دکتر مهرداد عسکریان عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در این یادداشت افزود: اواخر سال ۲۰۱۹ میلادی، گونه جدیدی از خانواده کرونا ویروس پدیدار شد که بیماری ناشی از آن امروزه به عنوان کووید-۱۹ شناخته می شود. باوجود تمامی اقدامات، ویروس در سراسر جهان گسترش پیدا کرد؛ به نحوی که در سال گذشته توسط سازمان بهداشت جهانی به صورت همه گیری جهانی (پاندمی) از آن نام برد و جهان را در شوک عظیمی فرو برد.
تاثیر این همه گیری جهانی و اعمال محدودیت های مختلف در عرصه زندگی روزمره مردم بر شاخص های اقتصادی و به تبع آن وضعیت معیشتی مردم بر کسی پوشیده نیست.
فارغ از مشکلات اقتصادی ناشی از این اعمال محدودیت ها، دریافت خدمات معمول بهداشتی و درمانی شامل غربالگری ها، واکسیناسیون، مراقبت های بارداری و اطفال، مراقبت های بیماری هایی همچون دیابت و فشار خون و ارائه خدمات اورژانسی شامل سکته قلبی و مغزی نیز تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته است.
به تمامی این مشکلات، می توان تاثیرات قرنطینه و جداسازی شخصی بر روان عموم مردم را نیز اضافه کرد که در نهایت به نظر می رسد در صورت ادامه وضع موجود و اعمال محدودیت های سخت گیرانه، با طغیان های دیگری در عرصه های اقتصادی، مراقبت های نظام سلامت و مشکلات فردی مواجه خواهیم شد.
اما دولت ها درصدد برون رفت از این وضع هستند. با توجه به آثار زیان بار برشمرده شده، دولت ها و حکومت ها برآنند که محدودیت های کرونایی را تا حدامکان کاهش دهند. تخفیف در محدودیت ها اگر با یک نقشه راه از پیش برنامه ریزی شده جلو نرود، در نهایت ممکن است جوامع را با پیک های غیرقابل کنترل بیماری مواجه کند.
در اواخر تابستان ۱۳۹۹، یک مطالعه مروری با هدف دستیابی به بنیان های لازم جهت ایجاد یک نقشه راه بازگشایی برای برون رفت از محدودیت های کرونایی توسط تیم تحقیقاتی ما در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام گرفت. در این مطالعه ۱۶ نقشه راه از کشور های مختلف مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به چهار سرفصل دسته بندی شد.
در بحث اصول و مبادی یک نقشه راه بازگشایی، حمایت از افراد مستعد و در معرض خطر، گسترش تعداد تست ها و ردیابی تماس های موارد مبتلا، تصمیم گیری براساس جدیدترین شواهد علمی موجود، ارائه تصمیم هایی که کمترین آسیب اقتصادی را به دنبال داشته باشد، اقدامات پیشگیرانه مانند فاصله گذاری فیزیکی، شفافیت و صادق بودن با عموم مردم در جهت افزایش انسجام بین نظام سلامت و مردم، افزایش منابع مورد نیاز بهداشتی و درمانی برای مقابله با پیک های جدید و لزوم همکاری های بین المللی از مهمترین موارد مورد اشاره بود.
ارائه توصیه های پیشگیرانه برای هر فرد، جزء جدا ناپذیر هر نقشه راهی است و باید به آن توجه ویژه شود. تقریبا تمامی نقشه راه ها در توصیه های عمومی برای افراد، به بهداشت دست ها و شست و شوی مرتب دست ها و ضدعفونی کردن آن با الکل اشاره کرده اند.
موارد بعدی به ترتیب عبارت بودند از: فاصله گذاری فیزیکی، استفاده از ماسک، ضد عفونی کردن سطوح، در خانه ماندن در صورتی که احساس بیماری می کنند، محدود کردن تجمعات، حمایت از افراد در معرض خطر، دورکاری، پرهیز از مسافرت های غیر ضروری و در نهایت پایش فردی از لحاظ بروز علائم بیماری.
اما مهمترین یافته این مطالعه، استخراج شاخص های سلامت بود که برای پایش هر نقشه راه مورد توجه قرار گرفته بود. شاخص های سلامت مهمترین قسمت هر نقشه راه بازگشایی است.
اطمینان از توان مقابله با پیک های جدید، اساسی ترین رکن فرآیند بازگشایی محدودیت ها است که در تمامی نقشه راه ها به نحوی به آن اشاره شده بود.
برای سهولت در استفاده، این شاخص ها به چهار دسته تقسیم شدند.
۱. اطمینان از کافی بودن تجهیزات پیشگیری: شامل تهیه وسائل حفاظت فردی مختص کادر درمان (PPE) برای ۲ هفته تا یک ماه
۲. اطمینان از کافی بودن تجهیزات تشخیصی: شامل گسترش ظرفیت تست گیری، پیگیری و ردیابی تماس های نزدیک (close contact) افراد مبتلا و گسترش تست های سرولوژیک کم هزینه و قابل اعتماد
۳. اطمینان از کاهشی بودن شاخص های اپیدمیولوژیک: شامل تعداد موارد مثبت، تعداد مرگ و میر، تعداد بستری های بیمارستانی و بخش مراقبت های ویژه، و تعداد افرادی که نمی توان تماس های نزدیک آن ها را ردیابی کرد، به صورت میانگین ۳ تا ۷ روزه حداقل برای یک دوره ۱۴ روزه که حتی در یک نقشه راه ۲۸ روز و ۴۲ روز نیز برای گام های بعدی بازگشایی اشاره شده است.
۴. اطمینان از کافی بودن ظرفیت درمانی: شامل درصد تخت های مراقبت ویژه استفاده شده و خالی، ظرفیت بخش های اتفاقات، ظرفیت سایر بخش ها و تخت های بیمارستانی، ظرفیت تجهیزات مانند ونتیلاتور و نیروی انسانی، توانایی مقابله با پیک های جدید، توانایی درمان تمامی بیماران بد حال، توانایی جداسازی موارد مبتلا
اما در نهایت، تمامی موارد بررسی شده از یک برنامه فاز بندی شده جهت بازگشایی تبعیت می کردند و زمان در نظر گرفته شده برای پایش هر فاز برای عبور از آن یا بازگشت به فاز قبلی، حداقل دو هفته در نظر گرفته شده بود.
اکثر نقشه های راه از شاخص های سلامت گفته شده، جهت گذر به فاز بعدی استفاده کرده اند؛ در حالی که تعدادی از آنها هیچ اشاره ای برای بازگشت به فازهای قبلی و حتی توقف پروسه بازگشایی نکرده اند؛ مسئله بسیار مهمی که می تواند دینامیک بودن و پویایی یک نقشه راه را مختل کند و باید حتما مورد توجه سیاست گذاران سلامت قرار گیرد.
امید است نتایج این مطالعه به باز طراحی سیاست های بازگشایی جامعه کمک کند.