به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، از شیوع کرونا، به راه افتادن موج اعتراضات ضدنژادپرستی و مرگ دیهگو مارادونا اسطوره فوتبال جهان گرفته تا تزریق اولین دوز واکسن کووید-۱۹، سال ۲۰۲۰ پر از رویدادها و اخبار مهم تاریخی بود. هنر عکاسی یکی از بهترین ابزارها برای ثبت و ماندگار کردن چنین رویدادهایی است. از همین رو نگاهی میاندازیم به فهرست روزنامه گاردین از بهترین عکسهای سال جاری میلادی، عکسهایی که تاریخ را از بهترین زاویه به تصویر کشیدند. در ادامه منتخبی از عکسهای این فهرست را مشاهده میکنید و توضیحات مربوط به هر عکس را از زبان عکاس میخوانید.
طوفان گرد و غبار، استرالیا، از جیسون دیویس
وقوع طوفانهای گرد و غبار در سنترال وست استرالیا پدیده نسبتاً رایجی است اما یک روز یکی از همکارانم گفت طوفانی آمده که باید حتما آن را ببینم. حق با او بود. صحنه این طوفان نسبت به همیشه آخرالزمانیتر به نظر میرسید. فوراً پهپادم را برداشتم تا چند عکس بگیرم. این عکس، جاذبه طوفان را به تصویر کشیده و به آن جلوه دراماتیک و هیجانی میدهد؛ در زمان درست، در مکان درست بودم. عکسم از این صحنه در استرالیا پربازدید شد اما هنوز دوست دارم آن را به آنها که ندیدهاند نشان دهم، باید ببینید چطور از سورئال بودن عکس دهانشان به حیرت بازمیماند. بسیاری از مردم فکر میکنند این عکس صحنهای از یک فیلم است.
حمله ملخها، کنیا، از کروکاوا دایی
هجوم ملخهای صحرایی به مزارع شرق آفریقا و خاورمیانه آسیب جدی زده بود. یک گزارشگر کنیایی اهل کیتویی کانتی در تیممان داشتیم که کشاورزان خسارت دیده را به ما معرفی کرد. یکی از این کشاورزان همان مردی است که در عکس دیده میشود.
همانطور که می بینید ملخها صورتی بودند و من اصلا انتظارش را نداشتم. آنهایی که از یمن و سومالی آمده بودند زرد بودند اما مرده و جایشان را به نسل جدیدی از ملخها داده بودند، همانطور که میدانید ملخهای جوان در هفته اول زندگیشان صورتی رنگ هستند. می توانستم عکس ملخ ها را در آسمان بگیرم اما میخواستم عمق و گستره فاجعه را به تصویر بکشم بنابراین به وجود افراد در قاب نیاز بود. مزرعهداران با تمام وجود و از هر طریق ممکن در تلاش برای دفع این آفات بودند. کشاورزی که در تصویر می بینید با استفاده از یک کارد در صدد فراری دادن ملخهاست اما متاسفانه موفق نشد و محصولاتش آسیب جدی دیدند.
فیلها به دنبال غذا در یک زبالهدانی، سریلانکا، از تارماپلان تیلاکسان
یک روز بعد از ظهر گلهای فیل وحشی را دیدم که در یک زبالهدانی در نزدیکی جنگلی در سریلانکا به دنبال غذا می گردند. از دیدن وضع زندگی این فیلها خونم به جوش آمد و تصمیم گرفتم با گرفتن چند عکس توجهات را به این فاجعه جلب کنم. شرایط عکسبرداری واقعا سخت بود؛ نفس کشیدن بخاطر بوی تعفن مشکل بود و به دلیل گذراندن زمانهای طولانی در زباله دانی، به مشکل پوستی دچار شدم. در حالی که آگاهیها نسبت به مضرات پلاستیکهای رها شده در نزدیکی زیستگاه فیلها رو به افزایش است، بسیاری از مردم سریلانکا هنوز در این رابطه به اندازه کافی آگاهی نیستند یا فکر میکنند که مسئولیت این مشکل صرفا بر عهده دولت است. امیدوارم افزایش آگاهی، با ایجاد تغییرات مثبت همراه شود.
