تهران_ ایرنا_ مشفق کاشانی شاعر معاصر ایران، زندگی و مرگی سراسر شاعرانه داشت. او که به باور شاعران هم عصرش هنرمندی بزرگ بود در دوران حیاتش همواره فروتنی پیشه کرد اما نامش آنگونه که می‌بایست شایسته‌ او باشد، شناخته نشد.

 عباس کی‌منش مشهور به مشفق کاشانی شاعر ایرانی است که زندگی و مرگش با شعر پیوند داشت اما به باور بسیاری به دلیل فروتنی اش آنگونه که شایسته او بود در دوران حیاتش شناخته نشد.

 
مشفق کاشانی در ۲۳ مرداد  ۱۳۰۴ خورشیدی در کاشان به دنیا آمد. او تا مقطع کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران گذراند و سپس پیشه معلمی را برگزید و برای ۳۷ سال در آموزش‌وپرورش به خدمت معلمی پرداخت.
مشفق کاشانی مسیر هنری خود را مدیون مادر می‌داند؛ مادری قالیباف که مشوق او و آموزگار روش زندگی اش بود. وی در شعری تاثیرگذار که پیشکش مادرش کرده است از ارادت و دِین خود به مادر هنرمندش می‌گوید:  

«چیست این گل شکفته در قالی
می‌درخشد چو شعله آتش
تاروپودش تنیده از احساس
رنگ و رویش تهی زدوده غش
گُلی آیینه بند نقش بهار
گلی از دودمان اشک و عطش...»

زندگی شعری مشفق کاشانی
مشفق‌کاشانی تخلصی بود که عباس کی‌منش برای در حیات شعری‌اش برگزید. او در میان قالب‌های شعری، بیش از همه به غزل علاقه داشت، غزلی که از سبک عراقی بهره می‌برد. با این همه شعرهایی نیز در قالب‌ قصیده، مثنوی، چارپاره، ترانه و تصنیف از او به یادگار مانده که او را جاودانه ساخته است. آثار مشفق کاشانی عبارتند از؛ «صلای غم» تضمین ۱۲ بند محتشم کاشانی، «خاطرات»، «سرود زندگی»، «شراب آفتاب»، «آذرخش»، «آینه خیال»، «بهار سرخ سرود»، «هفت بند التهاب»، «نقشبندان غزل»، «انوار ۱۵ خرداد»، «خلوت انس»، تصحیح «دیوان حاج سلیمان صباحی بیدگلی»، «مجموعه شعر جنگ»، «راز زمستان» و «سیرنگ».
مشفق کاشانی دوستی عمیقی با برخی از شاعران معاصر داشت و همواره در جلسات شعری خانه شاعران که او سال‌ها ریاست آن را برعهده داشت از یاران شاعرش یاد می‌کرد. او در جایی درباره دوستی‌اش با سهراب سپهری که او نیز اهل کاشان بود می‌گوید: «باور نمی‌کنید؛ سهراب آدم عجیبی بود. بسیار حساس و مردم‌دوست. ساعت‌ها می‌نشست و از وضع زندگی، دردها و رنج‌های روستاییان می‌پرسید و سخت متأثر می‌شد. همیشه به غیر از وسایل نقاشی، چند جلد کتاب از جمله حافظ همراه خود داشت. بعضی از شب‌ها در کلبه روستاییان می‌نشست و از غزل‌های حافظ برای‌شان می‌خواند...».
او از دوران دوستی خود با اخوان ثالث نیز چنین یاد می‌کند: «یک شب که باران شدیدی می‌بارید، با وسیله شخصی خودم اخوان را به منزلش رساندم. مرا به اتاقی برد که پر از کتاب بود و کتاب‌ها روی هم انباشته شده بود. او پس از گفت‌وگو با خانواده، فرزند کوچکش را که در قنداق پیچیده بود، نزد من آورد و همان‌طور که در اتاق قدم می‌زد، ترانه‌های خراسانی را برای بچه‌اش می‌خواند و ترانه‌ها را با صدایی که از عمق جانش مایه می‌گرفت، زمزمه می‌کرد».
 «سهیل محمودی» شاعر معاصر در جلسه‌ای که پس از درگذشت مشفق کاشانی به مناسبت هشتاد و نهمین تولد او در خانه شاعران برگزار شد، درباره مشفق و دوستی دیرین او با شاعران گفت: استاد کاشانی یک دوره طولانی با نسل‌های گوناگون زیسته. از پرتو بیضایی و محمدعلی ناصح که جزو اساتید او بوده اند تا استاد مهرداد اوستا، پرویز بیگی و زنده یاد قیصر امین پور تا نسلی که فرزندان او به شمار می روند.
مشفق و مسوولیت های شعری
مشفق کاشانی در طول سال‌هایی که در حوزه شعر فعال بود، مسوولیت‌هایی نیز در برخی مراکز از جمله شورای‌عالی شعر، مرکز موسیقی صداوسیما، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، شورای شعر ستاد اقامه نماز، ریاست شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... بر عهده داشت.
او همچنین سال‌ها ریاست خانه شاعران را عهده دار بود.

