نیویورک- ایرنا- کارشناس سیاست خارجی، دوران ترامپ را دوره کناره‌گیری و یکجانبه‌گرایی دانست و گفت بایدن در پی آن است که اعتماد از دست رفته آمریکا را در عرصه بین‌الملل ترمیم کند.

رضا نصری روز چهارشنبه در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا، درباره ویژگی‌های هیات دولت بایدن و گزینه‌های وی برای آن، اظهار کرد: تیم بایدن متشکل از تکنوکرات‌های قوی و خبره در امور سیاست خارجه است.

وی ادامه داد: این افراد با سه هدف عمده انتخاب شده‌اند: اول ترمیم آسیب‌ها و زیان‌هایی که ترامپ به روابط خارجی آمریکا متحمل کرد. به همین خاطر برخی اندیشمندان آمریکایی به آن‌ها لغت Restorationalist (ترمیم‌گرا) داده‌اند.

این تحلیلگر مسایل بین‌المللی اضافه کرد: دوم، بازسازی ساختار وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی آمریکا که هم در دوره تیلرسون و هم در دوره پمپئو آسیب‌های ساختاری، روانی و هویتی فراوانی دید.

نصری اظهار کرد: امروز به دلیل این آسیب و ضعف مدیریتی، میزان متقاضیان شغل به وزارت خارجه آمریکا نسبت به سال‌های قبل افت شدیدی داشته و کارشناسان و دانشجویان بسیار کم‌تری برای ورود به این نهاد تمایل نشان می‌دهند.

وی خاطرنشان کرد: سوم، تدوین یک سیاست خارجی منطبق با شرایط جدید جهان و متناسب با نیازها و وضعیت طبقه متوسط در آمریکا. در دو سال‌ اخیر، اقدامات ترامپ در حوزه سیاست داخلی، رویکرد اقتصادی کنگره جمهوری‌خواه، عملکرد ترامپ در حوزه تجارت بین‌المللی و قراردادهای تجاری و همچنین بروز پاندمی کرونا، قشر متوسط آمریکا را به شدت ضعیف و شکننده کرده است.

این حقوقدان بین‌الملل خاطرنشان کرد: از این رو، محور اصلی سیاست‌گذاری تیم بایدن بهره‌برداری از توان سیاست خارجی بخاطر جبران این لطمات خواهد بود. 

نصری در پاسخ به این سوال که چگونه بایدن می‌تواند وحدت در داخل و همچنین در خارج را ایجاد کند در حالی‌که جهان در چهار سال گذشته، دنیای بدون حضور موثر آمریکا را آموخت، اظهار کرد: در بُعد خارجی، فراموش نکنیم یکی از اندیشمندان آمریکا به کنایه دکترین سیاست خارجی ترامپ را Withdrawal doctrine یا «دکترین‌ کناره‌گیری» از تمام معاهدات و سازوکارهای چندجانبه خوانده بود! اما این فقط یک کنایه نبود.

وی افزود: تمایل ترامپ به «کناره‌گیری» و یکجانبه‌گرایی واقعا در حدی بود که حتی بسیاری از تحلیل‌گران به صورت جدی احتمال خروج آمریکا از سازمان ملل را هم بررسی می‌کردند. طبیعتا، این خصلت و تمایلی بود که متحدان آمریکا در اروپا انتظارش را نداشتند و با مشاهده آن تصورات‌شان تا حدود زیادی نسبت به استحکام روابط راهبردی، امنیتی و تجارش‌شان با آمریکا بهم خورد.

این حقوقدان بین‌الملل ادامه داد: ضمن اینکه، ضعف شدید آمریکا در مدیریت بحران کرونا، اختلال اخیرش در فرایند انتقال قدرت و همچنین بی‌ثباتی سیاسی آن نیز بسیاری از تصورهای رایج نسبت به صلاحیت آمریکا در رهبری جهان غرب را زیر سوال بُرد.

نصری یادآور شد: صدراعظم آلمان - خانم مرکل - در مصاحبه‌ای گفته بود «ما از بچگی با این تصور بزرگ شده بودیم که آمریکا رهبر جهان است. حال انگار آمریکا خود قصد کناره‌گیری از این نقش را دارد و ما نیز باید عمیقاً به دنیایی که آمریکا دیگر در آن رهبر نیست بیندیشیم».

وی اضافه کرد: در نتیجه، در چنین فضایی، برای جبران این خسارت، نخستین اقدام دولت بایدن ترمیم این تصویر - و به تبع، تغییر این تحلیل - خواهد بود. از این رو، آقای بایدن در اولین فرمان‌های اجرایی خود بلافاصله دستور به بازگشت آمریکا به توافق زیست‌محیطی پاریس و سازمان بهداشت جهانی - که از نظر بار نمادین بسیار حائز اهمیت و از نظر سیاسی و دیپلماتیک هم آسان‌تر بود - را صادر کرد.

