فصل دوم عصرجدید کم کم دارد به مراحل حساس و پایانیاش نزدیک میشود. مخاطبانی که بیننده این برنامه هستند هم برای اطلاع از اینکه چه کسی قهرمان نهایی میشود هیجان دارند و هم از تماشای هنرنمایی شرکتکنندگان لذت میبرند. شرکتکنندگان این برنامه هر کدام هنر و استعداد خاصی دارند و در هر قسمت با کارهایی مثل شعبدهبازی، بازیگری، نقاشی، استندآپ کمدی و غیره مخاطبان را سرگرم میکنند.
برای اطلاع از آنچه در پشت صحنه برنامه عصرجدید میگذرد سراغ بهرام عظیمی، یکی از مربیان این برنامه رفتیم. از جمله معروفترین آثار این کارگردان میتوان به انیمیشنهای تبلیغاتی راهنمایی و رانندگی (سیاساکتی و داوودخطر)، انیمیشنهای آقای ایمنی (حسن خطرناکه حسن)، انیمیشنهای سهبعدی بابابرقی و کارگردانی فیلم بلند انیمیشن تهران ۱۵۰۰ اشاره کرد. این هنرمند در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا از اجرای احسان علیخانی دفاع کرد و گفت: آقای احسان علیخانی هم طناز است و هم بداهه گو و هم حرف دل بینندهها را می زند. اگر یکی از داورها ایراد نادرستی بگیرد، او در قالب بیننده میرود و اعتراض میکند.
فصل جدید عصر جدید چه تفاوتهایی با فصلهای قبل دارد
تجربه گروه سازنده در فصل دوم نسبت به قبل بیشتر شده است. آقای علیخانی و تیم برنامهریزی عصر جدید به انتقادها توجه میکنند. کسانی که برنامه را میبینند هم تعریف میکنند و هم انتقاد. همه پیامهایی که مردم میفرستند در عصر جدید خوانده میشود. انتقادها خیلی متنوع است؛ حتی از نوع ماسکزدن ما هم ایراد میگیرند و ما همیشه در صدد رفع ایرادها هستیم.
در مرحله اول مربیها جداگانه با شرکت کنندهها کار میکردند. در مرحله دوم به این نتیجه رسیدیم مربیها درباره اجرای بچهها با هم دورهمی بگذارند و همفکری کنند. مثلا در سری جدید من درباره کار یک ورزشکار که در گروه دیگری است هم نظر میدهم و بالعکس مربیان دیگر در باره کار بچه های من ایده و پیشنهاد می دهند. مربیان از یک طرف دوست داریم شرکت کننده های خودمان قدرتمند عمل کنند. ولی از طرف دیگر هم دوست داریم برنامه جذاب روی آنتن برود. یک بار به یکی از مربیان زنگ زدم و پرسیدم میتوانی فردا بیایی و با یکی از بچههای من کار کنی؟ او قبول کرد. وقت گذاشت و ساعتها با بچههای من کار کرد. در صورتی که این افراد به نوعی رقیبش بودند.
از نظر دکور، جای دوربین ها، نورپردازی و تدوین و همه چیز تغییراتی داشتهایم. عده ای به آقای علیخانی ایراد میگرفتند که چرا ۱۰ دقیقه بعد از کار هر شرکت کننده با داورها حرف میزنید. ممکن است حرف های شما جالب باشد؛ ولی ما خسته میشویم. الان در فصل جدید حرفهای بعد از هر اجرا را کم کردهاند و برنامه ضرباهنگ سریع تری دارد. در فصل دوم آقای علیخانی انتقادات و تعریف های بینندگان را نسبت به خود و داوران مستقیم مطرح میکند و هم خودشان و هم داوران جوابگوی پیشنهادها و انتقادها هستند.