گشت و گذار بزهای کوهی در ولز، از کریس فرلانگ
خبر پرسه زدن بزهای کوهی در شهر ساندیدنوی ولز در توییتر منتشر شد و من هم برای این که چند عکس جالب و بامزه بگیرم به آنجا رفتم. خبر عجیب و خوبی بود، حیوانات در هرج و مرج روزهای اول قرنطینه و خانهنشینی، زمین را پس گرفته بودند. در آن دوران تمرکزم روی ثبت تصویر خیابانها، سواحل و پارک های متروک و خالی بود و اینکه شانس آن را داشته باشم تا از این بزها عکس بگیرم زنگ تفریح خوبی برای آن روزهای یکنواخت و تاریک به شمار میرفت. تنها کاری که باید میکردم این بود که فاصلهام را با آنها حفظ کنم تا بتوانند به راهشان ادامه دهند.
اعتراضات ضد نژادپرستی، آتلانتا، جورجیا از لینزی ودراسپون
به عنوان یکی از زنان سیاهپوست آمریکا این که در ثبت اعتراضات ضدنژادپرستی موسوم به «جان سیاه پوستان اهمیت دارد»، نقش داشته باشم، برایم فوق العاده اهمیت داشت. همیشه دنبال گرفتن عکسهایی بودم که بازتابی از هویت خودم باشند. این حقیقت که عکسم قدرت زنان سیاه پوست در جامعه ما را نشان می دهد، مایه افتخار و مباهات است.
اولین بارم بود که از اعتراضات عکس میگرفتم و نمیدانستم انتظار چهچیزی را باید داشته باشم اما اینکه شاهد چیزی شبیه به این باشید و آن را ثبت کنید حس قدرتمندی داشت. آدمهایی که کاملاً با هم غریبه بودند از یکدیگر محافظت میکردند و فکر میکنم بعد احساسی این جریان با وجود همه گیری کرونا تشدید شد. این عکس را که گرفتم فکر میکردم چیز خوبی از آب درآمده باشد اما وقتی آن را در صفحه اینستاگرامم پست کردم، تازه به قدرتش پی بردم.
دنایی، دختری که در این تصویر می بینید، شبیه یک قدیسه است. حس میکنم با نگاه کردن به این عکس میتوان چیزهایی زیادی درباره این دختر، جنبش ضد نژادپرستی و آمریکا فهمید.
اعتراضات به کشته شدن جورج فلوید، مینیاپولیس، از فیلیپ مونتگومری
وقتی جورج فلوید کشته شد، به ذهنم رسید که سوگواری این جامعه برای از دست دادن یکی از اعضایش، لحظه مهمی است و باید خودم را به مینیاپولیس برسانم.
این عکس را در مقابل ایستگاه حوزه پنجم اداره پلیس مینیاپولیس گرفتم، یک شب قبل از آن که معترضان چند ساختمان را در آن خیابان به آتش بکشند. اثری از ماموران به چشم نمیخورد و از بسیاری جهات پلیس کنترل شهر را از دست داده بود. با این حال افسران پلیس هر از چند گاهی با تجهیزات کامل به صورت گروهی از ایستگاه خارج می شدند تا معترضان را پراکنده کنند. به یاد دارم هنگام گرفتن این عکس بیرون ایستگاه بودم که یک گروه گارد ویژه از دیواری از دل گاز اشکآور بیرون آمدند. قبلا از موقعیت های مشابه در فرگوسن و بالتیمور هم عکس گرفته بودم اما پلیس مینیاپولیس واقع رویکردی بیرحمانی اتخاذ کرده بود. برای من این عکس نشان میدهد که نیروی پلیس در آمریکا تا چه حد نظامی شده است.
معترض به نژادپرستی مخالفش را نجات میدهد، از دیلان مارتینز
این عکس در سومین یا چهارمین دور از اعتراضات ضدنژادپرستی در انگلیس گرفته شد. مخالفان این جنبش فراخوان داده بودند که برای محافظت از مجسمه چهرههای تاریخی در وست مینیستر تجمع خواهند کرد. در پس ذهنم به دنبال فرصتی بودم تا هر دو جبهه اعتراضات را در یک قاب به تصویر بکشم. تا این که یکی از مخالفان که بعدها با نام برایان میل معرفی شد، به زمین افتاد و به نظر میرسید خطری جدی تهدیدش میکند. همانموقع بود که پاتریک هاچینسون، از معترضان به نژادپرستی، از راه رسید، میل را بلند کرد تا نجاتش دهد. فقط همین نبود، چند لحظه بعد دیدم پاتریک و همتیمیهایش به سه یا چهار نفر دیگر از جبهه مخالف نیز کمک میکنند. این که دو داستان را در چنین قاب مثبتی به تصویر بکشید نادر و کمیاب است اما آن روز بخت با من یار بود.
