تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۴

تهران- ایرنا- برجام‌ستیزان که پیشتر از خروج رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا از توافق هسته‌ای به عنوان ابزاری برای زیر سوال بردن دولت روحانی استفاده می‌کردند، این روزها نگران از بازگشت واشنگتن به برجام، بیش از پیش ماهیت و کارآمدی توافق هسته‌ای و دستاوردهای آن را مورد تردید قرار می‌دهند.

تغییر دولت در واشنگتن و افزایش امید به احیای برجام، نگرانی‌هایی را در میان برخی جریان‌های سیاسی داخلی برانگیخته است. گروه‌هایی که برجام را جنازه‌ای بیش نمی ‌دانستند و بخاطر خروج آمریکا از آن، به دولت روحانی می‌تاختند، اکنون و در آستانه سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از بازیابی توافق هسته‌ای و ایجاد گشایش در کشور واهمه دارند.

 خروج ترامپ پیمان‌گریز از کاخ سفید، نه تنها بازگشت آمریکا به برجام ، بلکه بازگشت آمریکا به دیگر توافق‌های بین‌المللی چون پیمان اقلیمی پاریس، سازمان بهداشت جهانی و ... را هم رقم زد. بایدن برای احیای اعتباری که اقدامات غیر عرفی ترامپ از آمریکا سلب کرد، ناگزیر از طی مسیر دور برگردان است.

خروج ترامپ از برجام به عنوان یکی از مهمترین و با ارزشترین ثمرات دیپلماسی چندجانبه طی سال‌های اخیر، نه تنها اعتبار آمریکا را در سطح بین‌المللی مخدوش کرد، بلکه بر روابط واشنگتن با دیگر واحدهای بین‌المللی طرف‌های برجام چون اروپا هم تاثیر منفی گذاشت. در سوی دیگر، پایبندی ایران به توافق هسته‌ای، به رغم عدم پایبندی اروپا به تعهدات برجامی بیش از پیش به وجهه آمریکا ضربه زد.

ایران طی سال‌های گذشته به رغم تحمل فشارهای بی‌سابقه، در راستای زنده نگه داشتن توافق هسته‌ای تلاش کرد. هرچند ایران در چارچوب توافق، به صورت تدریجی تعهدات خود را کاهش داد، ولی اجازه نداد به لحاظ حقوقی و قانونی به اصل برجام خدشه‌ای وارد شود. به عبارتی هرچند یکجانبه‌گرایی آمریکا، ایران را از دستیابی به ثمرات اقتصادی اجرایی‌سازی توافق محروم کرد، ولی همان برجام اجرا نشده هم با ساختار حقوقی خود توانست دستاوردهای بسیاری را در عرصه نبرد دیپلماتیک و حقوقی برای ایران به همراه بیاورد. تا جایی که به گفته «علی ربیعی» سخنگوی دولت، شکست آمریکا نه در انتخابات آمریکا بلکه آن روزی اتفاق افتاد که رژیم ترامپ به طور بی‌سابقه‌ای در شرارت‌هایش علیه ایران، در سازمان ملل تنها ماند و سه بار شکست فضاحت بار را تجربه کرد و در دادگاه‌های بین‌المللی نیز به طور ناباورانه‌ای در برابر دولت ایران محکوم شد.

مخالفان دولت طی این سال‌ها دائم از برجام به عنوان «جنازه» و پیکر بی‌جانی نام می‌بردند که کارایی ندارد و باید با خروج دولت روحانی از آن به طور کلی ملغی شود. این گروه، «از بین‌ رفتن صنعت هسته‌ای کشور» را نتیجه بازی دولت در این عرصه معرفی می‌کردند. با این حال همین مخالفان، با تصویب «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران» در مجلس، بر زنده بودن صنعت هسته‌ای کشور صحه گذاشتند. چنانکه بعد از اجرایی سازی این قانون و آغاز غنی‌سازی ۲۰ درصدی به دستور رئیس‌جمهوری،  «علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی گفت: می‌گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب. در این قانون آمده که غنی‌سازی ۲۰ درصدی را فوراً آغاز کنید. هزار تا سانتریفیوژ آی‌آر ۶، هزارتا سانتریفیوژ آی‌آر ۲M، چنین و چنان. فلز اورانیوم. همه اینها را فوری انجام دهید. خب این از منظر برخی دوستان که می‌گفتند فاتحه فناوری صنعت هسته‌ای خوانده شده است. ما فاتحه را برای چه کسی می‌خوانیم؟ برای کسی که دیگر از دنیا رفته و قابلیت برگشتن به دنیا را ندارد. یا می‌گویند صنعت هسته‌ای نابود شده است. یعنی هیچ اثر و آثاری از آن نمانده است. حالا چطور است که این خواسته مجلس از یک مرجعی که نابود شده و فاتحه‌اش خوانده شده و ارزش حیاتی ندارد خواسته‌اند که این کارها را به سرعت انجام دهد. این خودش برای ما یک فرصت است که مردم بزرگوار ما و افکار عمومی مطلع باشند که صنعت هسته‌ای با نشاط جلو می‌رود و دلیلش هم همین قانون مجلس است.

بنابراین طی این سال‌های سخت، اگرچه فشارهای سنگین و ظالمانه زیادی به کشور وارد شد، اما هم صنعت هسته‌ای به حیات خود ادامه داد، هم ایران توانست در عرصه حقوقی افکار عمومی جهانی را با خود همراه کند، هم توانست به آمریکا نشان دهد، سیاست‌هایی چون فشار حداکثری بر نظام ما کارایی ندارد. این‌ها دستاوردهای بزرگی است.

حال که با تغییر تیم حاکم بر کاخ سفید، امید به مذاکره و احیای برجام افزایش یافته، مخالفان دولت، بیش از گذشته از جان گرفتن توافق هسته‌ای به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای دولت روحانی واهمه دارند.

از دید ناظران، این نگرانی با توجه به زمان کوتاهی که تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده، بیش از پیش قابل درک است. اگرچه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای و برجام مساله‌ای فراجناحی است که از همان ابتدا خط و خطوط آن نه در دولت، بلکه در راس نظام تعیین می‌شده، ولی گروهی تلاش می‌کنند از آن به صورت جناحی بهره‌برداری کنند.

همفکران امروزی دلواپسانی که سال ۹۴ و در جریان بررسی توافق در مجلس علیه آن طومار می‌نوشتند و  متنش را به آتش می‌کشیدند و در سال ۹۷ از خروج آمریکا از آن ابراز خوشحالی کردند، اکنون احیای برجام را به نفع جناح رقیب یعنی دولت تفسیر می‌کنند. گویا کیمیای انتخابات، ماهیت مسائل ملی را هم به مسائل جناحی و موضوع دعوای سیاسی تقلیل می‌دهد.

تداوم بن بست در توافق هسته‌ای، از آن جهت به نفع دلواپسان تمام می‌شود که با بسته نگه داشتن روزنه‌ها به روی گشایش اقتصادی کشور، بهانه خوبی را برای متهم کردن دولت به سوء مدیریت اقتصادی فراهم می‌کند؛ بهانه‌ای که در ایام انتخابات، برگ  خوبی محسوب می‌شود و شاید بتواند بخشی از آرای سلبی و معترض را به سمت جناحی جلب کند که سهم خود را در ایجاد وضعیبت کنونی انکار می‌کند. با درنظر داشتن دستاوردهای اقتصادی چشمگیر و محسوس اجرایی‌ شدن برجام طی سال‌های ۹۴ تا ۹۶، نگرانی برخی گروه‌های سیاسی قابل درک است.