سرتاسر شمع و عود و ریسه های طلایی و نقره ای نور، میزهای چوبی و بشقاب ها و دستمال های زینتی، کارد و چنگال های نقره و گیلاس های اشرافی و … بساط یک ضیافت شاهانه در راه است. همه خانواده گرد هم آمده اند، پای وصلتی فرخنده و رمانتیک در میان است. عروس لبخند میزند و داماد چشم از چشم نوعروس برنمی دارد. چلیک، چلیک. عکاس و فیلمبردار لحظهها را شکار می کنند.
به اصرار عروس و داماد خلاصه این روز باید هر چه زودتر به دستشان برسد زیرا در چند دقیقه و با لمس صفحه گوشی خود قصد دارد، فقط برش کوچکی از دایره ۳۶۰ درجهای زندگیشان را در ویترین مجازی خود آپلود کرده و به نمایش بگذارند.
ویترینی که عدهای از افراد تحت عنوان بلاگر و اینفلوئنسر یا حتی افراد معمولی که به اصطلاح پول از پارویشان بالا میرود در دنیای مجازی ساختهاند تا عدهای دیگر ظاهر زندگی آنها را با باطن زندگی خود مقایسه کنند و برای همه جشن ها و مراسم های لاکچری، سفرهای پرهزینه و چمدان های پر از سوغاتی های برند و مارکشان حسرت و آه و افسوس بخورند.
این روزها با وجود کرونا حتی جشن های لاکچری از داخل تالارهای باشکوه به پشتبام خانه ها، روف گاردن ها، اتاقهای زایمان خصوصی با تزئینات آنچنانی، سواحل و باغهای اختصاصی کشیده شده است.
به نظر میرسد حتی بیماری کشنده کرونا با حالت جهش یافته این روزهایش هم نتوانسته مانع از برگزاری مراسم های لاکچری شود. گویا اجرا در فضای باز مثل آب روی آتش عمل میکند و تجمع و صف مهمانان برای شرکت در این دست ضیافت های پرشکوه که سادهترین غذایش مرغ بریانی و کباب زعفرانی است مانعی ندارد.
اما شاید بگویید به ما چه ربطی دارد؟ اصلاً طرف پول دارد و میخواهد ریخت و پاش کند به کسی چه ارتباطی دارد؟
بله تا اینجا به نظر همه چیز شخصی و به کسی هم ارتباطی ندارد. به قول معروف «دارندگی و برازندگی».
اما حلقه اتصال این رفتارها و کنش های اجتماعی صفحات مجازی این افراد هستند. صفحاتی که ویترین خوش چینی از زندگی افرادی است که در هر فصل رنگ باشکوه تری به خود می گیرد. صفحاتی که به خواست این افراد به صورت عمومی و در اختیار همگان قرار گرفته و دیگر حریم شخصی معنا پیدا نمی کند.
در ادامه دنبال کنندگان زیادی هر روز پیگیر و در حال رصد لحظات و سبک زندگی این افراد هستند. بدون شک اثرات مخرب آن به مرور زمان در زندگی دیگرانی که در این شرایط اقتصادی سخت، به زحمت دستشان به دهانشان میرسد نمود پیدا می کند. شاید در ابتدای راه با آه و افسوس و همذات پنداری و در مراحل بعدی با خشم و حسرت.
این رفتارها چندش آور است
عطاء الله محمدی روانشناس و رواندرمانگر روز جمعه در این باره به خبرنگار ایرنا گفت: اینکه فردی ثروت دارد و میخواهد با آن کارهای خاصی انجام دهد هیچ اشکالی ندارد. پول خودش است و اختیارش را دارد.
وی ادامه داد: اما مشکل اینجاست که پول خرج کردن و برگزاری مراسم های در اصطلاح لاکچری با هدف نمایش آن به افراد دیگر آن هم با تعمد چندش آور است.
به گفته این روانشناس، افرادی که دوست دارند نحوه پول خرج کردن در زندگی و دارایی های خود را در فضای مجازی و… به نمایش بگذارند، در واقع برای جبران خلاءهای روحی روانی خود این کار را می کنند. به نظر میرسد فرد با برگزاری مراسم آنچنانی به رضایتی که میخواسته نرسیده و رضایتش را در نمایش آن به مردم می داند. پس از نظر رفتاری و شخصیتی این فرد دچار مشکل است و این رفتارها طبیعی نیست.
