جانشین فرماندهی الحشدالشعبی بود، اما در میان تمامی فرماندهان ارشد عراقی اعم از ارتش، پلیس اتحادیه و تمامی گروه های مقاومت و تحت امر الحشد الشعبی از احترامی ویژه برخوردار بود و می توان ادعا کرد، در عین رفاقت، دست راست سردار سلیمانی در جنگ علیه تروریسم در عراق و سراسر منطقه بود.
ابومهدی، همانند حاج قاسم، علاقه ای به رسانه ای شدن نداشت و فقط این سال های آخر که درگیر فرماندهی جنگ علیه داعش بود، به دلیل جایگاه سخنگویی اش مقابل دوربین ها ظاهر شد.
او آنقدر در فرمانده هضم و ذوب شده بود که نمی خواست دیده شود؛ حتی زمانی که دوربین های بسیاری تلاش می کردند، "مهندس" را شکار کنند.
جنگ علیه داعش، فرماندهان زیادی در عراق داشت؛ هادی العامری فرمانده بدر ، قیس الخزعلی فرمانده عصائب اهل حق ، احمد الاسدی فرمانده کتائب جند الامام ، ابورضا النجار فرمانده الحشد الشعبی شمال (حشد ترکمانی)، شبل الزیدی فرمانده کتائب امام علی و یا دیگر فرماندهان مانند علی الیاسری فرمانده سرایا خراسانی و ابو احمد الجابری فرمانده سرایا عاشورا ، اما همه می دانند و معترفند که اگر ابومهدی نبود، کار جنگ علیه داعش در عراق دوچندان سخت می شد.
سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و ابومهدی المهندس معاون سازمان الحشد الشعبی عراق به همراه هشت نفر دیگر از همرزمانشان بامداد جمعه ۱۳ دی ۹۸ در مسیر فرودگاه بغداد در اقدام تروریستی کاخ سفید و به دستور مستقیم «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا و با شلیک راکت از پهپادهای ارتش این کشور، به شهادت رسیدند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به این اقدام تروریستی کاخ سفید، بامداد چهارشنبه ۱۸ دیماه چندین فروند موشک بالستیک را به سمت پایگاه آمریکایی «عینالاسد» در استان «الانبار» عراق شلیک کرد.
در پی این موشک باران، پنتاگون در چندین مرحله و به صورت تدریجی اعلام کرد که تعداد ۱۱۰ نفر از نیروهای آمریکایی حاضر در پایگاه عین الاسد دچار آسیب مغزی شده و تحت درمان قرار گرفتهاند.
این جنایت پلید آمریکا علیه فرماندهان شهید سلیمانی و المهندس سبب شد که نمایندگان منتخب مردم عراق در پارلمان این کشور مصوبه اخراج نیروهای بیگانه از کشورشان را تصویب کنند تا مرحله دیگری از مبارزه مردم عراق علیه اشغالگری آمریکا آغاز شود.
همیشه گرم و صمیمی
اولین بار پاییز سال ۹۲ در دارالضیافه (مجتمع پذیرایی ویژه میهمانان عالی رتبه خارجی و دیپلمات ها) در منطقه سبز بغداد دیدمش که برای ملاقات با یک هیات ایرانی آمده بود. در اولین برخورد آنقدر گرم و صمیمی نشان داد که فکر می کردم سال هاست می شناسمش.
این روحیه را هر بار که ابومهدی را در مناطق عملیاتی با لباس رزم و یا در مراسم و مناسبت ها می دیدیم، ثابت بود و همین خاکی بودنش بود که او را محبوب جامعه عراق کرد و همه حتی مخالفان سیاسی اش در بغداد به احترام او می ایستادند.
فرماندهی خاص در میدان های نبرد
ابومهدی از آن دست فرماندهانی مانند ژنرال های آمریکایی نبود که بعد از یک چای داغ و زدن پکی به سیگار در یک اتاق خنک و مجهز نیروهایش را فرماندهی کند؛ آنگونه که در فیلم های هالیودی نمایش داده می شوند. او همانند فرمانده حاج قاسم ، شخصا در محورهای عملیاتی و در خطوط اصلی نبرد حضور می یافت و از همانجا عملیات را راهبری می کرد.
یک بار او را در جریان آزادسازی تکریت در منطقه دیدم که تازه از خطوط اصلی درگیری به عقب برگشته بود تا یک جلسه فوری با فرماندهان حاضر در عملیات برگزار کند، در حالی که سرتاپایش را غبار فراگرفته بود و از فاصله کمی دورتر به سختی شناخته می شد.
