حسن ابراهیمزاده نویسنده کتاب است و در مقدمه آن مینویسد: شهید بهشتی از بزرگمردان تاریخ انقلاب ماست که در الگوگیری برای جوانان و مدیران فکری و فرهنگی، بینظیر است. گرفتار نماندن در روزمرگی، نگرش کلان، مدیریت و برنامهریزی، آیندهنگری و دوراندیشی، پیروی و تعبد در دین، مدیریت گروهی، حلم، اتکا به نفس، خردورزی و هوشیاری، محاسبهگری و خستگی ناپذیری از ویژگیهای این شخصیت برجسته بشمار میآیند.
فصل شکفتن
دوم آبان ماه ۱۳۰۷ در محله لنبان اصفهان فرزندی که مادرش همراه و همدم همیشگی قرآن بود، چشم به جهان گشود و پدر نامش را محمد نهاد.
هم او که روح آرامی داشت، اما سرشار از حرکت و توانایی بود. مسلمانی را عاشقی میدانست، خودش هم عاشقی کرد. نگاه معتدل به اسلام و آموزههای قرآن، او را از گزند تندیها و سستیها رهانیده بود و چنین نگرشی همان قدر که دانشگاهیان و طلبهها و جوانان را به دور خود میخواند، جریانهای واپسگرا را به صفآرایی بر میانگیخت. تا آنجا که در هیاهوی روزهای گرم جنگ، داستان مظلومیتش بر تقویم انقلاب نقش بست و بر دوش داغداران بدرقه شد.
کودکیهای محمد، پنبهزنی بنام جمشید و تاثیرپذیری از این فرد ساده زیست و سپس آغاز تحصیل در سن چهارسالگی در مکتب خانه در ادامه کتاب نوشته شده است اما درباره تیزهوشی شهید بهشتی آوردهاندکه؛ وی بهقدری باهوش بود که هنگامی برای ثبت نام در دبستان در امتحان ورودی شرکت کرد، مدیر مدرسه اعلام کرد او باید در کلاس ششم حضور یابد اما سن کم وی اجازه چنین جهش بلندی به او نداد و او مجبور شد در کلاس چهارم ثبت نام کند.
به موازات تحصیل، اُنس با محراب و مسجد، کتابهای دینی، حضور در جلسات بزرگان در کنار بافت سنتی و معماری اسلامی اصفهان، نگاه شرقی و معنوی محمد را در جانش چنان نهادیه کرد که بعدها جذابیتهای تمدنها و فرهنگهای دیگر وی را نفریفت و هرگز پنجره نگاهش را به تمدن و فرهنگ مشرق زمین نبست.
محمد در پایان دوره ابتدایی در کلاس ششم به عنوان نفر دوم اصفهان برگزیده شد و تحصیلات خود را در دبیرستان سعدی این شهر آغاز کرد.
اوایل سال دوم دبیرستان بود که حوادث شهریور ۱۳۲۰ او را که دارای نبوغی فوقالعاده بود با دنیای سیاست آشنا کرد. دنیایی که او آن را با دیانت در تعارض ندید و به خاطر ادای تکلیف خطرهایش را به جان خرید.
وی در سال ۱۳۲۱ دبیرستان را رها کرد و به مدرسه علمیه صدر رفت و سال ۱۳۲۵ شهید بهشتی اصفهان را ترک میگوید. به قم می رود و حجره ای در مدرسه تازه تاسیس آیتالله حجت اختیار میکند. او سالها از محضر عالمانی همچون: شیخ مرتضی حائری یزدی، آیتالله داماد، امام خمینی، آیتالله بروجردی، سید محمدتقی خوانساری و حجت کوهکمره ای بهره میگیرد.
عالم عامل نوگرا
محمد حالا معلم است و در مدرسه حکیم نظامی تدریس روزانه زبان انگلیسی دارد. تابستانها و تعطیلات به اصفهان میآید و در سن ۲۳ سالگی ازدواج میکند. او همزمان با کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در اصفهان است. کمی بعد نشریه «مکتب اسلام» و «مکتب شیعه» را راه میاندازد.
