روزنامه ایران ۱۱ دی در یادداشتی به قلم فریدون مجلسی دیپلمات سابق و کارشناس مسایل بینالملل آورده است: با ساخت ۲ نوع واکسن کرونا و تأییدیه واکسن آکسفورد و توزیع آن، امید است مشکل بزرگ کرونا در جهان ریشهکن شود اما مسائل دیگری همچنان باقی است. تقارن پایان سال ۲۰۲۰ با واپسین روزهای حکومت «دونالد ترامپ»؛ رئیس جمهوری غیرقابل پیشبینی، نامتعادل و نامتعارف امریکا، با توجه به تهدیدهای او، روزهای پیش رو را پرابهام کرده است.
«ترامپ» به یاری تندرویهای منطقهای، خاورمیانه را به انبار تسلیحات جهانی با قیمتهای سرسامآور بدل کرده و در همین چند روز کویت نیز به این میدان وارد شده است. اما اینکه چه هدفی در پس پرده واردات این حجم تسلیحات وجود دارد همچنان نامشخص است. بامداد دیروز هواپیماهای اسرائیلی بخشهای نظامی نزدیک دمشق را بمباران کردند و معلوم نیست آیا هدف نهفته در این بمباران تحریکآمیز آن هم در روزهای پرتزلزل پایانی ترامپ، بر انگیختن پاسخ حریف و بهانهای برای آغاز یک درگیری است یا قصد دیگری را دنبال میکند.
امید است با گذشت چند هفته پیش رو و رفتن «ترامپ» آرامش نسبی برقرار شود تا رهبران کشورها که مسئول تعیین سرنوشت مردمانشان هستند بتوانند تدبیری کرده و با مذاکره و تعامل مسائل را حل کنند.
با آغاز کار «بایدن» در کاخ سفید، اگر او بخواهد به برجام برگردد و دستکم امکان تبادل نظرات مانند گذشته برقرار شود، طرفین یا باید در خط قرمزهای خود تعدیل ایجاد و تفاهم کنند یا اجازه دهند کماکان روح جنگ بر فراز منطقه باقی بماند. از سوی دیگر، «بایدن» به عنوان سیاستمداری متعارف در قالبهای پذیرفته شده روابط بینالملل به خوبی میداند که چین با جمعیتی حدود ۴ برابر امریکا یکی از ابرقدرتهای جهانی است و نمیتوان در هراس از پیشی گرفتن این کشور در بعد اقتصادی با تفکر امثال ترامپ، مانع از پیشرفت آن شد.
پیشبینیها، چین را در ۷، ۸ سال آینده قدرت اول اقتصادی جهان میداند اما این به معنای عقب ماندن امریکا نیست چراکه توان سرانه چین با توجه به جمعیت آن باز هم یک چهارم امریکا خواهد بود. روسیه نیز به عنوان بزرگترین کشور جهان از منابع غنی طبیعی، از منابع انسانی، علمی و صنعتی خوبی نیز برخوردار است و بدون شک میتواند به عنوان یک ابرقدرت جهانی در کنار چین و امریکا، جایگاه قبلیاش را بازیابد.
بنابراین نمیتوان به بهانه بازگشت شبه جزیره کریمه که همواره بخشی از سرزمین روسیه بوده است، انتظار داشت تحریمها، عظمت آن را تحت تأثیر قرار دهد. گرچه این کشور در ابعاد مختلف بویژه نفت و گاز رقیب بزرگ ایران به شمار میرود اما همچنان باید آن را بیش از یک رقیب سیاسی، یک قدرت بزرگ اقتصادی آینده دانست که میتوان از امکانهای متقابل اقتصادی با آن بهره برد. در این میان امریکا نیز با همین تفکر با رفتن ترامپ، با پیروی از سیاستهای عقلانی، روابطی آرامتر را با چین و روسیه در پیش خواهد گرفت.
در خاورمیانه ایران، ترکیه و عربستان به عنوان عناصر اصلی منطقه ایفای نقش خواهند کرد. به باور من ترکیه با ورود به تفکرات عثمانیگرایانه آن هم در روزهایی که در بالاترین روند توسعه اقتصادی قرار داشت، بزرگترین اشتباه را کرد و با نادیده گرفتن اینکه قدرت اقتصادی تضمینکننده اقتدار امنیتی است، با زیادهرویهایش لطمه بزرگی به توسعه اقتصادی و زیربنای اقتدارش وارد کرد.
عربستان نیز که با وجود منابع کم انسانی و طبیعی تنها به پشتوانه تجمع ثروت ناگهانیاش، خود را کشور درجه یک عربی تلقی کرده و داعیه سروری در منطقه و بویژه در میان کشورهای عربی را دارد، با هزینههای گزافی که برای رسیدن به اهدافش پرداخت کرده، دیر یا زود با لطمه زدن به زیربنای مالیاش، فرصت انحصاری تاریخ عربستان از منظر تکثر ثروت و انباشتگی منابع مالی را از دست داده و موقعیت اولی بودنش نیز تحتالشعاع قرار میگیرد.
اما ایران در سایه توسعه اقتصادی، تعامل با جهان و خروج از انزوای بینالمللی میتواند با از پیش رو برداشتن تحریمها به توسعه صنعتی، اقتصادی و رفاه عمومی که زیربنای توسعه ملی، نظامی و امنیتی و همچنین اقتدار است دست یابد.
به این ترتیب سال ۲۰۲۱ را میتوان بهطور بالقوه سال تحولات امیدبخش دانست اما به صورت بالفعل این تعبیر وابسته به تصمیمات اشخاص خواهد بود. به عبارت دیگر خودخواهیها، غرورها و شتابزدگی و بهطور کلی خطاهای انسانی میتواند وقایع پیشبینی نشدهای را رقم بزند. نباید فراموش کرد خاورمیانه ثروتمندترین بخش جهان است که در صورت کنار گذاشتن دشمنیها، تعامل با جهان از موضع برابری و احترام و تشکیل ائتلافی مانند آنچه اتحادیه اروپا در پیش گرفته، میتواند تمام امکانات، آرامش، توسعه، پیشرفت و رفاه و اقتدار را برای مردمانش فراهم کند و از آن بهترین بهره را ببرد.