برنامه عصر جدید با اتهام تقلیدی بودن مواجه شده است. نظر شما درباره کپیبرداری تلویزیون از برنامههای خارجی چیست؟
بعضی برنامهها و مسابقات باید برای آگاهی و سرگرمی بیننده از تلویزیون پخش شود. مثلا حتما باید پخش زنده فوتبال را از تلویزیون ببینید. حتما باید نقد ورزشی را ببینید. مگر همین حرفها را برای برنامه نود نمیگفتند؟ هر برنامهای که از تلویزیون پخش میشود ممکن است ما بهازای خارجی داشته باشد. برنامه ای مثل عصر جدید در همه جای دنیا بوده و باید در ایران هم باشد. این برنامه در همه جای دنیا جواب داده است. مسابقه ای که رضا گلزار اجرا میکرد در جاهای دیگر دنیا هم تولید شده است. مثلا در آن برنامه یک نفری که کارمند ساده و با حداقل درآمد بوده به سوالاتی جواب میدهد و به یکباره پول زیادی گیرش میآید. من از کسی که دارد انتقاد می کند یک سوال می پرسم. عصر جدید کپی است. قبول. حالا شما چه ایده ای داری که شبیه برنامه ایی دیگر نباشد و بیننده میلیونی داشته باشد؟ بیننده تلویزیون اگر عصر جدید را نبیند چه چیزی را ببیند؟ همه جای دنیا برنامه استعدادیابی دارند. اما آنها نمی گویند اگر در آمریکا بوده دیگر در بنگلادش یا نروژ نباشد. در ایران به همه چیز یک جنبه منفی میدهیم. منتظریم یک چیزی گل کند و از آن ایراد بگیریم. عصر جدید کپی برنامه استعدادیابی خارجی است. فرقش این است که آنها مجری جداگانه ندارند. آقای علیخانی در عصر جدید صحبتهایی می کند که خیلی جذاب است. اگر برنامه عصر جدید صد در صد کپی میبود و مجری نداشت این قدر جذاب نمی شد. آقای احسان علیخانی هم طناز است و هم بداهه گو و هم حرف دل بینندهها را می زند. اگر یکی از داورها نادرست ایراد بگیرد، آقای علیخانی در قالب بیننده میرود و اعتراض میکند. من عصر جدید را بدون حضور آقای احسان علیخانی روی صحنه نمی توانم تجسم کنم.
شما چه زمانی و چگونه به گروه «عصر جدید» پیوستید؟
دوسال پیش زمانی که عصر جدید راه افتاد، دوستم آرش ظلی پور از طرف آقای علیخانی با من تماس گرفت. پرسید میتوانید بیایید و چند روز با شرکت کننده ها برای اجرای مرحله دومشان کار کنید؟ چون من عصر جدید را از قسمت اول دیده بودم و گاهی تکرار برنامه ها را هم تماشا می کردم، پذیرفتم. زمانی که حضورم را تایید کردم، فیلم اجراهای قبل را هم برای من فرستادند.
قرار نبود همکاری من ادامه دار باشد. زمانی که برای آکادمی به هتل المپیک رفتم، ریما رامین فر، محمد اصفهانی، امیر کربلایی زاده و چند استاد دیگر بودند که با بچه ها تخصصی کار می کردند. تا جایی که می دانم این دوستان همان دو سه روز را آموزش دادند. من با وجود این که قراردادی با عصر جدید نداشتم، خودم ارتباطم را با شرکتکنندهای بخش خودم تا زمان اجرایشان ادامه دادم. حتی زمانی که بچهها ضبط داشتند به استودیو رفتم. البته وظیفه مربیان این بود که فقط همان دوسه روز را بیایند. حس من این بود که هر چه جلسات و همکاری با بچه ها بیشتر باشد، اجراهای قدرتمندتری خواهیم داشت و در ادامه من جزو مربیان ثابت برنامه شدم. البته استاد حمیدرضا ترکاشوند مربی خوانندگی و چند مربی دیگر از روز اول شکل گیری عصر جدید در برنامه حضور داشتند.
به نظر میرسد رقابت بخش تجسمی با دیگر بخشها رقابتی نابرابر باشد. بهرحال مردم به خوانندگی و سیرک و ورزش بیشتر از نقاشی و گرافیک علاقه دارند. درست است؟
همه ما با هر جنسیت و سن وشغل و تحصیلاتی که داریم موسیقی گوش میکنیم. ولی چند درصد از مردم به هنرهای تجسمی علاقه دارند و آن را پیگیری می کنند؟ چند نفر به نمایشگاه نقاشی میروند؟ من و گروه عصر جدید کارهای بچهها را کارگردانی و سعی داریم جذابیت کارهایشان را از نظرنمایشی قدرتمند تر کنیم. در واقع سعی میکنیم مخاطب عام هنر بچهها را افزایش دهیم. مثلا من با توجه به شغلهای متنوعی که دارم راجع به دوبله، نقاشی، گرافیک، عروسک و چیزهای دیگر کمی میدانم. حدود سی سال است که دارم در جشنوارههای رقابتی دنیا شرکت میکنم. میدانم چه کاری انجام دهم تا مردم از یک اجرا بیشتر استقبال کنند. مردم ترانه و هیجان و سیرک و حرکت ورزشی را دوست دارند. این که یک نفر بیاید یک نقاشی بکشد چه جذابیتی دارد؟ ما در عصر جدید سعی می کنیم این اجراها را جذابتر کنیم. مثلا یک سری بخش های نمایشی را اضافه می کنیم. اگر مربیان عصر جدید نبودند روی صحنه چیز دیگری از اجرای بچه ها میدیدید. به نظر من بدون حضور مربیان، اجراها حدود چهل تا پنجاه درصد افت می کرد. الان حمیدرضا ترکاشوند ترانههایی را به خوانندهها پیشنهاد می کند یا پیشنهاد های آنان را میشنود و اجراها را با تجربه ای که دارد حرفه ای تر و مردم پسند تر میکند. سعید فتحی روشن و دیگر مربیانی که در دل چنین برنامه هایی تجربه کسب کرده اند، با بچه ها خیلی حرفه ای کار می کنند. پشت صحنه سر و کله زدن ما مربیان با بچه ها و تمرینهایمان خیلی مفصل و جذاب است. بیننده یک نفر را می بیند که روز اول می آید و کاری انجام می دهد و جلو می رود. ولی خیلی نمی داند چه کمک هایی به او می شود. برخی بچه ها در صحنه عصر جدید معادل چهار سال کلاس های دانشگاه چیزی یاد می گیرند.