وی به ناگاه در سالهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ به فکر چگونگی حرکت سیاسی و مبارزه میافتد و سال ۱۳۴۰ درسهای زبان خارجه و علوم جدید را با شخصیتهایی همچون آیتالله مصباح یزدی، هاشمی رفسنجانی و ربانی شیرازی تشکیل میدهد.
مبارزات و فعالیتهای انقلابی شهید بهشتی بعد از سال ۱۳۴۲ بیشتر میشود، تا اینکه یکسال بعد هنگام سخنرانی به مناسبت میلاد حضرت رسول سلامالله در اصفهان دستگیر میشود.
خروج از کشور و حضور در هامبورگ آلمان سرآغاز تحولات نوین و تاثیرگذاری است نقطه عطف آن تشکیل اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان خارج کشور، انتشار نشریه «اسلام مکتب مبارز» و اقامه نماز عید قربان در مدت پنج سال حضور در این شهر است.
شهید بهشتی به محض ورود به ایران ممنوعالخروج میشود و بعد از مدتی تدریس فلسفه هگل را آغاز میکند. کمکم ائتلافی نامقدس حول محور ضدیت با او شامل ساواک، انقلابیهای تحت تاثیر تبلیغات مسموم رژیم و چپگرایان وابسته بلوک شرق شکل میگیرد.
یاور شجاع امام، محور مبارزه در بین یاران روحالله بود، چرا که جایگاهی ارزشمند، حرکتهایی معقول و افکاری گرانسنگ را مبلغ است.
سازماندهنده قدرتمند
او محور سازماندهی راهپیمایی های ضد رژیم سیاه پهلوی است و درباره حرکت ماندگار مردم میگوید: عامل اسلام است که میتواند تودههای میلیونی را به خیابان ها بکشاند. میدان، میدان حضور دین است و حضور دین با حضور روحانیت و علمای متعهد مبارز همراه است و مردم در پی اینها بی محابا حاضر.
این مجاهد نستوه آن سالها به فرانسه میرود و هسته اولیه شورای انقلاب را پایه ریزی میکند. خانم «اسکاچ پل» استاد جامه شناسی انقلاب در دانشگاه هاروارد او را سازمان دهنده قدرتمند و دولتساز که میتوانست امکانات مناسب را برای پیروزی انقلاب فراهم آورد ارزیابی میکند.
جمله این شهید عزیز در صفحه ۱۴۷ کتاب حکایت همه این سالها و نقشه راه تداوم نظام و انقلاب اسلامی است. آنجایی که میگوید: قرار ما این است که خود بکاریم، خود بخوریم و در زمین خود بنشینیم و باج به آمریکا، شوروی و هیچ ابرقدرتی ندهیم.
یکی از بازماندگان حادثه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ دفتر حزب جمهوریاسلامی نقل میکند که به چشم خود دیده که دستان بهشتی قطع شده بود، قسمتهای دیگری از بدن مطهرش پارهپاره شده بود و این است اقتدایی که او به پرچمدار کربلا کرد.
آری؛ به واقع میتوان بهشتی را تدوین کننده ایدئولوژی اسلامی و انقلابی امام راحل(ره) و اجرای کردن دغدغههای آن امام عزیز برشمرد. او خلاء مرز بین جهانبینی، استراتژی و تاکتیکها را به خوبی شناخته بود و سنگربان خالی شد که از همان سنگر گروهکهای وابسته به غرب و شرق بر نظام اسلامی ضربه میزدند و به شکار جوانان میپرداختند.
نویسنده برای نگارش این مجموعه ۱۸۴ صفحهای از ۴۱ منبع شامل کتاب، یادنامه، خاطرات، روزنامه و مجلههای مختلف سیاسی استفاده کرده است.
کتاب «بهشتی در زمین» توسط نشر کانون اندیشه جوان چند نوبت تجدید چاپ شده است.