حس تلخ نابرابری
مهدی مالمیر جامعه شناس اما مقدمهای را برای نمایش لاکچری بازی مطرح میکند و در این باره به خبرنگار ایرنا گفت: اکنون در وضعیتی زندگی میکنیم که فاصله و شکاف طبقاتی بین دهک های درآمدی در جامعه بالا رفته و متأسفانه در سال های اخیر این فاصله و شکاف شدیدتر نیز شده تا جاییکه بخشی از طبقه متوسط نیز از جایگاه طبقاتی خود خارج و دچار تحرک طبقاتی نزولی شده اند. حال اگر این شاخص را در کنار شاخص خط فقر هم قرار دهید و به صورت ترکیبی، نابرابری و فقر را در هم ضرب کنید وضعیت بسیار وخیم تر هم می شود.
به گفته این جامعه شناس، به طور معمول دسترسی و توزیع نابرابر فرصت ها در جامعه باعث بروز و وقوع نابرابری در جوامع به صورت عینی و ذهنی میشود یعنی هم نابرابری عینی داریم در جامعه و هم احساس نابرابری.
وی ادامه داد: نابرابری عینی همانطور که اشاره کردم بر مبنای شاخص ها قابل بررسی است اما نابرابری ذهنی در واقع اشاره به این موضوع دارد که آدمها خود را در جریان یک مقایسه اجتماعی قرار میدهند. افراد و گروههای اجتماعی خود را با هم مقایسه کرده و اگر این فاصله بسیار زیاد باشد یک احساس محرومیت شدید به افراد دست می دهد.
مالمیر افزود: این احساس محرومیت احساس ناخوشایندی است و بدون شک میتواند افراد را به سمت مسائل و آسیب های دیگری در جامعه سوق دهد و کیفیت زندگی را برای این قبیل افراد بسیار پایینتر بیاورد.
پدیده نوکیسگی
اما نکته دیگری که این جامعه شناس به آن اشاره دارد بحث نوکیسگی و ثروتهای بادآورده است.
این جامعه شناس گفت: بحث به دست آوردن ثروت به خودی خود ارزشمند است اما موضوع این است که این ثروت از چه راهی به دست بیاید. در جوامعی که مسیر تولید ثروت طبیعی و در جریان کار مولد و تولید مؤثر ایجاد و آرام و پیوسته طی می شود، بدون شک ثروت ارزشمندی است و صاحب ثروت نیز قدر آن را دانسته و در راه سرمایهگذاری های مجدد در بحث تولید در جهت رشد جامعه استفاده می کند.
اما به گفته مالمیر، ثروتی هم هست که توأم با رنج و زحمت نیست. ثروتی بادآورده که ناشی از فرصت های نابرابری است که جامعه در اختیار عدهای قرار میدهد که نوع شدید آن انواع رانت و سودجویی هایی است که در اختیار یک عده خاص قرار می گیرد. کسی که از راه رانت ثروت خود را به دست آورده و کسی که با تولید و رنج و مشقت به ثروت رسیده مسیر متفاوتی طی کرده لذا ماهیت متفاوتی هم با یکدیگر دارند.
وقتی نمایش ثروت ارزش تلقی می شود
وی با اشاره به بحث نظام ارزشی در جامعه نیز گفت: خود ثروت و ثروت داشتن میتواند به عنوان یک ابزار کیفیت زندگی را تامین کند، میتواند آورده خوب و عامل مفیدی باشد اما اگر نگاه اجتماعی به سمتی برود که نمایش دارایی را ارزش قلمداد کند و به عنوان ارزش اجتماعی بداند، در واقع این وضعیت را مهیا میکند تا افرادی که از ثروت و دارایی بیشتر برخوردارند برای کسب آن منزلت ناشی از نمایش ثروت هم اقدام کنند.
این جامعه شناس ادامه داد: در برخی جوامع این موضوع کنترل شده است. در تاریخ خودمان هم اینطور نبوده است زیرا بر قناعت در زندگی، کسب روزی حلال و زندگی شرافتمندانه پیش از این در جامعه ما نیز زیاد تأکید می شد اما امروزه از نظر وضعیت ارزشی هم به سمتی رفته ایم که نمایش ثروت به عنوان یک ارزش از سمت اجتماع نگاه می شود. آدمها اگر داشته باشند سعی میکنند این کار را انجام دهند مگر اینکه جامعه اخلاقی بتواند این مسأله را کنترل و از بعد نمایشی خارج کند.
این جامعه شناس افزود: مجموعه این شرایط در واقع توضیح می دهد که چرا بعضیها به سمت لاکچری شدن میروند و سعی دارند این مسأله را نیز به نمایش دربیاورند. مجموع این شرایط از جمله ایجاد نابرابری در جامعه، ثروت های بادآورده و بدون زحمت و ارزش شدن نمایش ثروت، به مرور وضعیتی ایجاد می کند که گروهی از افراد سریع توانسته اند به واسطه رانت هایی که در اختیارشان قرار گرفته بالا رفته و ثروتی را تجمیع کنند.
