روزنامه جوان یکشنبه ۲۱ دی در گزارشی از افزایش جامعه مجردها و زنگ خطر بحران کاهش جمعیت نوشت: خانههای تکنفره، آدمهای تنها، کسانی که وقتی از سرکار به خانه برمیگردند، کسی انتظارشان را نمیکشد؛ نه همسر و نه فرزندی! خودشان، تنهای تنها! «مجردهای قطعی» را میگویم، همانهایی که تعدادشان به ۵ میلیون نفر رسیده و مشخص نیست که این آمار تا چند میلیون نفر دیگر نیز افزایش پیدا کند.
بارها از زبان بسیاری از دختران و پسران شنیدهایم که میگویند: «قصد ازدواج ندارم!» آنها که تصور میکردند با ادامه تحصیل و پیدا کردن یک شغل مناسب، ازدواج موفقتری را در آینده تجربه خواهند کرد، حالا پشیمان شدهاند و افرادی را میبینند که پس از ازدواج در سنین کم توانستهاند در کنار همسرشان ادامه تحصیل دهند یا در شغلشان پیشرفت کنند و به اصطلاح، زندگیشان را با همدیگر بسازند. برخی دیگر نیز با نگاه سختگیرانهشان، زمان ازدواج را به تعویق انداختهاند تا شاید همسر مناسبتری پیدا کنند، اما هر چقدر سنشان بالاتر رفته، موقعیتهای ازدواجشان کمتر شدهاست.
به تازگی فیلمی از یک دختر جوان در شبکههای اجتماعی منتشر شده که مقابل دوربین ایستاده و میگوید: «۴۰ ساله شدهام و مدرک فوق لیسانسم را گرفتهام، اما حالا فهمیدهام که مهریه بالا و جشنهای پرزرق و برق هیچ اهمیتی ندارد. من اگر میدانستم که بعد از درس خواندن و سرکار رفتن، قرار نیست فرد مناسبی را برای ازدواج پیدا کنم، قطعاً در همان ۱۸ سالگی ازدواج میکردم.»
او در ادامه صحبتهایش دختران را مقصر تأخیر در ازدواج میداند و میگوید: «سطح توقع دختران امروزی خیلی بالا رفته و پسران نمیتوانند از پس هزینهتراشیهای آنها برآیند، بنابراین از ازدواج صرفنظر میکنند و در نتیجه هیچوقت تشکیل خانواده نمیدهند.»
این دختر ۴۰ ساله میگوید: «خودم یک دختر هستم، اما دختران مهریه بالا، لوازم لوکس، عروسی تجملاتی و دیگر مواردی را که دختران رنگ آن را هم در خانه پدرشان ندیدهاند، طلب میکنند و همین باعث فرار پسران از پیشنهاد ازدواج میشود. به نظر من، کسی که بخواهد زندگی کند در ضعیفترین منطقه شهر و با ارزانترین لوازم هم زندگی میکند، اما اگر کسی قصد زندگی نداشته باشد، در کاخ خیابان فرشته هم نمیتواند زندگی کند.»
۵ میلیون مجرد در ایران؛ دهه شصتیها رکورددار تجرد قطعی
در دانش جمعیتشناسی، واژه تجرد قطعی برای جمعیتی به کار گرفته میشود که بدون حتی یکبار ازدواج، وارد سن ۴۰ سالگی شدهاند و از آنجا که احتمال مجرد ماندن این افراد بسیار بیشتر از ازدواج است، در محاسبه شاخص تجرد قطعی از آمار این بخش از جامعه بهره میبرند و ورود به سن ۵۰ سالگی احتمال ازدواج را تقریباً به صفر نزدیک میکند.
دکتر «امیرمحمود حریرچی» جامعهشناس و استاد دانشگاه، با نگاهی به آمار مجردان قطعی در کشور میگوید: «حداقل یک میلیون مجرد قطعی در کشور داریم، اما به اعتقاد من باید آمار زنان و مردانی را هم که طلاق گرفته و دیگر ازدواج نکردهاند، به آمار مجردان قطعی اضافه کنیم که با در نظر گرفتن آنها، بیش از ۵ میلیون نفر در کشور ما از داشتن خانواده و همسر محرومند.» او به آماری که مربوط به «دهه شصتیها» است، اشاره میکند و میگوید: «همان گروه ۱۷ میلیون نفری کشور که خاطرات تلخشان در دورههای مختلف زندگی کم نیست؛ از کلاسهای ۴۰ نفره مدرسه بگیرید، تا ظرفیت محدود قبولیهای دانشگاه و نبود فرصت شغلی کافی و دیگر مصائب آنها، حالا در بین مجردان قطعی هم رکورددارند و باید این مصیبت را هم تحمل کنند. زیرا که یکچهارم پسران و یکچهارم دختران دهه شصتی مجرد ماندهاند که بخشی از آنها جزو مجردان قطعی به حساب میآیند و برخی نیز در خطر تنهایی همیشگی قرار دارند.»
