در حالی که پادشاه عربستان از سران پنج کشور دیگر شورای همکاری خلیج فارس به اضافه رییس جمهور مصر برای حضور در چهل و یکمین نشست این شورا که در ریاض برگزار خواهد شد، دعوت کرده است، و احتمال حل اختلافات میان دوحه با ریاض، ابوظبی، منامه، و قاهره در این نشست وجود دارد، اما اختلافات موجود میان دو کشور عربستان و امارات بر این نشست سایه افکنده است.
با وجود اینکه عربستان سعودی و امارات در موضوعات بسیاری از مسایل خارجی همچون مساله سازش با یکدیگر اتفاق نظر دارند، اما چندین پرونده مهم وجود دارد که می تواند موجب بروز اختلافات شدید میان ابوظبی – ریاض در سال جدید میلادی یا آینده شود. البته عربستان با کشورهای دیگر شورای همکاری خلیج فارس همچون عمان و قطر نیز اختلافات شدید ارضی دارد.
در طول سال های گذشته میان سران مسن دو کشور عربستان و امارات چشم پوشی هایی درخصوص اختلافات در جریان بود، ولی با حضور "محمد بن سلمان" جوان، کم تجربه و جویای نام در مسند ولیعهدی در عربستان و "محمد بن زاید" همتای وی در امارات چشم انداز خوبی برای دو کشور توسعه گرا پیش بینی نمی شود.
چندین پرونده اختلافی میان ریاض و ابوظبی وجود دارد که مشکلات مرزی (نفتی) و موضوع یمن مهم ترین مسایل اختلافی دو کشور عربستان و امارات بشمار می روند.
** تاریخ اختلافات عربستان - امارات
در سال ۱۹۲۱ در نشستی که در قاهره به ریاست چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس برگزار شد، "شریف حسین" به عنوان حاکم حجاز، فرزندش "فیصل" حاکم عراق و "عبداله" فرزند ارشد او نیز به عنوان حاکم شرق اردن شناخته شد. اینجا بود که "عبدالعزیز بن سعود" خود را در محاصره حاکمانی از خانواده شریف حسین که مورد حمایت انگلیس بودند، دید و دایره حکومتی او تنها به مناطق نجد، حائل، طائف و قطیف محدود شد تا اینکه در سال ۱۹۲۷ دولت انگلیس استقلال حکومت بن سعود بر حجاز، نجد و نواحی اطراف آن را به رسمیت شناخت و از آن زمان بود که بن سعود با اعتراف بین المللی، نام عربستان سعودی را در سال ۱۹۳۲ بر این کشور نهاد.
اینجا بود که عربستان سعودی به عنوان بزرگترین کشور از نظر جغرافیایی در شبه جزیره مطرح شد و پس از اکتشاف چاه های نفت در مناطق الاحساء و مناطق اطراف آن و در مناطق مرزی با همسایگان، قدرتش افزون شد و درگیری های مرزی با همسایگانش نیز اوج گرفت که بسیاری از آنها تاکنون حل نشده باقی مانده است.
این در حالی است که تا پیش از این، نه حقوق شهروندی و نه زمین و نه مرز بین کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از اهمیت خاصی برخوردار نبود، بلکه اساس روابط آنها بر میزان ارتباط روسای قبایل با حاکمان کشورهای اطراف و نیز ارتباط دینی با طائفه هایی مثل اباضیه، سلفیه، زیدیه و شافعی استوار بود که در منطقه شبه جزیره عربستان زندگی می کردند.
اختلاف مرزی عربستان با امارات نیز به همین دوران قبل از دهه هفتاد بر می گردد. صحرای البریمی منطقه مورد اختلاف بین دو کشور است که ۹۸۵ کیلومتر مربع وسعت دارد و خلیج فارس را از خلیج عمان جدا می کند. البریمی بین کشورهای عربستان، امارات و عمان قرار داشته و به دلیل ذخایر فراوان نفت و آب های زیرزمینی، همیشه مورد نزاع بین آنها بوده است.
البریمی منطقهای است سرسبز و پر آب، دارای ذخایر نفتی که در فاصله صد مایلی جنوب شرقی ابوظبی واقع شده است و چند دهکده سرسبز و مناطق آبادان و نخلستانها را در برمیگیرد.
در مجله سیاست بین الملل که در ژانویه ۱۹۹۳ میلادی منتشر شد، آمده است: اختلاف بر سر حاکمیت بر منطقه البریمی به سال ۱۹۵۲ باز میگردد که به تدریج ابعاد بین المللی نیز به خود گرفت. اگرچه در سال ۱۹۷۴ میلادی این اختلاف با توافقنامهای که بین سه کشور عربستان، امارات و عمان منعقد شد، به ظاهر پایان یافت، اما این مساله همواره به عنوان منبع بالقوه درگیری بین سه کشور باقی ماند.
زمانی که دولت انگلیس در سال ۱۹۷۱ میلادی از منطقه خلیج فارس عقب نشینی کرد و عربستان امتیاز اکتشاف نفت از سه منطقه صحرای البریمی شامل العقل، المجن و بینونه را در سال ۱۹۷۴ به شرکت نفتی آرامکو آمریکا واگذار کرد، درگیری بین عربستان و امارات نیز تشدید شد.
