آنتونی بلینکن گفته که سیاست به اصطلاح "فشار حداکثری" در سالهای اخیر نتیجهای نداشت و در حقیقت مشکل بدتر شده است. در بطن این جمله دو اعتراف مستتر است؛ یکی اینکه عامل به بن بست کشیده شدن روند سیاسی دولت پیشین آمریکاست و دیگر اینکه باز هم این سیاست، حتی به شکل نرم آن راه به جایی نمی برد.
بلینکن سپس ادعا کرده که ایران هماکنون بسیار به توانمندی تولید مواد کافی شکافتپذیر برای یک سلاح هستهای در مدت زمان کوتاه نزدیک شده است؛ حرفی که منشاء و منبع آن جایی نیست جز در سرزمین های فلسطین اشغالی و برخی پایتخت های منطقه که از ابتدا هم دنبال به شکست کشاندن برجام بودند.
بلینکن، برغم برخی پالس های امیدوار کننده روزهای گذشته، این جمله را تکرار کرد که اگر ایران به تعهداتش طبق توافق هستهای بازگردد، ایالات متحده نیز همان کار را خواهد کرد.
در اینجا بار دیگر باید به وزیر خارجه تازه نفس آمریکا یادآور شد که شاید برخی ها در آمریکا و متحدان بدنام منطقه ای این کشور، از این شیوه غیر اخلاقی توام با سفسطه خوششان بیاید، اما لازم است که بدانید مسأله با این روش حل نمی شود چرا که این واشنگتن بود که از این توافق جهانی خارج شد و امروز هم باید به جای سفسطه گری ابتدا این کشور به به پیمانی که از آن خارج شده است، بازگردد.
شاید توضیح زیادی لازم نداشته باشد که دونالد ترامپ تعداد قابل توجهی از توافقات بین المللی را از جمله برجام نقض کرد و تیم جدید کاخ سفید هم چه در دوره تبلیغات انتخاباتی و چه بعد از ورود به کاخ سفید به غلط بودن آن اعتراف داشته است، بطوری که این نقض تعهدات آنقدر زشت و زننده بود که یکی از اولویت های اول بایدن، ترمیم و برطرف کردن این نقایض بود و در اولین گام ها نیز به سرعت به پیمان آب و هوایی پاریس بازگشت و همچنین مصوبه قرار دادن انصارالله در فهرست گروه های تروریستی را لغو کرد.
این درحالی است که برجام حاصل تلاش بین المللی و از زمره مهمترین توافقاتی بود که در ۲۰۱۵ به سرانجام رسید و اگر دولت بایدن صداقت دارد، باید به ساعت صفر برجام ، یعنی به وضعی پیش از زمان خروج ترامپ از آن بازگردد.
مقام های آمریکایی باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر دنبال حل مساله هستند، ابتدا باید وضعیت به قبل از خروج از برجام برگردانده شود.
تکرار روزانه این تناقض ها، راه به جایی نمی برد، چنانچه ترامپ نیز هر روز برای مذاکره توئیت می کرد و پیام می داد. این رویه تنها بر تعداد گره ها می افزاید و بدتر از آن اینکه نشان میدهد طرف آمریکایی اساسا دنبال حل مسأله نیست.
وقتی اعتراف می کنید که سیاست دولت قبل نتیجه نداشته و اقدام خلاف توافق مرتکب شده است، این بدان معناست که مسئولیت لطمات وارد شده به توافق با دولت آمریکاست و بنابراین آمریکایی ها باید مسیر غلط را اصلاح کنند.
همانطور که معاون وزیر خارجه ایران آقای عراقچی گفته "اقدامات ایران در موعد پنجم اسفند به منزله خروج از برجام نیست"، اما قطعا ادامه این روند کار را برای آقای بایدن پیچیده تر می کند، همان چیزی که دشمنان برجام دنبال آن هستند.
بنابراین امروز نه تنها ایران که حتی اکثر کشورهای عضو سازمان ملل منتظر تصمیم آمریکا برای بازگشت به برجام و عمل به تعهداتش در این توافق هستند؛ همانند معاهده پاریس و لغو دیگر تصمیمات غلط دونالد ترامپ!
دراینجا یادآوری دو نکته دیگر هم ضروری است، یکی اینکه ایران از ابتدا حسن نیت خود را در ارتباط با توافق جامع ثابت کرده و کاهش تعهدات هم در چارچوب برجام اتفاق افتاده است، حتی سازمان های اطلاعاتی خود آمریکا نیز پیشتر برغم فشار و اعمال نفوذ تندروهایی مانند پمپئو عدم انحراف ایران را تایید کرده اند و دیگری اینکه می دانیم و همه می دانند که بایدن ممکن است زورش به مخالفان و دشمنان برجام در سطوح داخلی، بین المللی و منطقه ای نرسد.
فعلا این وسط فقط زمان است که از دست می رود و به سرعت به موعد ضرب الاجل ایران نزدیک می شود؛ حال این سوال مطرح است که آیا بایدن می تواند در این فرصت اندک زمانی و موانعی که بر سر راهش هست به تصمیم درست برسد؟