متن گفت وگو ایرنا با وی درباره تجربیات خبرنگار در این مدت در پی می آید:
ایرنا: چطور شد جذب ایرنا شدید؟
حسن زاده: از نوجوانی علاقه خاصی به روزنامه نگاری داشتم و در واقع از نهم دبیرستان با روزنامه دیواری در دبیرستان این کار را آغاز کردم. من ورودی سال ۱۳۶۲ به ایرنا هستم. از شغلی که داشتم راضی نبودم که روزی آگهی استخدام ایرنا را مشاهده کردم. برای استخدام بیش از ۱۰ هزار نفر ثبت نام کرده بودند که خوشبختانه مراحل مختلف را گذرانده و وارد ایرنا شدم.
بد نیست یادی کنم از برخی از هم دوره هایم که برای بیش از سه ماه کلاس های آموزش خبر را با آنان گذراندم. زنده یاد حسین محب اهری (بعد از ۸ سال ایرنا را رها و به سینما و تلویزیون پیوست)، محمد رضا باقری، داود اسماعیلی، علی رضا یوسفی و تعدادی دیگر که در دفاتر ایرنا در شهرستان ها مشغول به کار شدند.
تحصنی که انجام نشد ولی جواب داد
ایرنا: گویی در همین دوران اتفاقی افتاد که پای خبرنگاران ایرنا را به دفاتر خارجی ایرنا باز کرد؟
حسن زاده: بله. دهه ۶۰ خاطرات تلخ و شیرین زیادی بجا گذاشته است که شاید الان هم خیلی از این خاطرات را نتوان بازگو کرد. ولی دو مورد را را بیان می کنم.
در عملیات بدر که در هورالهویزه و جزایر مجنون بود، بعد از عملیات، مدت زیادی بیهوده در منطقه بودیم. روزی دکتر کمال خرازی مدیر عامل و رییس ستاد تبلیغات جنگ به اهواز آمده بود و در دفتر ایرنا در اهواز دیداری داشتیم. از او خواستم با توجه به پایان عملیات به تهران برگردم تا بتوانم برای ایام نوروز در تهران باشم. او گفت، هواپیمایی که تعدادی از نمایندگان مجلس را برای بازدید از جبهه به اهواز آورده بود ، ساعت ۶ عصر به تهران بر می گردد. به من گفت هماهنگ می کند تا من و جلالیان عکاس با این هواپیما به تهران برگردیم.
ما قبل از ساعت ۶ به فرودگاه اهواز رفتیم و با دیدن آثار خرابی ناشی از جنگ در فرودگاه اهواز مردد شدم. از خطرناک بودن پرواز از فرودگاه اهواز کمی به فکر فرو رفتم اما خودم را با این فکر که مسوولان حتما پیش بینی های حفاظتی را کرده اند، خودم را قانع کردم. در ساعت پرواز و با آمدن ۸نماینده مجلَس ما هم پای پلکان هوپیمای فرند شیپ ارتش رفتیم اما مانع از سوار شدن ما شدند. پاسداران مستقر در فرودگاه گفتند صبر کنید اگر جا بود اجازه می دهیم سوار شوید. بعد از سوار شدن نمایندگان ما نیز از پله ها بالا رفتیم تا اینکه پاسداری جلوی در هواپیما مانع ما شد و گفت جا نیست بفرمایید پایین.
من هم که بسیار عصبانی شده بودم، با اعتراض و اینکه رییس ستاد تبلیغات جنگ هماهنگ کرده است، سعی کردم به زور داخل هواپیما شوم که پاسدار اهوازی با کلاشینکف من را عقب زد و دعوا و سرو صدای و فریاد من نتیحه ای نداشت و ما را به زور از پلکان هواپیما پایین کشاند. چند دقیقه از بلند شدن هواپیما نگذشته بود که هواپیما هدف یک موشک عراقی قرار گرفت و ۸ نماینده مجلس و تمامی خدمه پرواز شهید شدند.
