فرهنگ و تمدن هر قوم و سرزمینی، زنجیره ای متصل و ممتد در بافتن حلقه ای میان آدمیان در ظرف زمان و مکان مشخص است که بدان همت گماشته اند. خلأ و حلقه مفقوده آن زمانی ایجاد می شود که ما خود به دست خود سعی در قطع کردن آن داشته باشیم. از همین روست که دیگر بار یادآور می شویم که تفکر، اندیشه، فرهنگ و هنر را پاس بداریم و نقش هنرمندان بزرگ در عرصه های مختلف هنری چون حاج قربان سلیمانی که آگاهانه یا غیرآگاهانه زمینه شکل گیری یا حداقل تثبیت گفتمانی را در موسیقی فراهم آورده اند، قدر بدانیم؛ هنرمندی که همچنان از جایگاه ملی و بین المللی برخوردار است، به طوری که فرانسوی ها پس از حضورش در جشنواره جهانی موسیقی آوینیون به او لقب گنجینه راستین ملی دادند.
زندگینامه
قربان سلیمانی در ۱۲۹۸ خورشیدی در یکی از روستاهای شهرستان قوچان چشم به جهان گشود. او در همان دوران کودکی با رفتن به مکتب خانه خواندن قرآن کریم را آموخت. رسیدن به هشت سالگی این کودک دوران شکوفایی و آغاز مرحله جدیدی از زندگیش بود زیرا برای نخستینبار دوتار را در حالی به دست گرفت که پدرش، کربلایی رمضان، آموزگارش بود. به مدت ۱۶ سال تمام اصول دوتار نوازی و خوانندگی یا همان بخشیگری را نزد پدر آموخت و البته پس از درگذشت پدر نیز از آموختن دست نکشید و نزد بزرگان آن دوران موسیقی مقامی شمال خراسان یعنی غلامحسین بخشی جعفرآبادی، حاج محمد بخشی قیطاقی و عوض بخشی تعلیم دید. سلیمانی در سخنانی درباره موسیقی و ساز زدن گفته بود: «وقتی ساز میزنم همه چیز را از یاد میبرم. در وضعیت معمولی نشستن برایم سخت است اما ساز که میزنم، دیگر حواسم به چیز دیگری نیست».
تارنوازی در میان اهالی شمال خراسان عشق است و مردمان آن خطه همیشه به آن عِرق خاصی دارند. آنها معتقدند که بخشی یک موسیقیدان تمامعیار است و همزمان آهنگساز، نوازنده، خواننده و تنظیمکننده است، بدیهه مینوازد و میخواند. آن که حکم اجرا میدهد، ساز است و حنجره. حاج قربان نیز یک بخشی بود، آنهم بخشی کامل. او پس از پایان تعلیم و به رسم معمول زمان شروع به ارایه هنر خود در مراسم های مختلف کرد. هنوز جوان بود که برپایه اعتقاداتش ابتدا رهسپار سوریه و سپس مکه و مدینه شد. او پس از این سفر با نام حاج قربان شناخته شد.(۱)
سبک تارنوازی
سلیمانی در ۱۳۴۵ خورشیدی، پس از بازگشت از سفر حج در یک مجلس عروسی به خنیاگری پرداخت. بعد از این مجلس به توصیه یک شیخ خنیاگری را رها کرد اما در اواسط دهه ۱۳۶۰ خورشیدی نوازندگی را از سرگرفت. حاج قربان از بخش هایی بزرگ شمال خراسان بود و به ترکی، کردی و فارسی آواز می خواند. در برخی از اشعاری که او خوانده آیات و اصطلاحاتی قرآنی مانند داستان حضرت محمد(ص) آمده است. برنامه موسیقی او بیشتر با آهنگ هایی با اشعار عرفانی آغاز می شد، سپس به آهنگ هایی دیگر از جمله بحر طویل و آهنگ هایی حاوی اشعاری داستانی مانند داستان طاهر و زهره می پرداخت. او کتابچه ای داشت که در آن برخی متون ثبت شده بود. به نظر می رسد، حاج قربان برای آموختن این اشعار و داستان ها بسیار تلاش می کرد، چنانچه برای کامل کردن داستان «بابا روشن» از روستایی به روستایی دیگر رفته است. حاج قربان قطعاتی معروف به «سه خشتی» را که اجرای آن در شمال خراسان معمول است، سَبُک و غیرجدی می دانست و اجرا نمی کرد. همچنین به نظر او هم نوازی دوتارها با یکدیگر یا هم نوازی دوتار با دف و دهل بدعت است.(۲)
حاج قربان سه کوک برای دوار خود داشت. کوک ترکی، کردی، نوایی که در ترکی و نوایی یک ردیف بالاتر از کردی کوک می شوند. دوتار او ۱۲ دَستان داشت و نظام دستان بندی او تابع ذوق شخصی اش بود و اندازه گیری هایی که از این فواصل شده نتایج یکسانی را نشان نمی دهد.
حاج قربان در گفت وگویی ۶ مقام از هفت مقالی اصلی موسیقی شمال خراسان را با این عناوین نوایی، تجنیس، گرایلی، شاه ختایی، حسین یار و زهد نام برده است که از میان آنها مقام نوایی را شاخص ترین مقام و آن را مناسب برای آغاز یک برنامه دوتارنوازی می داند. ظاهرا در این گفت وگو حاج قربان مقام هفتم را که بیات است به یاد نیاورده است اما به گفته یکی از شاگردانش، او با این مقام آشنا بود و قطعاتی نیز در این مقام اجرا کرده است. برخی از نواخته های حاج قربان عبارت است از: زارنجی در مقام شاه ختایی و در مدح حضرت رسول (ص)، عیب اَتمَگین در مقام زاهد و در مدح امام علی (ع) و گوزل.
