نمایش نوکر شیطان قصه رنجی مضاعف از آدمهایی را به تصویر می کشد که جایگاهشان در جامعه به درستی تعریف نشده است. فضای قهوه خانه ای در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ که در آن آدم های داخل صحنه بجز قهوهچی همه در فرمی متفاوت، همچون مجسمه های گچی ثابت اند.
سمت راست قفسی پُر از کبوتر و انتهای چپ صحنه نمایش، یک پنکه قدیمی که بیصدا می چرخد؛ قهوهچی نیز پارچی آب درون سماور می ریزد و آدمها از حالت ثابت خارج می شوند؛ یکی چای می خورد و دیگری قلیان می کشد و آن دیگری سیگار.
نمایشی که در خانه هنر آبان واقع در خیابان کریمخان زند، خیابان عضدی (آبان جنوبی)، خیابان سپند در فضای یک قهوه خانه دیالوگ محور به روی صحنه می رود و لحظاتی سرشار از زندگی در قالبی رئال و با شخصیت های متفاوت به تصویر می کشد.
حسن خط خطی، رحیم دراز، غلام افیونی، علی سیاه، رضا چهارصد و اصغر ریشی شخصیت های این نمایش اند که هر شب در این قهوه خانه بساط خاطره می کنند و از هر جایی سخن می رانند.
شخصیت هایی این نمایش لحظه هایی کمدی، اجتماعی و درام را برای مخاطبان می آفرینند.
گاهی بحث های شخصیت های این نمایش به کنایه و دعوا تبدیل می شود و از کوره در می روند؛ "حسن خط خطی" خشمگین با آتش سیگارش پشت دست علی سیاه را می سوزاند و "علی سیاه" نعره ای از اعماق وجود کشیده و با تسبیح به صورت حسن تازیانه می زند. این ۲ شخصیت نمایش با هم گلاویز می شوند و بقیه آندو رو از هم جدا می کنند.
گاهی آنقدر غرق در بزم شادی می شوند و در تکرارهای مجدد، سرعت خواندن و رقصیدنشان تند می شود که بی اختیار به جان هم می افتند و همه چیز را بهم میریزند.
در سکانسی از این نمایش، حسن خط خطی به جان غلام افیونی می افتد؛ بقیه میانجگری می کنند که ناگهان با نعره دردآگین حسن خط خطی خشکشان می زند.
حسن خط خطی بهت زده برمی خیزد و در سکوتی مرگبار جلوی پنکه میرود و خود را خنک می کند سپس با فریادهایی جانکاه نقش زمین می شود... .
غلام افیونی نیز حبه تریاک را میبلعد و میگوید: "تو زندگی هر کسی یه لحظه ای هست که تو اون لحظه باید بمیره! مهم نیست چطوری، فقط باید بمیره. عین برگی که دیگه باید از رو شاخه بیفته پایین. آه ... . حالا میفهمم که وقتی به سگام گوشت سمی دادن، بیچاره ها چه دردی کشیدن تا که مردن. آره، اصغر راست میگفت. این دیگه شیرجه آخربود ... ."
قهوه چی چایی می نوشد و با بازی پسربچه ای، در قفس باز می شود و کبوترها بیرون می پرند و آژیر آمبولانسی که صحنه نمایش را پُر می کند.
این پایان تلخ نمایش نوکر شیطان است اما تنها چیزی که در ذهن ها می ماند دیالوگ هایی ماندگار از شخصیت های این داستان که یکی از آنها علی سیاه، دیگری حسن خط خطی، آن یکی اصغر ریشی و همچنان هستند افرادی که واژه واژه هایشان تا عمق وجودت نفوذ کرده اند.
دیالوگ حسن خط خطی که می گوید: "خماریت مرامِ خودمه علی سیاه، خطای رو صورتمو که داری؛ همش خط و نشون که واسه اینو اون کشیدم. حالا باز تو بهتری من به وقتش شش دونگ خَرم."
شخصیت دیگر این قصه، اصغر ریشی است که حرف هایش درباره زنان جالب است وقتی که برای مثال می گوید: زن بلاست ولی خب خدا خونه هیچکس رو بی بلا نزاره که اون دیگه فوق بلاست.
"رضا چهارصد" یکی دیگر از شخصیت های این نمایش است که دلش از دست زنان پُر است و داد می زند: من که میگم خدا هیچ مردی رو جهنم نمیفرسته چون تو این دنیا به قدر کافی به دست این زنا زجرشون میده.
"جهنمی" دیگر شخصیت این نمایش است؛ او خطاب به جمع حاضر در قهوه خانه می گوید: ولی من اگه جای شماها بودم دارو میدادم که جهنمی نشم.
رحیم دراز دیگر پرسناژ این نمایش شیطانی دیالوگ جالبی دارد که می گوید: چله تابستون ما خودمون هفتاد درجه زیر صفریم، فقیر فقرا که میگن ماییم دیگه.
زن داستان هم در دفاع از ساحت زنان به پرسناژهای قصه می گوید: زن تا بوده همین بوده؛ بارو خر میبره یابو میخوره؛ آقایون باس به عرضتون برسونم تا حالا خیلی عین شما پاپتی هارو رو دامن چین چینم بزرگ کردم، میدونین وقتی سراغ باباشونو ازم میگرفتن چی بهشون میگفتم!؟ میگفتم تو این دنیا هیچکسی نیست که بتونه بابای شماها بشه، شاید اگه خودمم بابا داشتم اینجوری آب دهن شما نکبتا نمیشدم، شماها مرد شَرین نه مرد زندگی. حالام نیومدم مهمونداری کنم ولی از میدون داری هم بدم نمیاد. مردش هستین هستم گول صدامو نخورین یه مرد پشت این حنجره است."
غلام افیونی اما معتقد است: یه روزی همه چیز عین سیگار دود میشه میره هوا، آدمام بی اختیار دنبال خوشبختیشونن در حالی که اصلا خوشبختی وجود نداره؛ لااقل تا زمانی که زنده اند. تو زندگی همه آدما یه لحظه ای هست که باید بمیرن، مهم نیست چجوری فقط باید بمیرن. مثل برگی که از رو شاخه درختا میوفتن زمین. مام میمیریم.
نوکر شیطان داستانی است که تمام می شود اما لحظه هایش در یادها می ماند.
فاطمه زمانی کارگردان نمایش نوکر شیطان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با اشاره به اینکه این نمایش در سالن آبان این نمایش با ۱۲ بازیگر از تاریخ یک اسفند تا ۲۲ اسفند در حال اجراست می گوید: گروه سافاتا حدود چهار ماه این نمایش رو تمرین کرد و این پنجمین اثر گروه است.
او اضافه می کند: داستان نمایش بسیار جذاب است و امیدوارم مورد استقبال عموم قرار بگیرد.
زمانی عوامل این نمایش را معرفی کرده و ادامه می دهد: رسول بانگین نویسنده، مهیار مهدیخانی، سیما کیخا مقدم و نگار رضایی دستیاران کارگردان، نرگس زارعی منشی صحنه، سارا واحد نوعی مدیر اجرایی، سعیده کشاورز و زهرا شاهسوند مدیر صحنه، امیر حسین شعبانی دستیار صحنه و منیر صمدانی نیا طراح گریم هستند.
او بازیگران را محمد اشکان مهر، سهیل قسیمی، شایان محمدی، امیر دشتی، مهرداد قادری، پویا آصفی، دیانا بابا اعظمی، نیما رضایی فراز، عطیه کیوان شکوهی، دلارام ذوالفقاری، اویان براتی فرو سجاد یار احمدی نام می برد.