خاطره دیگر اما این است. تا سال ۱۳۶۷ یعنی زمان پایان جنگ، هیچ خبرنگاری از ایرنا (به جز یکی دو مورد استثنایی) نمایندگی های خارج از کشور را ندیده بود و به قول دوستان، نمایندگان ایرنا در خارج از پنجره وارد ایرنا و از در خارج می شدند. به عبارتی تمامی نمایندگان ایرنا در بیش از ۳۰ دفتر خارج از کشور، افراد سفارشی بودند که فقط در دوره انتظار برای اخذ روادید در گروه سیاسی وارد و آموزش های سطحی را می گذراندند. این مساله باعث نارضایتی در ایرنا شده بود و همکاران نارضایتی خود را عمدتا به زنده یاد احمد بورقانی منتقل می کردند. تا اینکه یک بار زنده یاد بورقانی مدیر خبر به دکتر خرازی مدیر عامل وقت ایرنا اعلام کرد تعدادی از خبرنگاران قصد دارند در اعتراض به عدم اعزام خبرنگاران ایرنا به دفاتر خارج از کشور در مقابل دفتر او تحصن کنند. این صحبت زنده یاد بورقانی با مدیر عامل وقت باعث شد که او تعدادی از همکاران را برای نمایندگی بپذیرد و برای آن هم شرط رفتن به جبهه را گذاشت و به بورقانی گفت که من فقط با اعزام خبرنگارانی موافقت خواهم کرد که در دوران جنگ پای ثابت جبهه بودند.
در دوران جنگ بسیاری از خبرنگاران یک یا دو بار به جبهه رفته بودند، اما تعدادی انگشت شمار بودند که در هر عملیاتی داوطلبانه ماموریت جبهه را می پذیرفتند.این گروه در واقغ نخستین خبرنگارانی بودند که طلسم و قفل اعزام خبرنگاران ایرنا به دفاتر خارجی را شکستند. بعد از آن هم وقتی حسین نصیری مدیر عامل شد نخستین تصمیمی که اعلام کرد این بود " تا من مدیر عامل هستم هیچ آدم سفارشی و بیرونی را به خارج اعزام نخواهم کرد" دقیقا بعد از مدیر عاملی حسین نصیری، قفل اعزام به خارج برای ایرنایی ها باز شد و مدیران بعدی نیز این تصمیم را دنبال کردند. حسن هانی زاده مسوول وقت دفتر ایرنا در اهواز، غلامحسین اسلامی فرد، محمود ایلخان و اینجانب نخستین خبرنگارانی بودیم که به خارج اعزام شدیم.
مدیرعامل ایرنا را شخص امام خمینی منصوب می کرد
ایرنا: اگر بخواهیم مقایسه ای بین وضعیت ایرنا در دهه اول انقلاب اسلامی با دوران های بعدی این خبرگزاری داشته باشیم شما به چه مواردی اشاره می کنید؟
حسن زاده: من تنها دهه نخست بعد از انقلاب را دوران طلایی و استقلال خبری ایرنا می دانم، به دو دلیل : نخست اینکه مدیرعامل وقت از سوی امام خمینی منصوب شده بود لذا نه دولت و نه مجلس قدرت اعمال سلیقه روی ایرنا نداشتند. دوم اینکه ورودی های این دهه جوانان انقلابی بودند که خود را سخنگوی مردم و نه دولت و حاکمیت می دانستند و استقلال و ارزش قلم را به قدرت نمی فروختند. همین استقلال بود که هر دو جناح سیاسی حاکمیت همیشه ایرنا را متهم به وابستگی به جناح دیگر می کردند.
بعد از این دوران، باید از دوران مدیرعاملی وردی نژاد نیز یاد کرد. ایشان نیز با قدرت قلم آشنا بودند و هر چند از سوی دولت منصوب شده بود اما به قلم ارزش می داد و با همه وجود از خبرنگاران حمایت می کرد. اما مسلما شرایط دوران بنیان گذار جمهوری اسلامی با شرایط بعد از او متفاوت بود که تاثیرات خود را روی کار خبر می گذاشت.
ایرنا: کار در دفاتر خارجی ایرنا چگونه بود؟
حسن زاده: در مجموع شیرین ترین دوران خبری من در دهه نخست بعد از انقلاب و سپس در نمایندگی رم پایتخت ایتالیا بود. صحبت از این دوران نیاز به نوشتن کتاب دارد. فعالیت خبری در خارج از کشور کاملا متفاوت با داخل است و در این محیط است که یک خبرنگار استقلال و شان جایگاه اجتماعی خود را بهتر حس می کند. البته انتخاب نمایندگان دفاتر خارجی بعدها با نقطه ضعف هایی مواجه بود و بدون در نظر گرفتن همه جوانب ضروری برای یک خبرنگار، خیلی ها به خارج اعزام شدند. افرادی که به خارج اعزام می شوند باید حتما علاوه بر تجربه کار میدانی، تجربیات مدیریتی هم داشته باشند که بهترین آن این است که این افراد برای دوره ای مدیر استان ها شوند و دوره های آداب و معاشرت رسمی و خبری و پوشش را بگذرانند.