این کارشناس سیاست خارجی اظهار کرد: در همین راستا، بازگشت به برجام، شورای حقوق بشر، معاهدهٔ TPP یونسکو و معاهدات چندجانبه و دوجانبه در حوزه تسلیحاتی نیز در دستورکار او قرار خواهد گرفت تا به تدریج هم اعتماد از دست رفته متحدان غربی را به دست آورد و هم بتواند در جهان پر چالش امروز با سازوکارهای چندجانبه به برخی از معضلات جدی کشور رسیدگی کند.

نصری به مشکلات داخلی بایدن هم اشاره کرد و گفت: در بُعد داخلی نیز یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های بایدن ایجاد یک وفاق ملی هم در سطح رهبریِ سیاسی و هم در سطح اجتماعی خواهد بود.

وی افزود: در دوران ترامپ، دو حزب آمریکا از منطق «رقابت» عملا به منطق «خصومت» و دشمنی روی آوردند و شکاف کم‌نظیری در صفوف آن‌ها پدید آمد. تاثیر این خصومت هم به صورت بی سابقه‌ای - از جلسات استماع کنگره گرفته تا نشست سران قو تا طولانی‌ترین «تعطیلی دولت» در طول تاریخ - علنی و نمایان شد.

این حقوقدان بین‌المللی خاطرنشان کرد: شاید بارزترین نماد این شکاف نیز پاره کردن متن سخنرانی ترامپ توسط خانم نانسی پلوسی - رئیس‌ مجلس نمایندگان کنگره - در پایان جلسه‌ سالانه موسوم به «سخنرانی در مورد وضعیت اتحاد کشور» (State of the Union Address) بود.

نصری ادامه داد: یعنی در جلسه‌ای که رئیس‌جمهوری باید به صورت نمادین به مردم نسبت به وضعیت «اتحاد» در ایالات «متحده» اطمینان دهد، رئیس مجلس متن سخنرانی او را در پایان جلسه از تریبون کنگره پاره می‌کند و به خبرنگاران می‌گوید «این مؤدبانه‌ترین کاری بود که می‌توانستم انجام دهم»!

وی اضافه کرد: در سطح اجتماعی نیز ترامپ به طرز بی سابقه‌ای موجب تشدید شکاف‌های نژادی، طبقاتی و فرهنگی در درون ایالات متحده شد، به نحوی که برای انتقال مسالمت‌آمیز قدرت، مجبور به اعزام و استقرار بیش از ۳۰ هزار نیروی نظامی در شهر کوچک واشنگتن دی‌.سی شدند.

این کارشناس سیاست خارجی با تاکید بر اینکه ترمیم این شکاف‌ها کار آسانی نخواهد بود، تصریح کرد: اما بایدن از زمان نامزدی - با انتخاب یک معاون سیاه‌پوست -- و همچنین از نخستین ساعات شروع کار خود - یعنی از جلسه تحلیف - با انتخاب مجری، خواننده، شاعر و کشیش سیاه‌پوست و لاتین - این فرایند را به صورت نمادین کلید زد. حال باید دید تا چه میزان در آینده موفق خواهد شد. 

نصری در خصوص رویکرد دولت بایدن برای رقابت با چین هم گفت: امروز، در اوج رقابت‌های راهبردی،‌ یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دولت بایدن ممانعت از چرخش بازیگران مهم صحنهٔ بین‌المللی به سمت چین است.

وی افزود: در واقع، چرخش این بازیگران مهم می‌تواند در سال‌های آینده توازن قوا را در کفه ترازوی چین سنگین کند و روند افول آمریکا - به عنوان ابرقدرت جهان - را سرعت ببخشد.

این تحلیلگر مسایل بین‌الملل ادامه داد: یکی از این بازیگران مهم ایران است که از نظر ژئوپولیتیک و ظرفیت‌هایش‌ در حوزه تامین انرژی در جایگاه ویژه‌ای نشسته و امروز، بعضا به دلیل خصومت بی اندازه دولت ترامپ - و همچنین بی کفایتی اروپا در جبران خروج واشنگتن از برجام - به امضای یک توافقنامه راهبردی ۲۵ ساله با چین روی آورده است.

نصری اضافه کرد: بازیگر مهم دیگر، اتحادیه اروپاست که به دلیل یکجانبه‌گرایی مفرط، رفتارهای نامتعارف و نمایش بی کفایتی دولت ترامپ، نسبت به آینده روابط راهبردی ترانس‌آتلانتیک به شدت متزلزل شده و از این رو تلاش دارد روابط بهتری با چین برقرار کند.