دولت انگلیس که منافع خود را در کشور دوست خود (امارات) در مناطق مرزی با ابوظبی در خطر می دید، به شرکت آمریکایی آرامکو هشدار دارد که از این مناطق عقب نشینی کند.
شیخ زاید بن نهیان رئیس آن زمان دولت تازه تاسیس امارات در سال ۱۹۷۴ (سه سال پس از استقلال این کشور) به عربستان سعودی سفر کرد و دو کشور توافقنامه ای سری و مخفیانه را موسوم به 'توافقنامه جده' بدون اطلاع قطر درباره اختلاف های خود در مناطق البریمی امضا کردند.
براساس این توافق، عربستان سعودی مناطق ساحلی شرقی خور العدید را بدست آورد و در مقابل از منطقه البریمی که اکنون العین گفته می شود، عقب کشید؛ منطقه ای که از قرن ۱۹ میلادی تاکنون منطقه مورد اختلاف بین عربستان، عمان و امارات بوده است.
دولت امارات که تازه استقلال یافته و تشکیل دولت اتحادیه داده بود، با دادن این امتیازها، در حقیقت به دنبال به رسمیت شناخته شدن خود در جامعه بین المللی بود که عربستان با این توافقنامه و بها دادن به استقلال این کشور، توانست به درآمد حاصل از تولید روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت از این مناطق مرزی مورد اختلاف، دست یابد.
در سال ۱۹۹۹میلادی بود که دولت امارات به این توافقنامه که در شرایط خاصی امضا شده بود، اعتراض کرد و دوباره موضوع اختلاف های مرزی با عربستان را مطرح کرد و خلیفه بن زاید فرزند شیخ زاید، زمانی که پس از مرگ پدرش به حکومت رسید، توافقنامه سال ۱۹۷۴ با عربستان را معتبر ندانست و در اولین سفرش به ریاض در سال ۲۰۰۶ مشکلات مرزی با این کشور را دوباره با حاکمان عربستان مطرح کرد.
بحران میان عربستان و امارات، زمانی شدیدتر شد که قطر و امارات در انتقال گاز طبیعی از راه زمینی که عربستان ادعای مالکیت بر آن را داشت، به توافق رسیدند. بحرانی که در ماه مارس ۲۰۱۰ به نزاع کشیده و موجب شد یک قایق نظامی عربستانی مورد حمله نیروهای ساحلی امارات قرار گیرد و در جریان آن دو تن از نیروهای گارد ساحلی عربستان به دلیل ورود به آبهای مشترک با این کشور دستگیر شدند، هرچند رسانه های عربی خبر این درگیری را منتشر نکردند و آن را مسکوت گذاشتند.
دولت امارات در سال ۲۰۰۹ همچنین شورایی را با نام شورای تعیین مرزها تشکیل داد تا موضوع توافق مرزی با عربستان در سال ۱۹۷۴ را مورد بررسی قرار دهد.
وزارت خارجه امارات در سایه اختلاف های پنهان خود با عربستان، از شهروندان خود خواست که برای سفر به این کشور باید گذرنامه تهیه کنند، عربستان نیز در آگوست ۲۰۰۹ میلادی در اقدامی غیرمنتظره ، تردد اتباع دو کشور را با کارت شناسایی ممنوع کرد و اتباع امارات را که تا پیش از این قانون، وارد عربستان شده بودند وادار به دریافت مجوز خروج از سفارت امارات در ریاض کرد که این مساله سرگردانی شمار زیادی از اتباع امارات در مرزهای عربستان را به دنبال داشت و آنها را واداشت برای دریافت مجوز، فاصله یک هزار کیلومتری مرز عربستان تا ریاض را طی کنند.
دلیل دیگر این واکنش عربستان، ترسیم نقشهای از کشور امارات بر روی کارت شناسایی شهروندان این کشور بود که با مرزبندی کنونی صورت گرفته توسط دو کشور و قرارداد مرزی سال ۱۹۷۴ مغایرت داشت. دولت امارات در نقشه روی کارتهای ملی اتباع خود، خاک امارات را متصل به قطر ترسیم کرده بود.
یکی از اختلافات عمیق و نسبتا تاریخی میان عربستان و امارات حاکمیت بر میدان نفتی "الشیبه" می باشد که هم اکنون در اختیار عربستان است.
میدان نفتی الشیبه، هم اکنون از میادین نفتی عربستان سعودی است که در منطقه ربعالخالی، در جنوب شرقی این کشور قرار دارد. این میدان نفتی در عین حال در فاصله ۱۰ کیلومتری جنوب شهر ابوظبی، پایتخت امارات متحده عربی قرار دارد. میدان نفتی الشیبه در سال ۱۹۹۸ کشف شد و میزان ذخیره درجای نفت خام این میدان بالغ بر ۱۴ میلیارد بشکه برآورد میشود. امارات تاکید دارد که این میدان نفتی و حوزه های اطراف آن به ابوظبی تعلق دارد و عربستان آن را تصرف کرده است.
