در ادامه گزارش پنجم اسفند ۱۳۹۹ روزنامه ایران آمده است: «فیلم آموزشی و فایلهای صوتی ما (معلمها) برای دانشآموزان کلاس اول مثل یک شوخی میماند. خیلیهایشان الفبا را بخوبی نمیدانند. زمانی که آموزش مجازی بود، بچهها تکالیف خوبی میفرستادند اما حالا که آموزش را حضوری ارائه میکنم، میبینم که دانشآموز اصلاً نمیتواند حروف را بنویسد و والدینشان مشقها را مینوشتند. متأسفانه در مناطق محروم بسیاری از خانوادهها اصلاً سواد کافی ندارند که به دانشآموز مفاهیم را آموزش دهند. اگر بچهها موضوعی را هم آموزش دیدهاند، این آموزشها بسیار اشتباه بوده است.»
این بخشی از حرفهای مهسا حاتمی، معلم دبستان «سمیه» شهر اهواز است. او هم مثل خیلی از معلمهای دیگر نگران افت تحصیلی دانشآموزانش است. این دغدغه آنقدر برای معلمهای کلاس اولی مهم بوده که حالا آنها از خانوادهها میخواهند دانشآموزانشان را برای آموزشهای حضوری به مدرسه بیاورند. گرچه یک ماهی هم میشود که وزارت آموزش و پرورش با تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا، درهای مدارس ابتدایی را به روی دانشآموزان کلاس اول و دومی باز کرده تا آنها بتوانند برای آموزش و ارتباط با معلم یک یا دو روز در هفته در مدرسه حاضر شوند. آنطور که معلمها میگویند، پایهاولیها از طریق آموزشهای مجازی، الفبا را بخوبی یاد نگرفتهاند. موضوعی که مورد تأیید معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش هم هست. رضوانه حکیمزاده درباره افت تحصیلی دانشآموزان کلاس اول و دومی میگوید: «برای تقویت پایه کلاس اولیها باید در تابستان برنامهریزی کنیم.» این وضعیت البته در استانهای محروم به گونهای دیگر است. معلمهای استانهای کم برخوردار آموزشی بر این باورند که خانوادهها در کلانشهرها باسوادند و میتوانند با فرزندانشان الفبا را کار کنند اما در استانهای محروم بیشتر خانوادهها کم سواد و بیسوادند و اصلاً نمیدانند چگونه به فرزندانشان آموزش دهند. در سوی دیگر بیشتر خانوادهها فضای مجازی را نمیشناسند و کودکانشان را در این فضا رها کردهاند.
خانوادهها سواد آموزش را ندارند
مهسا حاتمی ۳۵ دانشآموز کلاس اولی دارد. او علاوه بر تدریس، سرگروه آموزگاران شهرستانهای خوزستان هم است. آنطور که این خانم معلم میگوید، دانشآموزان کلاس اولی، دانشآموزان کلاسهای مجازی نیستند:«دانشآموزانم اصلاً حاضر نیستند فیلمهایی را که در گروه میفرستم ببینند. فیلمی که معلم میفرستد مثل یک شوخی برای آنها میماند. این درحالی است که سعی میکنم این فیلم را خیلی جذاب بسازم. آنها در این روزهایی که به مدرسه میآیند اشکالات بسیاری دارند و خیلیهایشان الفبا را بخوبی نمیدانند. متأسفانه در مناطق محروم استان خوزستان خانوادهها اصلاً سواد کافی ندارند که به دانشآموز مفاهیم را آموزش دهند. اگر بچهها موضوعی را هم آموزش دیدهاند، این آموزشها بسیار اشتباه بوده است. خانوادهها هم کلافه شدند. آنها نمیتوانند بچهها را پای کلاسهای مجازی بنشانند. بچهها شیطنت دارند. تکالیف را جدی نمیگیرند. البته دانشآموز پایه اول هم مقصر نیست چرا که احساس مسئولیت را در مدرسه یاد میگیرد و او اصلاً با مفهوم مدرسه آشنا نشده است. همین مشکلات بود که من از خانوادهها خواستم تا بچههایشان را به مدرسه بیاورند.»
او پیشنهادی هم برای وزارت آموزش و پرورش دارد: «کتابهایی برای دانشآموزان کلاس اول تألیف کنند که آنها دوباره در پایه دوم آن مفاهیم را یاد بگیرند چرا که این دانشآموزان به هیچ عنوان آمادگی رفتن به کلاس دوم را ندارند. خودم سرگروه آموزشی هستم و از مدارس بازدید میکنم و در گروه همکارانمان در شاد هم هستم. دانشآموزان پایه اول و دوم استان ما متأسفانه بسیار ضعیف هستند. حتی اگر آموزش و پرورش یک روز در هفته در شبکه آموزش برای مادران هم کلاس بگذارد که چگونه به بچههایشان تدریس کنند بخشی از مشکلات ما حل میشود.»
