به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، لاکپشت پرنده فهرستی از کتابهای ادبیات کودک و نوجوان است که با همکاری مؤسسه شهر کتاب و فصلنامه تخصصی پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان تهیه میشود. گروهی از منتقدان و کارشناسان کودک و نوجوان در پایان هر فصل، فهرستی از کتابهای کودک و نوجوان منتشر شده را در فهرست لاکپشت پرنده معرفی میکنند.
این فهرست به عنوان ضمیمه فصلنامه پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان منتشر میشود و میتواند راهنمای پدرها و مادرها، معلمها و مربیها و سایر علاقهمندان به ادبیات کودک و نوجوان باشد تا مناسبترین کتابهای سال را برای کتابخوانی بچهها و دانشآموزان انتخاب کنند.
در سال اول انتشار این فهرست، کتابها در سه گروه کتابهای عالی، کتابهای خوب و کتابهای راهیافته طبقهبندی و معرفی میشدند. درحالحاضر، کتابها بر مبنای گروه سنی و گروه موضوعی و همچنین، بر حسب رأی داورها با امتیاز شش لاکپشت (کتابهای بسیار عالی)، پنج لاکپشت (کتابهای عالی)، چهار لاکپشت (کتابهای خیلی خوب) و سه لاکپشت (کتابهای خوب) معرفی میشوند. اسفند ماه ۱۳۹۱ اولین دوره اهدای نشان لاکپشت پرنده برگزار شد و به پنج کتاب برگزیده فهرست لاکپشت پرنده نشان طلایی و نقرهای لاکپشت پرنده اهدا شد.
با نامزدهای نُهمین دوره اهدای نشانهای طلایی و نقرهای لاکپشت پرنده آشنا شوید! این کتاب ها می توانند همراهان خوبی در روزهای تعطیلات کرونایی کودکان باشند.
✅ آنجا که هیولاها خوابیدهاند
آنجا که هیولاها خوابیده اند نوشته پالی هو-ین با ترجمه شیما حسینی را نشر هوپا چاپ کرده است.
این کتاب ۳۱۲ صفحه برای رده نوجوانان و با هدف تجربه لذت کشف و ماجراجویی، کنار آمدن با حوادث ناگوار نوشته شده است.
دریاچهای که وسط دهکدهای کوچک میوتاون قرار دارد پر از افسانه است. اِفی دختر نوجوانِ روایتگر قصه آنجا که هیولاها خوابیدهاند، دوست ندارد این افسانهها را باور کند. دوست ندارد بپذیرد دریاچه دهکدهشان خانه هیولاهایی است که آدمها را به زور درون آب میکشد.
او فکر میکند این افسانهها را بزرگترها ساختهاند تا بچهها را از نزدیک شدن به آب دور کنند. «شب پیشکش» برای او فقط یک جشن است که میتواند در آن خوش بگذراند. واقعا هدایایی که اهالی دهکده روانه آب میکنند جلوی هیولاها را میگیرد که کسی را نگیرند؟ اصلا هیولایی در دریاچه پنهان شده؟ اگر افی این افسانهها را باور نکند چهطور میتواند اتفاقات غریب دهکده را که درست از شب پیشکش شروع میشود، توصیف کند؟ باستر، خرگوش عزیزش چهطور قفس را ترک کرده؟ مادرش چرا ناگهان ناپدید شد و ترکشان کرد؟ چرا در و دیوار خانهشان پر از جانوران لزجی شده که معلوم نیست از کجا آمدهاند؟
اِفی آدمهای زیادی را نمیشناسد، دهکده کوچکشان چند خانه بیشتر ندارد. اما او شانس آورده که فین دوستش او را درک میکند و کمک میکند معماها را حل کند. افی نگران است که نکند مادرش به خاطر جروبحث با او خانه را ترک کرده باشد، نگران است که نتواند مراقبت خواهر کوچکش باشد، نگران است که پدرش به حرفهایش گوش ندهد و مهمتر از همه نگران است که مادرش هیچوقت برنگردد.
اما در کنار تمام اینها، در مسیری طولانی که افی برای فهمیدن رازهای اطرافش طی میکند چیزهایی را بهتر از قبل میفهمد. انگار مادرش را در غیاب او بهتر میشناسد، ارزش دوستی فین را درک میکند و میفهمد گاهی هیولاها درون آدمها زندگی میکنند. درست است که نتیجهی جستوجوهایش چیزی نیست که انتظارش را داشته، اما گاهی زندگی سختگیرتر از چیزی است که انتظارش را داریم.
مسیری که افی برای رسیدن به درک بهتری از دنیای اطرافش طی میکند دردناک است. خواننده در این مسیر همراه افی میشود و از خواندن داستانی هیجانانگیز و معمایی لذت میبرد. داستانی که گاهی به رئالیسم جادویی پهلو میزند و فضای ویژهای میسازد که غرق شدن در آن بهترین انتخاب برای نوجوانانی است که از خواندن قصههای متفاوت لذت میبرند!
✅ اژدهای بدجنسی که چشمهایش آستیگمات بود/ نبود!
✅اژدهای بدجنسی که چشمهایش آستیگمات بود/ نبود! نوشته فریدون عموزاده خلیلی با تصویرگری غزاله بیگدلو از سوی پرنده آبی (انتشارات علمی و فرهنگی) در ۴۴ صفحه برای کودکان سالهای اول دبستان منتشر شده است.
کاربرد این کتاب را می توان ترویج صلح و انساندوستی، پذیرش تفاوتها دانست.
