اتفاقات اخیر در کنگره آمریکا و زوال اخلاق سیاسی در این کشور که از مدت‌ها قبل آغاز شده، نشانه‌ ازهم‌گسیختگی عظیم در نظام سیاسی این کشور است؛ هرچند بخواهند به اشکال مختلف بر آن سرپوش بگذارند.

حمله طرفداران ترامپ به کنگره آمریکا که در یک قرن اخیر بی‌سابقه بوده و کشته‌شدن چندین نفر در این ماجرا همراه با شکستن دوربین خبرنگاران در آمریکای به ظاهر مهد آزادی بیان، نشان از این دارد که اتفاقاتی در این کشور در حال رخ دادن است که دیگر قادر به پنهان کردن آن از انظار جهانیان نیستند.

اینکه برخی مقامات آمریکایی اعتراف می‌کنند که «اتفاقات کنگره سبب شد دنیا با چهره حقیقی نظام سیاسی آمریکا روبهرو شده و ملتها دیگر از این کشور حساب نبرند و نترسند»، حاکی ازعمق اندیشههای استثماری و ضدانسانی در این کشور دارد که با مکانیزم ترس و وحشت در دل دیگر کشورها، قدرت خود را حفظ می‌کند.

امروز نظام سیاسی آمریکا و ضدارزشهای حاکم بر آن که سالها توسط آزادی خواهان دنیا فریاد زده می‌شد اما گوش شنوایی برای آن وجود نداشت، هویدا شده و تنها ادعایی مضحک از واژههای دهان پُرکنی همچون حقوق بشر، آزادی بیان، دموکراسی و... برای آنها باقی مانده است.

 افول اخلاق سیاسی در آمریکا و قدرت‌طلبی افراد برای اثبات خود و نفی دیگران، مختص به ترامپ نیست؛ بلکه این روحیه تمامیت‌خواهی و سلطه طلبی در تک تک سران آمریکا در طول تاریخ مشاهده شده و اگر دیروز برای سایر ملتها اعمال می‌شد، امروز درون آمریکا را نیز تحت‌لشعاع قرار داده است.

شکستن دوربین خبرنگاران در غربی که مدعی است رسانه رکن چهارم دموکراسی است، یعنی یک ادعای پوشالی از آزادی بیان و زوال اخلاق سیاسی که نشان می دهد ادعاهای حاکم بر نظام سیاسی آمریکا، از چه جایگاه متزلزلی برخوردار بوده و حتی حرف خودشان را نیز قبول ندارند.

به راستی اتفاقات کنگره، نشان از چهره آمریکای بدون روتوش بود و با توجه به از هم گسیختگی و زوال همه ارزش های اخلاقی در این کشور، قطعا نمی توان برای آمریکا جایگاهی چون قبل، در عرصه بین الملل قائل شد و این فروپاشی و تنزل رتبه، برای سران آمریکایی بسیار گران تمام شده است.

به عنوان نمونه بی اعتنایی کشورها حتی شورای امنیت سازمان ملل به آمریکایی ها در تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و عدم همراهی آنها نشان از این دارد که آمریکا دیگر آن آمریکای گذشته نیست که حتی شرکای سنتی آنان نیز همچون گذشته از آنها حرف شنوی ندارند.

آمریکا به واقع همان پادشاه لختی است که سالها هیمنه خود را با فریب اذهان عمومی و استثمار دسترنج دیگران، حفظ کرده اما امروز لختی این پادشاه را مردم کشورش و حتی سران سیاسی آن فریاد می زنند که اتفاقات کنگره گوشه هایی از این واقعیت را به جهانیان نشان داد. 

ترامپ یا بایدن یا هر سیاست مدار آمریکایی از جمهوری خواه و دموکرات تا زمانی که خلق و خوی استکباری و برتری جویی بر نظام سیاسی این کشور حاکم است، به واقع دو لبه یک قیچی هستند که شاید با رویکردهای متفاوت جلوه کنند، اما در نهایت یک هدف را دنبال می کنند.

آنها به خودشان اجازه ساخت بمب اتم و حتی انداختن آن بر سر مردم بی گناه را می دهند؛ اما به کشور دیگری که با تکیه بر توان داخلی، می خواهد از انرژی هسته ای برای مصارف صلح آمیز استفاده کند، اجازه دسترسی نمی دهند؛ این یعنی همان روحیه استیلا و برتری جویی ظالمانه که با هیچ منطقی سازگار نیست.

ایجاد جنگ های طولانی در نقاط مختلف دنیا و به خاک و خون کشیدن انسان های مظلوم در افغانستان، عراق، یمن، سوریه و... برای حفظ سلطه و غارت منابع کشورها و به بهانه نبرد با تروریست هایی که خودشان در منطقه اجیر می کنند، تنها گوشه ای از ظلم تاریخی آمریکایی ها و شُرکایشان به نوع انسان و بشریت است.

در پایان باید گفت اتفاقات کنگره آمریکا و بی اعتباری سران این کشور نزد جهانیان، آغازی است برای فروپاشی نظامی که سالهاست جهان را در سیطره افکار تمامیت خواه و سلطه جویانه خود قرار داده و این فروپاشی گریبان دیگر دوستان آنها را که دستشان به خون بی گناهان آلوده است، خواهد گرفت.

* به قلم ابراهیم عزیزی نماینده دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه شیراز و زرقان