از خاطرات شیرین اینجانب در خارج از کشور، دیدار و پوشش خبری سفر برخی مقامات خارجی مانند یاسر عرفات رهبر جبهه آزادیبخش فلسطین، بوریس یلتسین و میخائیل گورباچف روسای جمهوری شوروی، مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس، جرج بوش پدر رییس جمهوری آمریکا، پله و مارادونا فوتبالیست های مشهور، ظاهر شاه پادشاه فقید افغانستان، و همچنین حضور در مسابقات فوتبال جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا و پوشش خبری قطعنامه ۵۹۸ مذاکرات صلح ایران و عراق در ژنو با حضور طارق عزیز وزیر خارجه صدام و دکتر علی اکبر ولایتی وزیرخارجه وقت بود. در دوران فعالیت خبری هم، بعنوان خبرنگار حوزه مجلس، نخست وزیری، ریاست جمهوری، وزارت امور خارجه و وزارت کشور فعالیت کرده ام.
خبری خطرناک
ایرنا: در همان ایام جنگ، اتفاق مهمی افتاد و آن سفر مک فارلین مشاور ارشد رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا بود. آیا ایرنا در این ارتباط فعال بود؟
حسن زاده: بله. همیشه تاکید کرده ام که خبرنگاران ناظران واقعی تاریخ هستند که شاید به دلایل مختلف هیچگاه در زمان خود نتوانند پشت صحنه خبر را به نگارش درآورند. یکی از ماجراهایی که در زمان خود نمی توانستیم درمورد آن صحبت کنیم، مذاکرات محرمانه ایران و امریکا در سال ۱۳۶۴ بود که البته خیلی قبل از آن بطور محرمانه بین ایران و امریکا در جریان بود. زنده یاد احمد بورقانی مدیر خبر وقت ایرنا در یک روز گرم تابستان (مرداد ۱۳۶۴) من (خبرنگار وقت مجلس) و محمود ایلخان (خبرنگار وقت نخست وزیری) را در دفتر خود خواست و به ما برنامه ای را اعلام کرد که از شنیدن آن مات و حیران ماندیم. در سال ۶۴ باور اینکه بین ایران و امریکا مذاکراتی در جریان بوده و بالاترین مقام کاخ سفید، نماینده ای را با هدیه یک کلت و کیک به ایران فرستاده است، خیلی سخت بود.
در همان جلسه با بورقانی اولین واکنشی که ما از تعجب به زبان آوردیم، کلماتی بود که ناباوری ما را نشان می داد. بورقانی که در آن زمان مورد اعتماد دکتر کمال خرازی مدیر عامل وقت ایرنا و رییس ستاد تبلیغات جنگ منصوب از سوی امام خمینی بود، از من و ایلخان خواست ، بدون اینکه در مورد این ماجرا با فردی صحبت کنیم به هتل هیلتون (استقلال) محل اقامت مک فارلین مشاور عالی ریگان رییس جمهور وقت امریکا برویم و از فضای هتل گزارشی محرمانه تهیه کنیم. من و ایلخان که هنوز باورمان نمی شد که امریکا یک مقام بلند پایه خود را به تهران فرستاده است، همچنان با ناباوری و با دقت به دستورات خبری بورقانی گوش می دادیم. احمد بورقانی از ما می خواست که خیلی عادی در کافی شاپ هتل چای و کیک میل کنیم و با کسی هم صحبتی نکنیم تا ظهربه ایرنا برگردیم و گزارشی از جو امنیتی و حضور مک فارلین در هتل بنویسیم. بورقانی خیلی تاکید داشت که باید مراقب باشیم چرا که در هتل پر از ماموران امنیتی و لباس شخصی است و در عین حال مسافران عادی نیز برای پوشش عادی سفر محرمانه مک فارلین در هتل هستند. از تاکیدات دیگر بورقانی این بود که این ماجرا را برای هیچ کس "حتی" همسر" خود نگوییم چون می تواند برای ما خطر آفرین باشد.