این درحالیست که به گفته مالمیر از طرفی افرادی که سعی در نمایش دارایی های خود دارند کمبودهایی را در زندگی خود احساس می کنند. برای مثال در حال حاضر سرمایه مادی به دستش آمده و می خواهد آن را به سرمایه های دیگر تبدیل کند. از جمله نمایش ثروت برای کسب منزلت. این افراد به وسیله نمایش ثروت و به رخ کشیدن آن سعی می کنند نشان دهند که به کدام طبقه تعلق دارند. با نمایش ماشین سواری خود، مسکنی که می خرند، سبک پوشش و مدیریت بدن و اخیرا هم در اشکالی نو از برگزاری جشن های خاص و... میخواهند خود را از بقیه افراد جامعه متمایز نشان دهند و این تمایز برای آنها ارزشمند است.
توسل به پول برای دیده شدن
مالمیر افزود: مصرفی که این طبقه دارد برای ارضاء نیازهای اولیه نیست بلکه میخواهد به نیازهای دیگری که نتوانسته از مسیرهای دیگر مثل دانش علمی، سیاسی، اجتماعی آن را تأمین کند، با توسل به سرمایه مادی تامین کند و به عبارتی برای خود احترام و عزت و...بخرد.
این جامعه شناس گفت: «تورستن وبلن» جامعه شناس مطرح این مسأله را در قالب طبقه تن آسا مطرح کرده است. به اعتقاد وبلن طبقه مرفه یا تن آسا مصرفش تظاهری است. میخواهد زندگی خود را برای اینکه بیشتر دیده شود به رخ بکشد و خود را متمایز بداند.
وی افزود: ما انسانها به لحاظ اجتماعی بودن دوست داریم از نظر گروههای دیگر تأیید و دیده شویم. روشهای مختلفی هست که توسل به سرمایه مادی و استفاده از فرصت جدید امروزی مثل تکنولوژی های نوین به سرعت میتواند زندگی فردی را برای کل جامعه به نمایش بگذارد. لذا شدت و سرعت مسأله با کمک رسانههای مجازی برد تبلیغاتی اش بالا رفته است.
اما این جامعه شناس، ضعف بنیادهای شخصیتی، اخلاقی، عوامل فرهنگی را نیز در این نمایش قدرت بی تأثیر نمی داند.
وی گفت: با این حال سعی کردم نگاه اقتصادی جامعه شناختی به این موضوع داشته باشم و با ذکر نکتههای مختلف نشان دهم که ارزش در میان این افراد که سعی دارند نمایش ثروت بدهند فردگرایانه است.
حرکت و فرهنگ سازی به سمت خیر جمعی
شاید راهکار مشخصی برای رهایی از این وضعیت وجود نداشته باشد اما بخشی از این اتفاقات به سیاستهای اشتباه باز میگردد که بهتر است این سیاستها در جهت کاهش نابرابریها و فاصله طبقاتی میان غنی و فقیر اتخاذ شود.
مالمیر ادامه داد: به هر حال قدرت مانور برای این افراد بالاست و نتیجه این رفتارها فشار مضاعف بر زندگی گروههای فرودست جامعه است. به همین دلیل نیاز به سیاستهای باز توزیع داریم که البته این نیز بستگی به ظرفیت و قدرت دولت دارد.
اما راهکار دیگری که این جامعه شناس به آن اشاره دارد جهت دهی این افراد به جای نمایش ثروت در مسیر امر خیر است.
وی گفت: نمی شود گروهی از جامعه که درصدد نمایش ثروت هستند را به همه افراد جامعه تعمیم داد زیرا خیلی از ثروتمندان هم هستند که رفتارها و حرکتهای عام المنفعه انجام می دهند. به همین دلیل یکی از راهکاری های جلوگیری از نمایش ثروت کاذب، فرهنگ سازی و سوق دادن این افراد به سمت امر خیر و منفعت جمعی است. در این راه رسانهها میتوانند نقش کلیدی داشته باشند.
مالمیر ادامه داد: معتقدم کار خیر را نباید به زبان آورد زیرا ارزش آن از بین میرود اما این مسأله مصداق امروز نیست. اتفاقاً باید درباره کار خیر و فرهنگ مهربان بودن، مهربانی کردن بیشتر خواند و گفت و نوشت زیرا مهربانی مهربانی می آورد.
به گفته این جامعه شناس، در این فضا ثروتمندان میتوانند کارهای عام المنفعه را جایگزین نمایشهای توخالی کرده و به این سبک متمایز شود.
از: فاطمه شیری