وی اظهار کرد: یکی از نشانه‌های این تلاش هم قرارداد سرمایه‌گذاری کلانی است که اخیرا برای دستیابی به بازار چین منعقد کرده است. چین هم طبیعتا از چرخش این بازیگران به سمت خود استقبال می‌کند.

این حقوقدان بین‌الملل عنوان کرد: سیاست‌های خصومت‌آمیز ترامپ نسبت به چین در حوزه تجاری با تحمیل تعرفه‌های سنگین وارداتی، پایان بخشیدن دولت او به سیاست چندین ساله «چین واحد» (One China Policy) در قبال تایوان، و همچنین تشدید مداخلات و معضلات امنیتی در هنگ‌کنگ باعث شد چین نیز از «منطق همزیستی» به منطق «تشدید فعالانه رقابت» با آمریکا روی بیاورد، و این نیز چالشی است که دولت بایدن با آن مواجه خواهد بود.

نصری پیش‌بینی کرد: در نتیجه،‌ احتمال دارد که در گام نخست - در کنار جلب حمایت اروپا و شاید تعدیل مواضع نسبت به ایران با بازگشت به برجام - دولت بایدن در اولین فرصت به بازنگریِ توافق‌های تجاری با چین - از جمله مذاکره بر سر لغو تعرفه‌های وارداتی - و همچنین تعدیل مواضع دولت ترامپ نسبت به تایوان و هنگ‌کنگ روی خواهد آورد.

وی تاکید کرد: ضمن اینکه برای حُسن شروع، به احتمال قوی همکاری‌های گسترده‌تری در حوزه مواجهه با بحران کرونا با چین برقرار خواهد کرد. به بیان دیگر، به قول جیک سالیوان، سیاستی مبتنی بر «رقابت و مهار سوءاستفاده‌های تجاری چین، در عین همکاری اقتصادی» را پیش خواهد گرفت.

خبرنگار ایرنا پرسید: در دوره ترامپ برخی افراد به عنوان نماینده ویژه گمارده شدند از جمله برایان هوک و بعد هم الیوت آبرامز برای ایران و ونزوئلا. درس‌هایی که دولت بایدن باید از این گروه‌های به اصطلاح اقدام به ویژه در قبال ایران بگیرد، چیست و چرا باید این جایگاه را فعال نگه‌دارد در حالیکه در دوره رسیدن به توافق هسته‌ای، چنین جایگاهی وجود نداشت؟

این کارشناس سیاست خارجی گفت: گروه اقدام ایران (Iran Action Group) ارگانی بود که در دل وزارت خارجه آمریکا برای هماهنگ‌سازی نهادهای مختلف در راستای اِعمال سیاست «فشار حداکثری» تشکیل شد.

نصری افزود: حال، طبق گزارش‌ها، قرار است رابرت مالی به عنوان «فرستاده ویژه در امور ایران» منصوب شود. در گزارش‌ها از او با عنوان Iran Envoy یاد می‌کنند. حال، فعلاً معلوم نیست آیا معنی این عنوان این است که او قرار است ریاست همین «گروه اقدام ویژه» را - با تغییر کاربرد آن – به دست بگیرد، یا اینکه طبق روال گذشته، در این سمت در چارچوب «دفتر خاور نزدیک» وزارت خارجه ایفای نقش کند.

وی ادامه داد: در هر حال، احتمالا نخستین اقدام رابرت مالی بررسی تمام تحریم‌هایی خواهد بود که در دروه ترامپ علیه ایران اِعمال شد. سپس، احتمالا گزارشی تقدیم وزیر خارجه و رئیس‌جمهوری خواهد کرد تا بگوید کدام‌یک از این تحریم‌ها باید در راستای اجرای برجام یا در راستای سیاست‌های بشردوستانه در دوران کرونا برداشته شود. 

این تحلیلگر مسایل بین‌الملل درباره دلیل مخالفت‌ها با انتصاب احتمالی رابرت مالی برای این موقعیت چیست و اینکه مالی چه رویکردی را باید در قبال ایران در پیش بگیرد، گفت: به چند دلیل جریان‌های تندرو و لابی‌های اسرائیل و منطقه با انتصاب آقای مالی مخالف هستند؛ اول اینکه او از مذاکره‌کنندگان برجام بود و قائل به احیا و حفظ آن است.

نصری افزود: دوم اینکه او مخالف و منتقد سرسخت «سیاست فشارحداکثری» است و آن را مستعد تشدید تنش و تداوم مسابقه اهرم‌سازی طرف‌ها می‌داند.

وی ادامه داد: سوم اینکه او مخالف حفظ «دستاوردهای فشار حداکثری» و بهره‌برداری از تحریم‌های دوره ترامپ به عنوان «اهرم» در مذاکرات احتمالی علیه ایران است و معتقد است صرف دانستن اینکه آمریکا می‌تواند هر لحظه ایران را به صورت یکجانبه تحریم کند، خود یک اهرم روانی موثر برای تداوم مذاکرات است.