صبح فردای آن روز وقتی برای اعزام به هتل استقلال به محل کار ایرنا آمدیم، احمد بورقانی من و ایلخان را خواست و لغو برنامه را به ما اعلام کرد و گفت: این ماجرا را نشنیده بگیرید و اگر در این مورد با کسی صحبت کنید ممکن است جانتان به خطر بیفتد. به یاد دارم ایلخان در جمله ای با این مفهوم " من می دانستم که این ماجرا خالی بندی و غیر ممکن است" موضوع را نادیده گرفت. من نیز همچنان درمورد سفر یک مقام امریکایی به ایران در آن شرایط انقلابی شک داشتم تا اینکه بعد از گذشت یک ماه، نشریه الشراع چاپ لبنان خبر کوتاهی منتشر و اعلام کرد " اخیرا مک فارلین مقام بلند پایه امریکایی" در ایران با مقامات جمهوری اسلامی مذاکره داشته است.
انتشار این خبر علاوه بر برطرف کردن شک من و ایلخان، پیامدهایی در ایران و آمریکا داشت. البته در آمریکا باعث جنجال و افشاء مطالب زیادی شد. بعدا مقامات جمهوری اسلامی بخصوص آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان سخنگوی غیر رسمی ماجرای ایران گیت مصاحبه هایی انجام داد. در آن دوران اینجانب خبرنگار مجلس، محمود ایلخان خبرنگار نخست وزیری و محمد رضا باقری خبرنگار ریاست جمهوری بودیم و ماموریت داشتیم جزییات ماجری ایران گیت را تهیه تا بعدا بتوانیم بولتنی در مورد آن تهیه کنیم.
بیشترین مصاحبه و سوالات از هاشمی رفسنجانی و نخست وزیر میرحسین موسوی، توسط من و ایلخان مطرح می شد. هاشمی رفسنجانی فردی سیاستمدار و با هوش بود و همیشه با آرامش تمام و با زیرکی به سوالات در این مورد جواب می داد. اما نخست وزیر وقت در یکی از مصاحبه های خبری وقتی ایلخان از او مجددا درباره ماجرای مذاکرات محرمانه ایران و امریکا سوال می کند، از کوره در رفت و دستور داد که دیگر ایلخان را به نخست وزیری راه ندهند.
برآشفتن نخست وزیر موسوی
ایرنا: اختلافتان با دفتر نخست وزیری به کجا رسید؟
حسن زاده: در آن دوران ایرنا بسیار مستقل و قدرت خبری خود را داشت. همین استقلال باعث شد بورقانی مدیر خبر به مدیر روبط عمومی نخست وزیری اعلام کند که تا شخص نخست وزیر از خبرنگار ما عذر خواهی نکند ایرنا دیگر خبرنگاری برای پوشش اخبار نخست وزیر اعزام نخواهد کرد. دقیقا بعد از یک ماه از تحریم خبری نخست وزیری، روزی میرحسین موسوی خبرنگار سیاسی ایرنا را به منزلی در خیابان پاسداران دعوت و رسما از او عذر خواهی کرد. باید توضیح دهم که در نخستین دهه بعد از انقلاب ، ایرنا بسیار مستقل بود و برای همین در آن دوران دو جناح اصلی نظام که به چپ و راست مشهور بودند، ایرنا را متهم به وابسته بودن به جناح مقابل می کردند.
از ماجرا دور نشویم، ماجرای مک فارلین و یا ایران گیت که در تاریخ ایران و امریکا برجسته باقی خواهد ماند و جنبه ها دیگری هم دارد که برخی از آن ها را می توان ذکر کرد. ایرنا نخستین نهادی بود که گزارش حدودا ۲۰۰ صفحه ای "کمیسیون تاور" کنگره امریکا را در ۲۲ نسخه ظرف یک هفته با بسیج مترجمان برای مقامات کشور ترجمه کرد. آقای هاشمی رفسنجانی در یکی از مصاحبه های خود در پاسخ به سوال اینجانب، اعلام کرد که ایران هم به زودی کتابی منتشر و پاسخ کمسیون تاور را در این کتاب خواهد داد، هر چند سوال ما بار ها تکرار شد اما کتابی از سوی مقامات ایرانی منتشر نشد.
بعد ها نیز با خبر شدیم فریدون وردی نژاد از اعضای سپاه قدس که بعدا مدیر عامل ایرنا شد همان فردی بود که به استقبال مک فارلین رفته بود و هدیه کیک و کلت را او در فرودگاه مهر آباد تحویل گرفته بود. ماجرای ایران گیت و مذاکرات محرمان ایران و امریکا و بدنبال آن تامین اسلحه و موشک های تاو از جنجال های تاریخی ایران و امریکاست که پوشش خبری خاص خود را داشت.