جستوجوی چندانی نمیخواهد. گشتن و دیدن عکسهای پارکوربازها در جهان سه چیز را بهخوبی نشان میدهد: انرژی جوانی، زیبایی ژستهای خارقالعاده آمیخته با پسزمینههای منحصربهفرد و خطرپذیری تا مرزهای نامعلوم.
پارکور ورزشی تازهوارد بهشمار میآید، برای جوانها و نوجوانهایی مناسب است که انرژی بسیار دارند و در پی هیجان فراواناند. قدیمترها که این ورزشها هم نبود، پدر و مادرها شاکی بودند از اینکه کودکشان از دیوار راست بالا میرود و هیچجا آرام نمیگیرد؛ اما همین بچهها امروز میتوانند ورزشکاری هنرمند باشند.
عمر ورزشی پارکوربازها کوتاه است و آسیبهایی که در این راه میبینند خطرناک و گاه حتی بیبازگشت است. زمین سخت، کوه و بلندیهای بیحفاظ جولانگاهشان است.
ردی از طلوع خورشید را در زیباترین نقطه کوه یا بام میگیرند، اگر در پاریس باشند دنبال نمای برج ایفل هستند، اگر در تهران باشند، روی بام آسمانخراشها میدوند و برج میلاد را در زمینه حرکتهایشان جا میدهند، در هند باشند تاجمحل را میخواهند و اخیرا در مرودشت فارس هم نمایی از تختجمشید را عرصه جست و خیز یافتند.
پارکور ورزشی است که به دلیل ماهیتش نمیتواند در فضای بسته محدود بماند؛ از سوی دیگر، امکان ندارد که بینندهای بتواند تمام حرکات و زیبایی آنها را از نظر بگذراند و در عین حال، از نزدیک آنها را رصد کند؛ از همین رو پارکوربازها از تکنیکها و هنرهایشان فیلمبرداری و عکسبرداری و آنها را در قالب کلیپهایی منتشر می کنند، فضای مجازی هم که بهترین زمینه را برایشان فراهم کرده است.
پارکوربازها از سوی دیگر به دنبال ثبت رکوردهای جدیدند؛ آنها نمیتوانند زمان درازی در این ورزش بمانند و تلاش میکنند در دوران کوتاه ورزشکاریشان نامی از خود بر جای بگذارند.
میتوان دریافت که پارکورباز بودن گونهای شور دیوانهوار میخواهد برای رهاسازی آدرنالین در خون و در عین حال، میل به دیدهشدن که با ساختن صحنههای زیبا و هنرمندانه به بار مینشیند.
اما نوجوانان و جوانانی که چنین میلی را در درونشان بهجای آسیبزدن به خود و دیگران به دنیای ورزش وارد کردهاند، جای چندانی برای تمرین ندارند. در شیراز در حاشیه بولوار شهید چمران، مکانی برایشان تعبیه شده که بسیار کوچک است و پس از چندی تکراری هم میشود. باشگاهها هم که تنها، مکانهایی برای آموزشاند، نه حظ بصری ایجاد میکنند و نه تماشاچی را به خود فرا میخوانند و نه امکان ثبت رکوردهای تازه را فراهم میسازند. از صد پارکورباز هم شاید یکی به تنها برنامه استعدادیابی تلویزیون راه یابد و بتواند مجالی برای ارائه توانمندیها و بروز آنها بیابد.
با این مقدمه، میرویم بر سر ماجرای پارکوربازیِ نوجوانی ۱۶ساله با نام یزدان قشقایی در تختجمشید. او هم حتما با دیدن عکسها و فیلمهای پارکوربازهای در گوشهگوشه دنیا به دنبال نمایی برای پسزمینه حرکتهایش بوده است؛ اما همانگونه که خودش و مربیاش گفتهاند از قوانین حفاظتی میراث فرهنگی اطلاعی نداشتهاند و به سهم خود هم ابراز ندامت و تاسف کرده و از مردم عذر خواستهاند.
