داستان فیلم مصلحت در اواخر دهه پنجاه میگذرد. زمانی که تازه انقلاب به پیروزی رسیده و درگیری گروههای سیاسی در خیابانها جریان دارد. فیلمنامه مربعی را طراحی میکند که چهار راسش را بازپرس جوان، جوانان انقلابی تندرو، قاضی عالیرتبه و خانواده طاغوتی تشکیل میدهند. کارگردان در مدیریت روابط میان این چهار ضلع توانسته تا حدودی بیطرفی را رعایت کند و به هر گروه به میزان لازم حق دفاع بدهد.
روایت از افرادی میگوید که عدالت را به پای مصلحت قربانی میکنند. این ایده داستانی موضوعی کهنه و قدیمی نیست و در جامعه امروز هم تبعاتش را میتوان مشاهده کرد. افرادی همچون جوان انقلابی تندرو که معتقدند به خاطر مصلحت هر کاری را میشود انجام داد، در عرصه سیاست و اجتماع امروز هم نمایندگان زیادی دارند. با این حساب در هنگام مواجهه با فیلم مصلحت حس تماشای اثری را داریم که سوژهاش کاملا نو و بروز است. اصلا کارگردان میتوانست همین داستان را بر بستر اتفاقات چند سال گذشته روایت کند. در این صورت جذابیت اثر بیشتر میشد و فیلم هواداران بیشتری پیدا میکرد. رد پای رفتارهای آن جوان عدالت طلب و آن جوان تندرو در جامعه امروزی هم به شدت دیده میشود. استدلال امروزی گروه دوم شبیه همان چیزهایی است که در فیلم شنیدیم. اینکه در مقطع کنونی اجرای عدالت به دلایلی به مصلحت نیست. احتمالا ترس از ممیزی و بازخوردهای تند و تیز باعث شده که فیلمساز مقطع زمانی سوژه را چهل سال به عقب ببرد.
وقایع فیلم تخیلی هستند و پشتوانه تاریخی ندارند. برخی شخصیت آقای مشکاتیان در فیلم را به آیتالله گیلانی، حاکم وقت شرع تشبیه کردهاند. موضوعی که از سوی کارگردان هم رد شد. او در نشست خبری فیلم گفت ما هیچ کاراکتری را همسانسازی نکردهایم.
مصلحت در دنیای خیالی قصهاش یکی از متفاوتترین شخصیتهای روحانی تاریخ سینمای ایران را خلق کردهاست. یک روحانی که تصمیم اشتباهی میگیرد؛ در دادگاه محاکمه و به خلع لباس محکوم میشود. فیلمنامهنویسان همواره در هنگام شخصیتپردازی شخصیتهای روحانی با ترس و لرز به سراغ این قشر تاثیرگذار رفتهاند. در آثار نمایشی روحانیون معمولا افرادی پاک و منزه هستند که فکر گناه و اشتباه هم به فکرشان خطور نمیکند. سال گذشته در فیلم روز بلوا یک شخصیت روحانی را دیدیم که دیگران از اسم و شهرتش سو استفاده مالی میکردند. او هنگامی که متوجه این تله شد، با خاطیان برخورد کرد. اما در فیلم مصلحت صحبت از بیخبری و ناآگاهی نیست. شخصیت روحانی آگاهانه و تعمدی مسیر اشتباه را انتخاب میکند.
مصلحت محتوای متفاوت و جسورانهاش را در یک ساختار خلاقانه بیان نمیکند و اجرای متوسطی دارد. فیلم را با توجه به بستر زمانیاش میتوان با ماجرای نیمروز (به کارگردانی محمدحسین مهدویان) مقایسه کرد. با این تفاوت که مصلحت بر خلاف ماجرای نیمروز در عناصری چون کارگردانی، بازیگری، تدوین، موسیقی و فیلمبرداری یک اثر کاملا معمولی است و ظرافت خاصی ندارد.
پایان بندی فیلم مصلحت هم میتوانست سر و شکل بهتری داشته باشد. تحول زن طاغوتی اگر بر بستری آرام و منطقی شکل میگرفت، تاثیرگذاریاش بیشتر میشد.
فیلم مصلحت یک تریلر جاسوسی - امنیتی است که داستان آن در اواخر دهه ۵۰ میگذرد.
فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، مهدی حسینینیا، مجید نوروزی، امیر نوروزی، سهیبانو ذوالقدر و نازنین فراهانی از جمله بازیگران این فیلم هستند. فیلمنامه مصلحت را رضا زهتابچیان نوشته است که دو سال پیش فیلم دیدن این فیلم جرم است را در جشنواره داشت و اکرانش این روزها بعد از دو سال توقیف در جریان است.