در جریان عملیات آزاد سازی الصقلاویه نیز او را در مقر فرماندهی عملیات فلوجه درحالی که مقابل دوربین های خبرنگاران و رسانه ها ایستاده بود و به سوالات آنان پاسخ می داد، دیدیم که لحظاتی بعد به اتفاق هادی العامری فرمانده سازمان بدر محل را به مقصد خط اصلی نبرد ترک کرد. المهندس اما چه زمانی که خسته و غبارگرفته از خط برمی گشت و چه آن زمان که عازم عملیات بود، لبخند از چهره اش محو نمی شد و همان مهندسی بود که در شرایط عادی دیده بودی.
غلبه جاذبه بر دافعه
همین روحیه صمیمی او بود که قدرت جاذبه ابومهدی را بر دافعه اش غلبه می داد؛ شاید به همین دلیل بود که او در سایه فرماندهی حاج قاسم توانست طوایف مختلف عراقی اعم از سنی و شیعه و یا عرب، ترکمن و کرد و مسیحی را در الحشدالشعبی دور هم جمع کند و چندین عملیات با مشارکت همه گروه ها را راه اندازی کرد و علاوه بر آن رابطه تعاملی اش با اقلیم کردستان عراق و فرماندهان آن سامان، سبب شد بارها جلوی اتفاقاتی را که می توانست فاجعه بار باشد، بگیرد.
شخصیتی آرام با نگاهی فرا حزبی
ابومهدی را آنها که می شناسند خوب می دانند، شخصیتی آرام و با رفتاری حساب شده در واکنش به اتفاقات و حوادث دور و برش بود، از همین رو هرجا اختلافی بروز می کرد، نه تنها در میان طیف های مختلف عراقی که حتی در درون الحشدالشعبی، قبولش داشتند و ریش سفیدی می کرد و ضمن آنکه همه او را خود قاسم سلیمانی می دیدند.
او اساسا اهل افراط و تفریط نبود ، حاشیه نداشت و بسیار شمرده و حساب شده پاسخ می داد و ضمن آنکه مانند سردار خود را فرای بازی های جناحی و حزبی می دید حتی در میان گروه های مقاومت و الحشدالشعبی هم هیچگاه ذره ای به سمت یک گروه خاص نچرخید و بعد از جنگ هم مانند فرمانده قاسم به دنبال غنیمت نرفت.
هماهنگ کننده ای قهار
ابومهدی در هماهنگی میان نیروها قدرت فوق العاده ای داشت؛ همه آنها که در جنگ علیه داعش دستی در آتش داشتند، خوب می دانند که هماهنگی میان عراقی ها به دلایل مختلفی کاری دشوار است. او به خوبی اختلافات موجود در کشاکش عملیات مختلف بخصوص آزادسازی مناطق اشغالی توسط داعش را مدیریت می کرد؛ از جابجایی نیرو و تجهیزات تا تقسیم کار و سرانجام طراحی عملیات!
الگو و اسوه اخلاق و ادب
خبرنگارانی که با ابومهدی المهندس برخورد داشته اند، نمی توانند به یاد بیاورند که از میان کلامش ، کلمه ای تند و اهانت آمیز خارج شده باشد، حتی در قبال سعودی ها که او اعتقاد راسخ داشت، در ویرانی عراق نقش اصلی را داشته اند.
همواره در صبحت های رسانه ای جانب ادب و انصاف را رعایت می کرد و حرفی که از آن بوی اختلاف و تعارض میان نیروهای مقاومت باشد، از وی شنیده نمی شد.
المهندس در یکی از کنفرانس های خبری اش در منطقه عملیاتی فلوجه (تابستان ۹۵) در حالی که حکام عربستان علیه او و نیروهای مقاومت یک کارزار رسانه ای ناجوانمردانه به راه انداخته بودند، به سوال یک خبرنگار عراقی، پاسخی کاملا فنی، تحلیلی و منطقی و مودبانه داد.
بی شک ابومهدی الگویی بود که باید دوباره مرورش کرد؛ مردی که چنان لباس می پوشید و بگونه ای رفتار می کرد که تشخیص او به عنوان فرمانده در یک جمع دشوار می نمود و به قول ایرانی ها "خاکی خاکی" و به قول بچه های دفاع مقدس "مثل همت و باکری" .
*رییس پیشین دفتر ایرنا در بغداد . سردبیر گروه خاورمیانه