در حالی که مدیر پایگاه میراث جهانی تختجمشید در نخستین واکنش به انتشار این کلیپ عنوان کرده بود که احتمالا در زمان تعویض شیفت این اقدام روی داده و خلوتی تختجمشید باعث انجام چنین حرکاتی شده،بیست و ششم بهمن ۹۹ نوجوان پارکورباز در یک فیلم که با نظارت مسئولان مربوط بود گفت که یگان حفاظت آنها را دیده و از مجموعه بیرون کرده است.
باید این ماجرا را از زوایای گوناگون دید؛ نخست آنکه نوجوانی میخواهد شور و توانایی و حرارتش را نشان دهد، اما جایی ندارد، دوم آنکه در شهرستانی که میراثدار آثار باستانی ثبت جهانی در دو محور هخامنشی و ساسانی است، هنوز آنچنان فرهنگسازی صورت نگرفته که نوجوانان و جوانان بدانند حتی اگر مجموعهای باستانی بیحفاظ است نباید چنین حرکتهایی را در میراثی چندین هزارساله انجام دهند و اگر میبینند که ورزشکاران دیگر نقاط جهان در پسزمینه خود نمایی از زیباییهای فرهنگی و باستانی را میاندازند، با تدابیر خاصی و دور از بنای اصلی و در محوطه بیرونی آنها صورت پذیرفته و اگر هم چنین نیست، فرهنگسازی باید چنان نهادینه شده باشد که موجب تقلید از رفتارهای ناهنجار نشود.
از سوی دیگر، جریمه این نوجوان ورزشکار شاید میتوانست مطالعه چندین جلد کتاب درباره تختجمشید یا پیوستن به طرح همیاران تختجمشید باشد. اینکه جوانی را در مقابل دوربین قرار دهیم و او با گردن خم از مردم عذرخواهی و ابراز ندامت کند و آن فیلم در فضای مجازی دستبهدست شود، از سهم مسوولانی که در انجام وظیفه خود قصور کردهاند، کم نمیکند و بار تربیتی آن احتمالا کمتر از اقداماتی فرهنگی است که میتوانست در این زمینه صورت گیرد؛ کما اینکه در واکنش به انتشار رسمی ویدیو و عکسهای این نوجوان ۱۶ ساله و مربیاش تنی چند از باستانشناسان و فعالان حوزه میراث فرهنگی در صفحه مجازیشان عنوان کردند که "ما عذرخواهی میکنیم که در فعالیتهایمان آموزش به مردم را فراموش کردیم."
حالا که نوجوان هایمان انرژیشان را در راه ورزش به کار گرفتهاند، شاید بهتر است به جای شماتت آنها و مقصر اصلی جلوه دادنشان، امکاناتی برایشان فراهم شود. ایجاد پیستهایی با قابلیت تغییر که تمرین در آنها خستهکننده نباشد در فضاهای باز و بسته، در طبیعت کوهستانی، دشت یا حاشیه شهرها در استانی همچون فارس که تنوع بسیاری از منظر طبیعی دارد و نیز دعوت از آنها برای ثبت رکوردها و ضبط حرکات نمایشی راهکارهایی آسان و کمهزینهاند.
کمهزینه از این منظر که نه دیگر نوجوانی را با گردن کج در مقابل دوربین عذرخواهی میبینیم و نه میل و اشتیاق را با سرزنش در آنها میکشیم. در شیراز بوستانهای کوهستانی و نیز پارکهای تازهتاسیس بهترین امکان را برای فراهم کردن فضای مناسب پارکوربازها در اختیار میگذارد و در شهرستانها هم، نواحی حاشیه شهر یا پارکهای کنارهای میتواند گزینهای مناسب برای تجهیز باشد.
همچنین، مسوولان میراث فرهنگی و دستاندرکاران حفاظت از میراث فرهنگی و بناهای باستانی باید همزمان با ارائه خدمات در حوزه گردشگری، فرهنگسازی را در تعامل با دستگاههایی همچون آموزش و پرورش در دستور کار قرار دهند و خلاءهای حفاظتیشان را نیز با افزایش نیرو، بهبود تجهیزات و سرکشی مستمر پر کنند تا چهره فارس در جهان با رفتارهای خارج از عرف، در جهان مخدوش نشود.