ژدوکا اژدها کوچولوی بالدارِ ۱۰۷ سالهای است که گوشهایش نمیشنود و چشمهایش آستیگمات است، اما او واقعا خوب نمیشنود و نمیبیند؟ یا خودش را به نشنیدن و ندیدن زده است؟
ژدوکا اژدهای مهربانی است، آنقدر مهربان که آبروی خانوادهاش را بُرده است. مگر اژدها مهربان میشود؟
پدرش میگوید: «ژدوکا آبرویمان را بُرده، بدجنسی بلد نیست، آتش نمیزند، طوفان به پا نمیکند، نمیخشکاند و...»
پدر از این رفتارهای مهربانانه ژودکا کلافه شده و به او یک هفته فرصت داده تا نشان دهد میتواند رفتارهای خشن را یاد بگیرد. برادرِ ژدوکا که اژدهای بدجنسی است مأمور میشود رفتارهای ژدوکا را زیر نظر بگیرد.
ژدوکا پرواز میکند و میرود. آتش به پا میکند، جنگل را یخ میکند، آتشِ آتشفشان را میبلعد، آب رودخانه را خشک میکند و تمام سنگ های قلعه غولها را فرومیریزد.
خُب، آیا حالا دیگر پدر از او راضی شده؟ آیا ژدوکا توانسته تغییر کند؟
ژدوکا ذاتا بدجنس نیست، زمانی هم که میخواهد بدجنس و خرابکار شود، نتیجهی کارهای به خیال خودش خرابکارانهاش، برعکس میشود. او در مسیرش با طوفان به پا کردن و آتش زدن و خراب کردن، چیزهای زیادی را درست کرده!
ژدوکا اژدها است و موجودی افسانهای. نویسنده در این کتاب از عناصر افسانهها و باورهای مردمی استفاده کرده و خوانشی جدید از افسانههای قدیمی ارائه داده است. اژدها یک هفته فرصت دارد تواناییهایش را نشان دهد، یعنی هفت شب و هفت روز، عددی افسانهای. اما اژدها که معمولا نماد آزار و اذیت است، در اینجا برخلاف طبیعتش عمل میکند، آن هم به بهانهی درست ندیدن و درست نشنیدن.
تصاویر کتاب به سرعت وقوع اتفاقهای آن و کوتاهتر بودن متن کمک میکند. بخشی از آنچه را نویسنده میخواسته بیان کند؛ تصویرگر به تصویر کشیده است. کودک هنگام خواندن این داستان و در هر صفحه فکر میکند آیا کار ژدوکا بدجنسی بوده یا مهربانی؟
این کتاب پر از سئوال برای گفتوگو دربارهی موضوعهایی چون: صلح، دوستی، آسیب رساندن، مهربانی کردن و... است. پایان باز کتاب به کودک اجازه میدهد، از تخیلی بیپایان استفاده کند و پایان را خودش بسازد.
✅ اعترافات یک دوست خیالی
همه ما در کودکی، زمانهای زیادی را به تخیل و رویاپردازی گذراندهایم. زمانی که عروسکها یا اشیایی را زنده و واقعی تصور میکردیم و با آنان حرف میزدیم، بازی میکردیم، مهمانی و پارک میرفتیم و.... اینها دوستان خیالیای بودند که زندگی را برایمان شیرینتر و دوستداشتنیتر میکردند. آیا تا بهحال از دریچهی چشم یک دوست خیالی به کودکان، بزرگسالان، جامعه و زندگی نگاه کردهاید؟ فکر میکنید تصور آنها از روابط انسانها، دوستیها و زندگی چگونه است؟
شخصیت اصلی کتاب اعترافات یک دوست خیالی پسری هشت ساله به نام ژاک پاپیه است که تصور میکند هیچکس دوستش ندارد. نه معلمها ، نه بچهها، نه پدر و مادرش. همه او را نادیده میگیرند جز خواهر دوقلویش فلور. داستان با این جمله شروع میشود: «آی دنیا ! من دارم خاطراتم را مینویسم و اسم فصل اولش را گذاشتهام: همه از ژاک پاپیه متنفرند.» این حس خیلی آزارش میدهد اما او اصلا یک بچهی واقعی نیست بلکه یک دوست خیالی است. این موضوع را حتی خوانندگان هم نمیدانند و هیجان داستان از همین جا شروع میشود. چون قرار نیست داستان پسری هشت ساله را بخوانند، بلکه قرار است داستان پسری را بخوانند که زاییدهی ذهن فلور است.
ژاک وقتی با این حقیقت روبهرو میشود که یک دوست خیالی است شوکه میشود و فلور را متقاعد میکند او را آزاد کند و تلاش شگفتانگیز و خندهدارش را برای کشف هویت خود آغاز میکند.
اعترافات یک دوست خیالی شصت فصل کوتاه دارد، انگار هر فصل بخشی از دفترچهخاطرات ژاک است. خاطراتی که پر از کشف است و خواننده را به تفکر، تخیل و تصورهای عجیبوغریب و جذاب وامیدارد. در فصلی از کتاب آمده وقتی والدین فلور بهخاطر رفتارهای عجیبش او را نزد روانشناس میبرند، ژاک در اتاق انتظار میماند و با شخصیتهای عجیبوغریبی آشنا میشود که همگی خیالیاند و از چیزهایی مثل «انجمن خیالیها» و «دفتر انتقال» باخبر میشود.
این داستان پر از حوادث سرگرمکننده، غافلگیری، تخیل، کشف حقیقت و هویت است.
اعترافات یک دوست خیالی نوشته میشل کیوواس با ترجمه زهرا چوپانکاره از سوی کتاب چ(چشمه) در ۱۹۱ صفحه برای گروه سنی کودکان سالهای آخر دبستان، نوجوان چاپ شده است. این کتاب به گسترش خیال و بهبود روابط فردی کمک می کند.