تهران- ایرنا- رسم است به احترام ورزشکاران فقید یک دقیقه سکوت می‌کنند و چه حس غم‌انگیزی دارد این یک دقیقه. دیروز پای این یک دقیقه سکوت به جشنواره فیلم فجر هم باز شد.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، دیروز وقتی آفتابِ روز میانی بهمن ماه در میانه آسمان بود جشنواره فیلم فجر در برج میلاد، روز چهارم برگزاری خود را آغاز کرد. با گل سرخ. البته فقط سهم خانم‌ها بود. ولادت حضرت زهرا(ص) روز زن، همسر و مادر. فرقی نمی‌کرد هنرمند باشی، خبرنگار یا منتقد، اگر خانم ‌بودی بعد از عبور از گیت ورودی با گل سرخ ضدعفونی شده ظاهر می‌شدی.

تا اینجا همه چی خوب بود. فیلم اول هم زالاوا بود؛ مثلا ترسناک و جن‌گیر. بعضی‌ها که خندیدند. ما هم که از اسم جن هم وحشت داشتیم اصلا داخل سالن نرفتیم. بعد هم فهمیدم که فیلم اصلا جنی نبود. این را توی نشست خبری فهمیدیم. اما روایت آن واقعی بود. خرافاتی که سال‌های دور در ایران ما وجود داشته و هنوز هم هست. اما به شکل دیگر.

پوشش نشست که تمام شد باید مهیای فیلم بعدی می‌شدیم.

تا اینجا همه چیز خوب بود. ولادت بود. گل‌های سرخ رنگ در دست خانم‌ها جشنواره را زیباتر کرده بود. فیلم ترسناک هم که دیده بودیم و نترسیدیم. ایستادن روی سه نقطه‌های جشنواره‌ها هم که دیگر عادت‌مان شده بود و این یعنی روز خوب.

ماجرای سه نقطه را هم اگر نمی‌دانید یعنی اگر پایت به جشنواره فیلم فجر باز شد و آمدی و خواستی عکسی بگیر باید حتما ابتدا زیر پایت را نگاه کنی اگر سه نقطه داشت می‌توانی بایستی وگرنه ...

از اینجا به بعد دیگر همه چیز خوب نبود. اول زمزمه بود. بعد بلند گفتند. بعد گفتند شاید شایعه است... اینجا همه چیز درهم است، این خاصیت غم است. علی انصاریان. همین چند روز پیش بود که گفت بعد از موفقیت‌های ورزشی حالا وقت سینماست. می‌خواست با فیلم رومانتیسم عماد و طوبا سیمرغ بگیرد. بعد از یک دهه کار در سینما انگار تازه مسیر درستی را انتخاب کرده بود ولی اجل به او مهلت نداد.

از اینجا به بعد دیگر همه چیز خوب نبود. رُزهای قرمز رنگ انداختند و سفید شدند. پارچه سیاه و عکس با شمع‌هایی که باید می‌سوختند. دل ما هم سوخت. خبر کوتاه بود. علی انصاریان دیگر هیچ گاه رنگ سیمرغ را نخواهد دید. کرونا باز هم جولان داد. خودنمایی کرد. اینبار علی را برد. وسط جشنواره فیلم فجر. اصلا علی فیلم خود را دید و رفت؟ رومانتیسم عماد و طوبا را.

فیلم مصلحت که آغاز شد جشنواره رنگ غم داشت. بعضی‌ها کنار راست ما بودند. خبر را فهمیدند و رفتند. نه بیرون سالن. بیرون برج. رفتند خانه. با بغض و اشک و آه. بعضی ها هم خواستند بروند اما نشد.

رسم است به احترام ورزشکاران فقید یک دقیقه سکوت می‌کنند و چه حس غم‌انگیزی دارد این یک دقیقه. حالا به احترام علی، به احترام مهرداد و به احترام همه آنهایی که کرونا از ما گرفت.