این حقوقدان بین‌الملل اضافه کرد: چهارم اینکه او مخالف «گروگان گرفتن برجام»‌ تا زمان حل‌وفصل مساله موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای است. در واقع، رابرت مالی معتقد است برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران را نمی‌شود از مقولهٔ «توازن قوا» و «ساختار امنیتی منطقه»‌ جدا دانست، و پرداختن به این مقولات پیچیده نیز - که شامل سرنوشت چندین کشور در منطقه است - سال‌ها زمان  خواهد برد.

نصری خاطرنشان کرد: او حتی معتقد است برای حل‌وفصل این مساله دوره اول بایدن نیز کفایت نمی‌کند و از این رو گروگان گرفتن برجام تا حصول نتیجه در حوزه منطقه را به مصلحت نمی‌داند. و آخر اینکه رابرت مالی قائل به مذاکرات متوازن است.

وی توضیح داد: یعنی، برعکس اسلاف خود، که قائل به دیکته کردن مفاد توافق به ایران و ابلاغ «شرایط دوازده‌گانه» بودند، او معتقد است در ازای طرح مطالبات سنگین از ایران، آمریکا نیز باید حاضر باشد امتیازات سنگین متقابل به ایران واگذار کند. مجموع این مواضع با آنچه امثال نتانیاهو و تندروهای واشنگتن مد نظر دارند همخوانی ندارد و از این رو به شدت با انتصاب او مخالفت می‌کنند.

خبرنگار ایرنا پرسید: بایدن و تیم سیاست خارجی او بارها خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریم علیه ایران را نادرست خوانده‌اند، اما شنیده می‌شود برای لغو تحریم‌ها در حال شرط و شروط هستند. رویکرد بایدن در لغو تحریم چگونه خواهد بود؟

این کارشناس سیاست خارجی پاسخ داد: فعلا تنها شرطی که دولت بایدن برای بازگشت به برجام مطرح کرده است، بازگشت ایران به اجرای کامل برجام است. از آن پس، اعلام کرده که برجام باید «سکویی» برای مذاکرات متعاقب در مورد برنامهٔ موشکی ایران و سیاست‌های منطقه‌ای باشد.

نصری افزود: اما هنوز مشخص نکرده است که برای تضمینِ تحقق این «مذاکرات متعاقب»، قصد دارد از چه اهرمی استفاده کند؟ اما، ظاهراً قصد ندارد اجرای برجام - یعنی لغو تحریم‌های مندرج در آن - را گروگان «مذاکرات متعاقب» قرار دهد.

وی ادامه داد: البته ممکن است در فرایند بازبینی تحریم‌های دوره ترامپ - که بخشی از آن باز اعمال تحریم‌های پیش از برجام و بخشی تحریم‌هایی جدید بود - تصمیم بگیرد برخی از تحریم‌های خارج از برجام را حفظ کند تا از آن‌ها به مثابه اهرم برای کشاندن ایران به میز مذاکرات استفاده کند.

این حقوقدان بین‌المللی اضافه کرد: از سوی دیگر، ممکن است - طبق رویکرد رابرت مالی - با تاکید بر اینکه آمریکا می‌تواند هر لحظه دلش بخواهد به صورت یکجانبه تحریم‌هایی علیه ایران وضع کند، به این «اهرم روانی» - که بازماندهٔ دوران پر از ترومای ترامپ است - اکتفا کند!

نصری یادآور شد: البته در پاسخ به این موضع آمریکا، دکتر ظریف نیز طی مقاله اخیر خود در نشریه «فارن افرز» به فرمول پیش‌نهادی ایران اشاره کرده است.

وی افزود: این فرمول هم از این قرار است که آمریکا همه تحریم‌هایی را که پس از آغاز دوره ترامپ وضع شده (اعم از برجامی، غیر برجامی و با تگ جدید) لغو کند تا ایران نیز به اجرای تمام و کمال تعهدات فنی خود باز گردد؛ سپس آمریکا صحنه را خالی بگذارد تا ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس برای حل‌وفصل مسائل منطقه به صورت مستقل - احیاناً در چارچوب «طرح صلح هرمز» - به گفت‌وگو بنشینند. 

این کارشناس سیاست خارجی ادامه داد: حال باید دید این فرمول دکتر ظریف تا چه حد مورد پذیرش دولت بایدن و مقاومت کشورهای منطقه قرار خواهد گرفت. در هر حال، کیفیت و چگونگی مذاکرات منطقه‌ای می‌تواند محور گفت‌وگوهای بعدی ایران و آمریکا پس از لغو تحریم‌ها و بازگشت طرفین به برجام باشد.