این مسیر سختی های خودش را دارد در بعضی از موارد نمی توان به درستی به موضوع نزدیک شد و ملاحظاتی در خصوص برخی از شخصیت ها وجود دارد و در گام دوم بحث هزینه های تولید و مخاطب شناسی خواهد بود که در اکثر مواقع ایده ها به فیلمنامه هم تبدیل نمی شود و ناقص می ماند.
منصور نمونه بارز یک اتفاق خوب در سینمای ایران است. فیلم خوش ساختی که روایتگر بخش مهمی از زندگی تیمسار ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش است. یک فیلم شخصیت محورِ درست و اصولی است که اسطوره سازی نمی کند، شخصیت را بی خود و بی جهت مقدس نمیکند، شعارهای گل درشت و مزخرف نمی دهد و همین امر باعث میشود شخصیت پردازی منسجم و وفادار به کاراکتر به درستی شکل بگیرد و منصور به فیلم جذابی برای مخاطب تبدیل شود.
مخاطب اگر هیچ ذهنیتی نسبت به ستاری نداشته باشد بعد از پایان فیلم دو ساعتی با کاراکتر همراه شده و به شناخت رسیده و در اینجا است که شخصیت پردازی شکل گرفته است.
یکی از نقاط مثبت این فیلم علاوه بر سبقه مستند سازی کارگردانش، حضور کیومرث مرادی در مقام بازیگردان است، کارگردان مولفی که در میان تئاتری ها شناخته شده است و در اینجا با بهره بردن اصولی و انتخاب های درست از میان بازیگران جوان و خلاق؛ چهرههای جدیدی را معرفی کرده است. محسن قصابیان بازیگر نقش تیمسار ستاری، به درستی بازی میکند و حضورش غافلگیر کننده است.
منصور نمونه موفقی است که می شود بعد از این به این فیلم استناد کرد، یک پرتره تر تمیز و که به اصل موضوع وفادر است و از عقده گشاییهای سیاسی و جناحی به دور است و فقط با زبان سینما قصه اش را بر اساس واقعیت موجود روایت می کند.