تجلیل‌ها و تقدیرها
برای مشفق کاشانی تقدیرنامه‌ها و تجلیل‌های زیادی موجود است که از جمله آن‌ها می‌توان به بزرگداشت او در تالار وحدت که با حضور افراد سرشناس و خود او برگزار شد، اشاره کرد. این بزرگداشت از طرف انجمن‌های ادبی با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همزمان با چاپ کتاب به رنگ آینه برگزار شد.
همچنین در ۱۳۹۲ خورشیدی در همایش نکوداشت مشفق کاشانی که با حضور رهبر انقلاب و جمعی از شاعران برگزار شد از این شاعر معاصر تقدیر و تجلیل شد.

مشفق؛ شاعری دلسپرده به دین و انقلاب
مشفق کاشانی از جمله شاعرانی بود که همواره اشعارش با مضمون هایی مذهبی چون دین، امامان معصوم و اعتقادات شیعه همراه بود. او که در جلسات شعری رهبر انقلاب نیز حضور می‌یافت و شعرخوانی می‌کرد؛ شاعری مورد توجه و علاقه رهبری نیز بود. در همین پیوند، رهبر انقلاب در دیداری که با دست‌اندرکاران همایش نکوداشت مشفق کاشانی در ۱۳۹۲ داشتند، پیرامون شخصیت و شعر مشفق فرمودند: «جناب آقای مشفق هم از شعرای خوب زمان ما هستند. بنده البته از قدیم با بعضی از اشعار ایشان - در مطبوعات و اینها - آشنا بودم و شخص ایشان را هم که از اوایل انقلاب به اتفاق آقای حمید [سبزواری] و مرحوم شاهرخی و اینها، مکرر آقایان را زیارت می‌کردیم؛ غزل ایشان، غزل پخته و مضمون‌دار و خوش‌اسلوبی است؛ یعنی یکی از غزل‌سرایان برجسته‌ زمان ما جناب آقای مشفق هستند. علاوه بر جنبه‌ شعری محض، ۲ خصوصیت دیگر هم در آقای مشفق هست که قابل توجه است: یکی اینکه شعر ایشان در خدمت هدف‌ها قرار می‌گیرد؛ در خدمت هدف‌های دینی و هدف‌های انقلابی. نکته‌ دوم شخصیت خود ایشان است؛ ایشان یک انسان محترم و آراسته به اخلاق خوب، به رفتار خوب محسوب می‌شوند و ما در طول این حدود سی و چند سال که با ایشان آشنا هستیم و مرتبطیم و از ایشان شنیدیم و گاهی با ایشان نشست و برخاست کردیم، همیشه این رفتار را از ایشان ملاحظه کردیم.»

سرانجام
مشفق کاشانی در جریان سخنرانی و شعرخوانی در مراسم تولد سهیل محمودی دیگر شاعر ایرانی که در خانه شاعران در حال برگزاری بود، دچار مشکل قلبی شد و در بیمارستان به دلیل نارسایی قلبی درگذشت.
وی پیش از درگذشت در مراسم جشن تولد سهیل محمودی برای شاعران دوست و درگذشته خود این رباعی را خواند:
برخیز ز جا نه وقت خواب است ای دوست/ بنشین که شب شعر و شراب است ای دوست/ در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت/میلاد بلند آفتاب است ای دوست
پیکر مشفق کاشانی سی‌ام دی‌ ۱۳۹۳ در میان جمعی از دوستدارانش، از مقابل تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.