانه و تضمین کننده ثبات این کشور باشد.
در مجموع هر چند بازیگران منطقه تمایلی به حضور آمریکایی ها در کشورهای مجاور خود با بهانه هایی چون مقابله با تروریسم ندارند و بر امنیت درونزای منطقه ای تاکید می ورزند اما در این میان خروج مسئولانهرا ضروری می دانند؛ خروجی که باید در پی توانمندسازی نیروهای بومی و به صورت هماهنگ شده انجام گیرد نه اینکه آمریکا بخواهد با افزایش مجدد تنش در این کشور، بار دیگر حضور نظامی خود را برای سال های آتی توجیه کند.