امارات متحده عربی هم اکنون برای کشف میدان های جدید گازی به دنبال الحاق بخش هایی از میدان نفتی الشیبه عربستان به سرزمین خود است، موضوعی که سعودی ها به هیچ وجه به آن رضایت ندارند و احتمال بروز درگیری در این باره بسیار بالاست.
** پرونده یمن
با آغاز تجاوز ائتلاف عربی – آمریکایی به سرکردگی عربستان به یمن در ششم فروردین ۱۳۹۴، امارات نیز در کنار رژیم آل سعود در این جنگ قرار گرفت، جنگ خانمانسوزی که موجب ویرانی یمن و کشته و زخمی شدن دهها هزار و آوارگی میلیون های یمنی دیگر شده است.
اهداف عربستان و امارات به رغم تفاهم مشترک در تجاوز به یمن با هم فرق دارد؛ عربستان از دولت دست نشانده خود یعنی "عبدربه منصور هادی" که مستعفی و فراری می باشد، حمایت می کند و امارات نیز از شورای انتقالی جنوب حمایت کرده و رویکردش غصب بخش های زیادی از یمن به ویژه جزیره بکر سقطری (سوکاترا) می باشد.
هم اکنون امارات با کمک نظامیان و ماموران امنیتی رژیم صهیونیستی و همچنین عناصر خودفروخته شورای انتقالی جنوب یمن به دنبال جامه عمل پوشاندن به تفکرات غاصبانه سران ابوظبی در یمن است.
یکی از مسایلی که درباره جنگ یمن کمتر رسانه ای شده موضوع مخالفت شورای انتقالی جنوب یمن با رژیم آل سعود و در مقابل مخالفت امارات با دولت منصور هادی رییس جمهور فراری و مستعفی یمن که تحت حمایت همه جانبه عربستان است، می باشد، که همین امر موجب تکه پاره شدن یمن و سهم خواهی متجاوزان شده است.
هم اکنون امارات اکثر نیروهای نظامی خود را از استان عدن در جنوب یمن خارج کرده و به جای آنها عناصر شورای انتقالی جنوب را مستقر کرده است، اما در عین حال شمار نیروهای خود را در جزیره سقطری برای غصب این جزیره افزایش داده است.
** قطر، موضوع اختلافی ابوظبی - ریاض
در سه سال گذشته اختلافات دوحه با ریاض و امارات بر سر مسایل مختلف بیشتر شده تا حدی که این اختلافات به قطع روابط عربستان و امارات با قطر منجر شده است، اما سران ریاض و ابوظبی به اندازه یکسان با دوحه اختلاف ندارند.
بحران روابط میان چهار کشور عربی عربستان، امارات، مصر و بحرین با قطر از ۱۵ خرداد ماه سال ۱۳۹۶ و به دلیل متن سخنرانی امیر قطر در یک رژه نظامی که وی پنجم خرداد ماه همان سال، جمهوری اسلامی ایران را «هژمونی» (قدرت برتر) منطقه و دو جنبش «حزب الله» و «حماس» را نیروهای مقاومت اسلامی و ضدصهیونیستی خوانده بود، آغاز شد.
این چهار کشور عربی از همان زمان با وارد کردن اتهامات فراوان به دوحه روابط دیپلماتیک خود را با قطر قطع و این کشور را به صورت زمینی و هوایی تحت محاصره قرار دادند. دوحه نیز با رد اتهامات وارده از سوی همسایگان عرب خود و مصر، آنها را به تلاش برای دست اندازی به حاکمیت قطر و تسلط بر منابع آن متهم کرد.
کشورهای تحریم کننده قطر در ادامه ۱۳ شرط برای از سرگیری روابط با این کشور اعلام کردند که قطع روابط با ترکیه و جمع شدن پایگاه نظامی این کشور در خاک قطر یکی از این شروط می باشد، اما دولت دوحه این شرط ها را در تضاد با حق حاکمیت خود دانسته و از تن دادن به آن خودداری کرده است.
نکته قابل توجهی که در این میان وجود دارد این است که هم اکنون سران ریاض خواستار رفع اختلافات با قطر هستند و گفته می شود که دوحه نیز با آشتی یک جانبه با ریاض موافقت کرده است، اما سران امارات در زمان کنونی آشتی با قطر را مناسب نمی دانند، موضوعی که به اختلافات ابوظبی – ریاض افزوده است.
حال باید صبر کرد و دید که شکاف عمیق ایجاد شده در شورای همکاری خلیج فارس در نشست دو روز آینده ریاض با حضور احتمالی امیر قطر در این نشست رفع خواهد شد یا روند اختلافات همچنان در این شورا ادامه خواهد داشت؟
به اعتقاد کارشناسان مسایل منطقه، نکته مهمی که در این بین وجود دارد این است که شورای همکاری خلیج فارس کارایی خود را از دست داده است و حتی در صورت آشتی احتمالی میان قطر و کشورهای تحریم کننده دوحه، این شورا به دیل اختلافات فراوان، دیگر شورای همکاری نخواهد بود.