در ادامه یادداشت ۹ اسفند ۱۳۹۹ روزنامه آرمان ملی به قلم حشمتالله فلاحتپیشه نماینده سابق مجلس می خوانیم: چون دو طرف هم تنش و هم دیپلماسیشان را به صورت نیابتی از طرق مختلفی که نمیشود عنوانش را مستقیم گذاشت، انجام میدهند و یکی از دلایلی که هزینه تصمیمات دو طرف برای منافع ملی و امنیت ملیشان بیش از حد معمول هست، همین نیابتی بودن هم تنش و هم دیپلماسی بین دو طرف است. اما تعریف نیابتی در اینجا چیست؟ ایران و آمریکا بهطور معمول حتی در شرایطی که دیگر هیچوقت روابطشان مثل دوران ترامپ تنشزا نخواهد شد، ولی بعد از آنکه عدهای امید داشتند و حتی ایران با این امید برجام را حفظ کرد که بعد از آن دولتی متفاوت از دولت ترامپ روی کار بیاید، تنها اتفاقی که نیفتاد این بود که هنوز این تنش و این دیپلماسی نیابتی باقی بماند یعنی هنوز آسیبهای آن هم باقی مانده است.
در یک تنش و دیپلماسی نیابتی دو طرف به عنوان مثال اگر موضوعی را برای گفتوگو یا دیپلماسی داشته باشند، از طریق واسطهها یا میانجیها مطرح میکنند و این مواضع و موضوعات از کانال منافع ملی واسطه یا میانجی میگذرد و بیش از آنکه تامینکننده مناسبات دو طرف ایرانی یا آمریکایی باشد، تامینکننده مناسبات منافع طرف میانجی است.
دومین راه در این دیپلماسی و تنش نیابتی این است که دو طرف از طریق سخنرانیها و موضعگیریها پاسخ همدیگر را میدهند. این موضعگیریها بهطور طبیعی هم هدفش پاسخ دادن به طرف مقابل است و هم قانع کردن همه لابیهای داخلی و خارجی که مترصد این رابطه هستند و از این رابطه سود و زیانهای مختلفی را میبرند. بنابراین با این موضعگیریها عملا هم تنش و هم دیپلماسی، نیابتی میشوند و نتیجهای برای منافع دو کشور نخواهند داشت. بههرحال سومین نوع ارتباط در تنش و دیپلماسی نیابتی، تقابلها و چالشهایی است که شکل میگیرد و به عنوان مثال میبینیم که هر گروه بینام و نشانی که در عراق اقدامات بیاثری را صورت میدهد، در قالب محافل رسانهای به ایران ربط داده و تنش بین ایران و آمریکا فزاینده میشود و بعد آمریکا در سوریه حملاتی را که میگوید به گروههای طرفدار ایران است، انجام میدهد.
درحالیکه همین انتساب این گروهها به ایران جای تردید دارد درحالیکه سیاست ایران کمک مستشاری به عراق و سوریه بوده، همین دولت عراق و سوریه درخواست مستشاری از ایران کرده بود؛ لذا همه چیز در قالب مشکوک صورت میگیرد و این تنش نیابتی هم مشکوک است. در گذشته به این نکته اشاره کرده بودم که ایران و آمریکا اولین کاری که در زمان بایدن باید انجام دهند، این است که حوزههای تنش خودشان را محدود کنند و اجازه ندهند عوامل تنشزای دیگر در آن اثر بگذارند ولی متاسفانه با وقتگذرانی که دارد شکل میگیرد، بویژه از طرف آمریکاییها، باعث شده که عوامل دیگری در اینجا صاحب نقش شوند و عملا میبینیم عواملی که سعی کردند مانع شکلگیری دیپلماسی شوند تا الان به توفیق نسبی دست یافتند. در داخل آمریکا به هر حال آن دسته از لابیهایی که سعی میکنند موضوع هستهای را به دیگر عوامل قدرت ایران مثل حوزههای موشکی و نفوذ منطقهای ایران ربط دهند، الان خوشحال خواهند بود از اینکه آقای بایدن تحت عنوان حمله به گروههای نزدیک به ایران چنین رفتارهایی را صورت داده است.
معتقدم که ایران و آمریکا چارهای ندارند غیر از اینکه تنشها و دیپلماسیهای بین خودشان را مدیریت مستقیم کنند. بههرحال در آمریکا زمانی که آقای بایدن بلافاصله آقای رابرت مالی را بهعنوان مسئول ویژه گفتوگو با ایرانیها مطرح کرد، علامتی به ایران داد مبنی بر اینکه ایران هم مسئول ویژه گفتوگو مشخص کند ولی ایران براساس سیاست سنتی خودش این کار را صورت نداد و ما میبینیم از طریق سخنرانیها و میانجیها مواضع ایران دارد منتقل میشود و آن دسته از مذاکراتی هم که آمریکاییها گفتهاند با ایران دارند انجام میدهند و مذاکرات پنهانی است، بر سر مسائلی است که ربطی به موضوعات اصلی ندارد بلکه مسائل دلخواه آمریکا مثل بحث آزادسازی زندانیان و غیره است. فلذا تا زمانی که تنش و دیپلماسی بین ایران و آمریکا نیابتی است، یعنی دو طرف به صورت مستقیم مدیریت نمیکنند این تنش و دیپلماسی را، نمیتوانیم شاهد باشیم که شرایطی شکل بگیرد که منابع دو طرف را تامین کند و کماکان دو طرف دچار تنش هستند ولی اگر دو طرف مشخص و مدیریت کنند با افراد و دیپلماتهای خاص و به صورت مستقیم بر سر اختلافات صحبت کنند آن موقع امکان پیروزی دیپلماسی بر تنش وجود دارد. در نوع اول، یعنی تنش و دیپلماسی نیابتی، این تنش هست که روزبهروز پیروز میشود ولی در نوع پیشنهادی این دیپلماسی است که پیروز میشود.
یکی از دلایل اصلی دیگران این است که هرگونه اختلاف و تنشی که ایران با هر کشوری در دنیا دارد باز هم خود این کشورها آن را به آمریکا وصل کردهاند. حتی سازمانهای بینالمللی مثل آژانس و شورای امنیت هم سعی کردهاند به آمریکا وصل کنند. به عنوان مثال الان دو پرونده باز وجود دارد: یک پرونده بازگشت پولهای مسدودشده ایران در کره جنوبی و دیگری پرونده ایران در شورای حکام آژانس هستهای که دوباره آمریکاییها فعال شدهاند تا قطعنامهای دهند که به معنای بازگرداندن تنش بین ایران و آمریکا به سالهای قبل از ۲۰۰۶ میلادی است و از طرفی هم میبینیم که کره جنوبی اعلام میکند در حال گرفتن اجازه آمریکا برای آزادکردن برخی منابع مسدودشده ایران است. بدون هر تعارفی باید بگویم که مصوبه شورای عالی امنیت ملی مبنی بر مخالفت با هرگونه مذاکره با آمریکا در شرایطی که آمریکاییها یک مسئول خاص به نام رابرت مالی برای مذاکره معرفی کردهاند، باید در این قالب ملاحظه تازهای باشد و اجازه ندهند که عوامل نیابتی، دیپلماسی را در مقابل تنش تضعیف کنند.