در فصل اول نقاشی فاطمه عبادی که در زیرمجموعه هنرهای تجسمی قرار میگیرد برنده شد. این نکته باعث کاهش شانس برنده شدن رشته شما در فصل دوم نمیشود؟
نه. اصلا این طور نیست. عصر جدید شبیه جام جهانی است. نمی شود گفت چهار سال پیش تیمی از آمریکای جنوبی قهرمان شد و امسال نوبت اروپاست. هر کسی بهتر و جذاب تر باشد برنده می شود. مردم نمی گویند چون پارسال یک نقاش قهرمان شده امسال به نقاش یا هنرمند تجسمی رای ندهیم.
در این برنامه شما هم به اندازه شرکتکنندگان هیجان دارید؟
عصر جدید برای من بسیار مهم است. موفقیت شرکت کنندهها موفقیت خود من است. انگار خودم برنده شدهام. چون احساس می کنم در موفقیت یک آدم سهیم بودهام. یک نفر که بالا می آید و برنده می شود همه لذت می بریم. چون میلیونها نفر با یک هنرمند گمنام آشنا می شوند. مسیر زندگی طرف عوض می شود.
سال گذشته که فاطمه عبادی برنده شد، ایدهای بود که شما به کارشان اضافه کرده باشید؟
الان به این سوال جواب بدهم هزار تا حرف پیش می آید. معلوم است ایده داشته ام. من برای همه شرکت کنندهها ایده دارم. برای بعضیهای ایده های عجیب و غریبی دارم که خودشان اولش مخالفت می کنند. بهاره سرگلزایی به عنوان دوبلور دفعه دوم یک انیمیشنی را دوبله کرد که فضای عصر جدید را تداعی می کرد. من یک ایده ای دادم. من و برادرم احسان و خانم سرگلزایی یک انیمیشنی را گشتیم و پیدا کردیم که فضایش شبیه عصر جدید بود. یک کوالایی در آن انیمیشن بود که من خیلی محترمانه پیشنهاد دادم تبدیل به شخصیت آقای احسان علیخانی بشود. متن طنزی برایش نوشتم که باعث شد ایشان با اجرای درجه یک و هنرمندانه شان به مرحله بعد برود. درست است توانایی ایشان و خلاقیتشان برگ برنده بود. ولی من به عنوان یک مربی و تیم عصر جدید نقش زیادی در موفقیت ایشان داشتیم. بسیاری از ایده ها مال ماست. از طرف آقای علیخانی و مدیریت محسن نجفی یک شورایی داریم که راجع به اجراها صحبت می کنیم و بعضی وقتها اگر شرکت کننده ایده قابل توجهی نداشت میگوییم شرکت کننده این کار را بکند و او هم با نظارت مربی تمام تلاش خود را برای تحقق آن ایده انجام می دهد.
در ترکیب داوران دو بازیگر حضور دارد و میتوان گفت کفه بازیگری سنگینتر است. این نکته میتواند به کمک شرکتکنندگان گروه شما بیاید؟
وقتی گروه من اجرایشان تمام می شود، معمولاحرف داوران را قبول می کنم ولی اگر احساس کنم بخشهایی از اجرا را داوران متوجه نشده اند یا ایرادی که گرفته اند از نظر خودم قابل قبول نباشد. با اجازه آقای احسان علیخانی روی صحنه می روم و از شرکت کننده ام دفاع میکنم. عمده کارهای بچه های من ربطی به بازیگری ندارد. ولی خیلی جاها که نمایشی طراحی کرده ام، داورها گفتند بخش نمایشیاش خوب نبود. بزرگترین مشکل بچه های تجسمی این است که هفت هشت دقیقه تقریبا دور از جذابیت کار می کنند و در نهایت دقیقه آخرکارشان دیده میشود. بچههای ورزشی از همان اول حرکت دارند. ما باید جاهایی ترفند به کار ببریم و مثلا چهره محمدعلی کشاورز را به جای یک بوم روی هشت بوم بکشیم تا کارمان کمی جنبه نمایشی پیدا کند. حقیقت این است بخشهای نمایشی که ما اضافه میکنیم جاهایی جواب داده و جاهایی هم جواب نداده است.