طبق این آمار دکتر حریرچی، از حدود ۸.۵ میلیون پسر و ۸.۵ میلیون دختر دهه شصتی، ۲.۱ میلیون پسر و ۲.۱ میلیون دختر هنوز مجردند؛ مجردهایی که در بازههای سنی ۳۰ تا ۳۹ سال قرار میگیرند.
دکتر حریرچی درباره چرایی مجرد ماندن میگوید: «طبیعتاً همه انسانها به دلیل ویژگیهای طبیعی، اجتماعی و غریزی دلشان میخواهد تشکیل خانواده بدهند و از زندگی کنار همسرشان لذت ببرند؛ این طور نیست که بگوییم جوانان ما تمایلی به ازدواج ندارند، اما وقتی به شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه نگاه کنیم، متوجه میشویم چرا آنها از ازدواج گریزانند.»
مشوق ازدواجی نیست
اگر برای ازدواج جوانان فکری میشد، این افراد تشکیل خانواده میدادند، صاحب فرزند میشدند و در نتیجه بخشی از بحران کاهش جمعیتی که امروز کشور با آن مواجه شده نیز برطرف میشد. پیمایشهای مرکز آمار در سالهای ۹۳ و ۹۴ نشان دادهاند که میانگین سن دلخواه ازدواج در زنان و مردان پایینتر از سنی است که ازدواج میکنند. در نتیجه افراد نمیخواهند ازدواج را به تأخیر بیندازند و تجرد بلای ناخواستهای است که دامنگیرشان شدهاست.
طبق آخرین سرشماری ایران در سال ۱۳۹۵، حدود ۱۲ میلیون دختر و پسر مجرد ۱۵ تا ۳۰ ساله در ایران زندگی میکنند که شرایط ازدواج را دارند، اما نمیتوانند زندگی خود را شروع کنند، این آمار در زمان حاضر به حدود ۱۴ میلیون مجرد افزایش پیدا کردهاست؛ گرچه سختگیریها در این زمینه بیتأثیر نیست، با این حال عدم اجرای قوانین حمایتکننده از ازدواج به موقع جوانان از مهمترین دلایل افزایش سن ازدواج در کشور است. در حال حاضر مهمترین قانون حمایتی در مسئله ازدواج جوانها برای جلوگیری از تجرد قطعی آنها، قانون «تسهیل ازدواج جوانان» است؛ اعطای وام اشتغال، قرار دادن جوانهای متأهل در اولویت فرصتهای شغلی، اعطای وام ودیعه مسکن، تهیه مسکن تحت عنوان «مسکن موقت»، نزدیکی محل خدمت سربازی به محل زندگی و تدارک دیدن فضای مناسب برای برگزاری جشن عروسی از جمله مواردی است که در این قانون، برای جوانان ایرانی در شرف ازدواج تدارک دیده شدهاست که باید در دستور کار جدی دولت و مجلس قرار گیرد.
تجردگرایی، تهدیدی برای بحران کاهش جمعیت کشور
در همین رابطه علی اصغر عنابستانی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی به خبرگزاری خانه ملت گفت: «کشورما به لحاظ ازدواج در سالهای اخیر موفق عمل نکردهاست، تأثیراتی که زندگی مدرنیته دارد سن ازدواج را تحت تاثیر قرار دادهاست؛ بر همین اساس شاهد ازدواجهای بالای ۴۰ سال و گاهی هم شاهد تجردگرایی مطلق در کشور هستیم.»
عنابستانی افزود: «رشد تجردگرایی در کشور جزو تهدیدهای ملی و بینالمللی محسوب میشود؛ چراکه پیامدهای کاهش جمعیت را به همراه دارد.»
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اظهار داشت: «شرایط اقتصادی جامعه به گونهای بود که مردان و زنان ترس از تشکیل خانواده و پذیرفتن مسئولیتهای بیشتر دارند، از طرفی باید بپذیریم تورم حاکم بر جامعه بر میزان ازدواج جوانان تأثیر گذاشتهاست، موضوع ازدواج چه از لحاظ اقتصادی چه به لحاظ فرهنگی موضوع مهمی است؛ باید فکری اساسی و ریشهای در مورد آن صورت بگیرد.»
او گفت: «تجردگرایی بانوان باعث میشود پنجره جمعیتی کشور بسته شود، خانمها و بانوان مسئول اصلی باروری نسل هستند که به تازگی این تجردگرایی از سمت بانوان افزایشیافته بدون شک به سمت کاهش جمعیت پیش میرود و اگر میزان باروری در شهر تهران را نظر بگیریم به ازای هر زن در سن باروری شاید تولد یک فرزند هم نباشد، این یک فاجعه است که در حال رخ دادن است، در دنیا جزو آخرین کشورهایی هستیم که در حال ازدیاد نسل و رشد جمعیت هستند.»
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تأکید کرد: «هر میزان تجردگرایی در بانوان بالا رود فرصت تجدید نسل را از دست میدهیم، این موضوع خطر جدی برای کشور است و نوجوانی جمعیت و نشاط کشور از بین میرود و حتی قدرت کشور در سطح جهانی تضعیف شده و کشوری که قدرت نداشته باشد باید در مقابل خواسته دیگر کشورها تن بدهد.»