حسین حیاتی مقدم، آموزگار پایه اول و دوم دبستان شهید فیروززاده منطقه سردشت دزفول است. او ۸ دانشآموز دختر و پسر کلاس اول و ۱۱ دانشآموز کلاس دوم دارد. او به کمسوادی خانوادهها اشاره میکند و میگوید: «کمسوادی و بیسوادی والدین موجب شده که بچهها افت تحصیلی داشته باشند. بعضی از دانشآموزان اصلاً به موبایل و اینترنت دسترسی نداشتند، یا توانایی خرید بسته اینترنت را ندارند. این مشکلات برای من در زمان تدریس وجود داشت و همینها موجب میشد دانشآموزان از درس عقب بمانند. دانشآموز پایه اول مثل یک لوح سفید است که تازه میخواهد خواندن، نوشتن و حساب کردن را یاد بگیرد و اگر این کار به درستی صورت نگیرد، تا آخر دوران مدرسه به مشکل بر میخورد. با توجه به اینکه تدریس در پایه اول نیاز به مهارت خاصی دارد اکثر خانوادهها نمیتوانند آنطور که باید و شاید به دانشآموزان مطالب درس را یاد بدهند.»
کلاس اولیها شوق و انگیزهای ندارند
مشکلات معلمان فقط آموزش کلاس اولیها نیست، هر چند وقت یکبار فیلم یا فایل صوتی در فضای مجازی منتشر میشود که در آن پدر یا مادری با خشونت مشغول آموزش فرزند خود است. فایلهایی که به گفته برخی از معلمان خشونت علیه کودکان را افزایش داده است. این موضوع راعالیه انصاری معلم بیرجندی میگوید: «متأسفانه این روزها شاهدیم که ارتباط عاطفی برخی از مادران با فرزندانشان کم شده است. قبل از کرونا مادر نقش مادری داشت اما حالا همکار سختگیر ما شدهاند. به نظرم، آن چهره مهربان مادر و رابطه مادر و فرزند تیره و تار شده است. حتی برخی وقتها شاهد این برخوردها در فضای مجازی هم هستیم. این موضوع روی روحیه دانشآموزان هم تأثیر میگذارد. عالیه انصاری ۲۵ دانشآموز کلاس اولی دارد. او تأکید میکند: «کلاس اولیها نیاز به شناخت نشانهها دارند و خیلی از دانشآموزان در این مورد دچار مشکل شدهاند. ۱۵ روز شهریور دو هفتهای بچهها کلاس حضوری داشتند و با معلمها آشنا شدند و ما هم توصیههایی به خانوادهها کردیم. اما کلاس اولیهای امسال شور و شوق مدرسه را ندارند.»
هورا علیرحمزاده، معلم کلاس اول درکوهدشت لرستان هم به افت تحصیلی دانشآموزانش در این سال تحصیلی اشاره میکند و میگوید: «یکی از دلایل افت دانشآموز این است که خانواده به جای دانشآموز مشق و املا را مینویسد و حتی خانواده امتحان بچه را میدهد. برخی از خانوادهها اصلاً نظارت روی درس و مشق بچهها ندارند. به دانشآموز ۷ساله میگویند برو داخل اتاق و فیلم معلم را ببین. والدین دیگر نظارتی نمیکنند که دانشآموز چه میکند. بچه هم سرگرم بازی با گوشی میشود. هر چقدر هم وویس و فیلم میفرستم ، بچهها از فهم شان عاجزند و خیلیها هم به خاطر شرایط کرونا به روستا رفتند و روستاها اینترنت هم ندارند.»
ترک تحصیل دختران روستایی
در روستاهای برخی از استانهای کمبرخوردار از آموزش، کلاسها حضوری بوده است و معلمان سعی کردهاند کلاس درس حضوری تعطیل نشود. آنطور که عبید ملک رئیسی معلم سیستانی میگوید: «در منطقه ما تازه یک دکل نصب شده است و ما در روستا اینترنت نداریم. علاوه بر این، والدین و دانشآموزان گوشی هوشمند ندارند. اگر در خانه گوشی هوشمندی باشد آن برای پدر خانواده است و پدر هم معمولاً شغلش سوختبری است و شب به خانه میآید. در جنوب استان اکثر والدین کمسواد و بیسواد هستند. یعنی اینکه اگر فایلی برای دانشآموز ارسال کنم با وجود آنکه گوشی هوشمند هم داشته باشد نمیتواند موضوع را یاد بگیرد. چرا که والدین سواد ندارند. البته مشکلات دانشآموزان ما فقط برای این دوره نیست بلکه دانشآموزی دارم که پایه چهارم و پنجم است اما هنوز سواد پایه اول را هم ندارد.»
در مدرسهای که او تدریس میکند ۱۲ دانشآموز پایه اول حضور دارند: «از سال گذشته تا حالا در مدرسه ما ٧ دانشآموز ترک تحصیل کردهاند. ترک تحصیل دخترها هم بسیار بالاست. سن دخترها که بالاتر میرود، خانوادهها اجازه نمیدهند که به مدرسه بیایند. استدلال هم این است سن دختر بالا رفته و معلمش نباید مرد باشد. پارسال هم که تدریس خانه به خانه میرفتم، خانواده میگفت این درس که ۱۰ روز یکبار داده میشود به درد دانشآموز نمیخورد همان بهتر که درس نخواند.»