تقابل آتشسوزی جنگل و شیوع کووید-۱۹ در کالیفرنیا از نوح برگر
من از اوت ۲۰۱۳ از آتشسوزیها عکاسی میکنم اما امسال از لحاظ وسعت زمینهایی که در آتش سوخت و مقیاس فاجعه بیسابقه بود؛ بیش از ۴۰ هزار هکتار آسیب جدی دیدند و هزاران نفر آواره شدند. چهار یا پنج روز در محل حادثه حاضر بودم و در ماشینم میخوابیدم، چیزی که به من این امکان را داد تا به جزئی از جهانی که سعی میکردم ثبتش کنم، تبدیل شوم.
برای گرفتن این عکس خاص یک ساعت و نیم تمام را با یک مرد ۸۴ ساله و پسرش گذراندم که به دنبال نجات خانهشان از آتش بودند. به دنبال عکسبرداری از چیزی بودم که موقعیت را به تصویر بکشد اما تابلویی که در عکس میبینید این امکان را به من داد تا دو رویداد مهم را در یک قاب نشان دهم. در این عکس مارپیچ رو به زوال سال ۲۰۲۰ را می بینید، وقتی در مورد مسئله وحشتناک کرونا نگران هستید و چیزی وحشتناکتر از آن اتفاق می افتد.
آغوش در روزگار کرونا، سائوپائولو، از نلسون المیدا
۳۲ سال است که در سائوپائولو فتوژورنالیست هستم و بحرانهای بهداشتی بسیاری از ایدز گرفته تا زیکا را پوشش دادهام اما داستان همهگیری کرونا فرق میکند. باخبر شدم در یک خانه سالمندان یک پوشش پلاستیکی تعبیه شده که به ساکنان اجازه میدهد بدون ترس از بیماری، عزیزانشان را به آغوش بکشند. بسیاری از این افراد ماهها بود هیچ ملاقاتیای نداشتند و کمکم از تنهایی شکایت میکردند. در این تصویر لوئیزا یاسوکو ۷۶ ساله را میبینید که از طریق پرده محافظتی یکی از خویشاوندان را در آغوش گرفته است.
امسال سال سختی بود. من داستان رنجی که بسیاری مردم از تاثیرات منفی کرونا متحمل شدند را دنبال کردم اما افرادی را هم دیدم که در این شرایط دشوار کارهای خیرخواهانه انجام می دادند و سرسخت بودند. همین باعث شد به انسانیت ایمان بیاورم.
ادای احترام مردم به مارادونا، بوینس آیرس، پائولو آکونزو
خبر درگذشت مارادونا را دوستم به من داد. شوکه شده بودم و نمیدانستم با وجود شیوع کرونا مردم چگونه با قهرمانشان خداحافظی خواهند کرد. تصمیم گرفتم به باشگاه فوتبال آرژانتینوس جونیورز سری بزنم. این باشگاه اولین جایی بود که مارادونا فوتبال را در آن شروع کرد و روی دیوارش نقاشی بسیار معروفی هست که میدانستم سوژه خوبی برای عکس گرفتن میشود. مردم به آنجا میآمدند گریه می کردند و به دیوار بوسه میزدند. خیلی صحنه احساسی بود. مارادونا یک چهره جنجالساز بود اما مردم در آن روز خاص به این مسئله توجهی نداشتند فقط خاطراتشان را از وی به اشتراک می گذاشتند و تصاویری که با او گرفته بودند را به هم نشان می دادند. من فوتبالی نیستم اما مرگ مارادونا خیلی غمانگیز بود چون او برای مردم یک اسطوره و یک قهرمان است.
تزریق اولین واکسن کرونا در انگلیس، جیکوب کینگ
ساعت ۵ و ۱۵ دقیقه صبح به دانشگاه بیمارستان کاونتری رسیدم. مارگارت کینان مادربزرگ انگلیسی قرار بود حدود ۶:۳۰ صبح برای اولین بار واکسن کرونا را دریافت کند. میدانستم که لحظه سرنوشتساز و مهمی است و هیجان بالایی در جنبه بالینی قضیه وجود داشت. چند عکس از لحظه تزریق واکسن گرفتم و سپس این عکس را از بازگشت مارگارت به بخش ثبت کردم. پرستاران در آنجا حضور داشتند و تشویقش میکردند. واقعاً فضای مثبتی بود. البته که نمی توان خبر مرگ و میر بالای ناشی از کرونا را فراموش کرد اما اینکه یک عکس از اخبار خوب داشته باشیم، حس خوبی داشت. امیدوارم این شروعی برای بازگشت به زندگی عادی باشد.