فراق از دنیای موسیقی
او در مقطعی، موسیقی را کنار گذاشته و به کشاورزی پرداخت. این جدایی از موسیقی ۱۷ سال ادامه یافت تا اینکه در ۱۳۶۲ خورشیدی یکی از روحانیون منطقه پس از آگاهی از ماجرا به خانه حاجی رفت و او را با دوتار آشتی داد. او چگونگی بازگشتش به موسیقی را در گفت وگویی اینگونه وصف کرده است: «چند وقتی ساز نزدم تا این که روزی از یک عالم و روحانی پرسیدم: آیا ساز زدن حرام است، او هم گفت نه! ساز زدن تو مناجات است! و من مجدداً بعد از سالها ساز را دست گرفتم.»
شیوه تارنوازی
سلیمانی، پس از آن چند سالی را در خراسان به ترویج دوتار و آیین بخشیگری پرداخت. شیوه دوتار نوازی او رنگ و بویی خاص داشت. فضاسازی ماهرانه در اجرای مقامها، موسیقیاش را به طور خاصی از موسیقی تکصدایی ردیف دستگاهی جدا میکرد. او چنان پنجههای ریز را حرکت میداد که دوتار همانند یک ساز کششی صدا می داد. بازی با ریتم، از پنجضربی به هفتضربی و ششهشتم از ترفندهای حاج قربان در نواختن بود که او را سرآمد نه تنها تمام بخشیهای معاصر بلکه تمام دوتار نوازان سالهای اخیر کرده بود. آوازش نیز تفاوت زیادی با آواز ردیف دستگاهی داشت. در شیوه او، اوجهای ناگهانی بسیار بود و اغلب موارد از نقطه اوج، آواز را شروع میکرد. او اجراهای زنده را دوست داشت و موسیقیاش در شرایط زمان و مکان شکل میگرفت. اگر «بحر طویلی» را در مدح «پیامبر اکرم(ص)» در تهران میخواند با نمونهای که در مشهد خوانده بود، تفاوت داشت، حتی پیشبینی اینکه در کدام روز و مکان چه قطعهای بنوازد و بخواند، برای فردی ممکن نبود، زیرا او برپایه احساس و شرایط دلش میخواند و مینواخت.
اجراهای بین المللی
در ۱۳۶۷ خورشیدی سلیمانی این بخشی مشهور با برنامه تلویزیونی اندیشه هنر به صحنه عمومی موسیقی کشور بازگشت. او در طول سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۱ خورشیدی نوازنده برتر جشنواره موسیقی فجر و پس از آن ۱۲ دوره متوالی داور ثابت جشنوارههای موسیقی مقامی کشور بود.
در همان سال ها وی برای عرضه موسیقی اصیل خراسان به خارج از کشور سفر کرد که اوج آن حضور در جشنواره آوینیون فرانسه و اجرای پر شورش بود. اصالت بارز و توان بالای نوازندگی دوتار و قدرت عالی او در ارایه آواز به زبانهای فارسی، ترکی و کردی علاقمندان موسیقی حاضر در جشنواره آوینیون را چنان تحت تاثیر قرار داد که با ابراز احساسات ممتد، او را وادار به تکرار برنامه کردند و در پایان نیز بسیاری از موسیقی شناسان، مدیران، دست اندرکاران فستیوالهای جهانی، خبرنگاران و گزارشگران مطبوعاتی درخواست دیدار و گفت وگو با وی را دادند. این اجرای زیبا باعث شد تا منتقدان فرانسوی القاب گنجینه راستین ملی موسیقی ایران را به حاج قربان داده و نشریه مطرح لوموند عکس او را روی جلد قرار داده و این تیتر را برایش انتخاب کند: «کسی که درهای بهشت را روی غرب گشود.» حاج قربان در سالهای بعد نه تنها هفت بار دیگر به فرانسه دعوت شد، بلکه به کشورهای بسیاری از جمله آلمان، سوئیس، بلژیک، کلمبیا، انگلیس، پرو، پاناما و آمریکای شمالی سفر کرد و برنامههای مختلفی را به اجرا گذاشت.(۳)
سلیمانی، دوتار را شوق دل میدانست و به همین ذوق و با کمک این ساز آنچنان برای اعتلای موسیقی ایران در جهان کوشید که نشان درجه ۲ فرهنگ و هنر دولتی به او اهدا شد. نکته مغفول در زندگی این آخرین بخشی کامل ایران زمین، استادی او در هنر تعزیهخوانی بود. از او که در ۱۳۸۵ با اهدای دوتار شخصی خود به پسرش علیرضا با موسیقی وداع کرد، چند کاست در بازار موسیقی ایران موجود است که مشهورترین آنها هنرنمایی او در کنار بلبل آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان در آلبوم شب سکوت کویر است. (۴)
سرانجام
سرانجام قربان سلیمانی، عمود بزرگ موسیقی مقامی خراسان در ۳۰ دی ۱۳۸۶ خورشیدی پس از چند ماه بیماری در قوچان درگذشت و در روستای زادگاه خود به خاک سپرده شد.
منابع:
۱. هومان اسعدی، متن آلبوم موسیقی شمال خراسان، استاد حاج قرابن سلیمانی و علیرضا سلیمانی، تهران، موسسه فرهنگی- هنری ماهور
۲. محمدرضا درویشی، دایره المعارف سازهای ایران، تهران۱۳۸۰،
۳. بابک راحتی، تجزیه و تحلیل مدال مقام های هفت گانه موسیقی بخشی های شمال خراسان، فصلنامه موسیقی ماهور
۴. همان