تهران- ایرنا- بیست و هفتم رجب یادآور مبعوث شدن حضرت محمد(ص) است؛ راهنمای سعادت حقیقی و تجلی رحمانیت الهی که در پرتو مکتب آسمانی اسلام، به ارزش های متعالی انسانی و نظام اخلاقی معنایی دوباره بخشیدند و توحید و کرامت را در مسیر هدایت انسان‌ها برای دستیابی به سعادت ابدی قرار دادند.

وحی، حقیقت مرموزی است که آگاهی از چگونگی آن جز برای صاحبان وحی ممکن نیست و نقش صاحبان وحی در دریافت آن نیز مانند حقیقتش بر انسان های عادی پوشیده است. با وجود این با تمسک به روایت های پیامبران از وحی و توجه به مبانی و اصول علومی همچون عرفان و فلسفه، شاید بتوان دورنمایی اجمالی از حقیقت وحی و نقش رسولان الهی ارایه داد. با تامل در دیدگاه سنتی از تفسیر نبوت و وحی، می توان پیامبر اکرم(ص) را در وحی در ۲ عرصه و به عبارتی در ۲ نزول قرآن معنایی و تدریجی تقریر کرد. برگزیده شدن حضرت محمد(ص) به رسالت پیامبری مهم ترین رخداد تاریخ بشریت به شمار می رود، هنگامه ای که خردورزی برانگیخته و مبارزه با خرافه آغاز شد و انسان را از تاریکی و جهل به سمت نور و روشنایی هدایت کرد و زمینه ساز تحولی شگرف در سرنوشت بشر شد.

آخرین فرستاده پروردگار پیش از برگزیده شدن برای هدایت بشر با صداقت ذاتی خویش و پرورش یافتن در فضایی سرشار از معنویت، آمادگی لازم را برای راهنمایی انسان‌ به طرف سعادت و کمال کسب کرده بودند. در این میان خلوت گزینی‌های پیامبر(ص) در غار حرا و مناجات‌های روحانی و خالصانه ایشان با معبود یکتا نیز بیش از پیش آن حضرت را برای دریافت پیام وحی به وسیله جبرییل آماده ساخت.

حضرت محمد رسول الله(ص) در ۲۷ رجب چهلم سال عام الفیل هنگامی در غار حرا به هنگامی که مشغول مناجات با پروردگار عالمیان بودند، جبرییل امین بر آن حضرت(ص) نازل شدند و پیام وحی که همان آیه های سوره علق بود، بر ایشان خواندند و مژده رسالت را به او دادند. از همین رو آغاز وحی و بعثت با نام خدا و با خواندن، قلم، علم و آموزش آمیخته با توحید شروع شد. به همین مناسبت خجسته مسلمانان سراسر جهان در سالروز این واقعه مهم، مبعث حضرت رسول اکرم(ص) را جشن می گیرند و آن را به عنوان بزرگترین عید مسلمان پاس می دارند.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز مبعث پیامبر(ص) به گفت وگو با «حسین مظاهری» استاد دانشگاه، کارشناس معارف اسلامی و فلسفه پرداخت. 

** ایرنا: سیره پیامبر اسلام(ص) در ارایه پیام وحی به مردم آن دوران بر چه اساسی بود؟

*** مظاهری: پیامبر اکرم(ص) در برابر قریش، کلام خود را با پرسشی‌ آغاز کردند کـه مـبتنی بر تشویق‌ و تنبیه‌ بود.‌ «آیا اگر به‌ شما خبر دهم که اسبانی از دامنه‌ این کوه خـارج مـی‌شوند که بر شما هجوم آورند، مرا تکذیب‌ خواهید کرد؟ مردم گفتند: ما از تو دروغی نشنیده‌ایم. سـپس فرمود: ای مردم قریش! خود را از آتش‌ نجات دهید کـه‌ در بـرابر عذاب شدید، بازدارنده‌ای نخواهید داشت.»

به ایـن صورت، این اندیشه‌ بیش از یک‌ خبر عادی مانند این‌که بگوید من‌ پیامبر شما هـستم، در آنها اثرگذار بود. پیامبر(ص)‌ از طـریق بـیان، اذهان را برای شنیدن آماده‌ ساختند و کوشیدند تا ارتباط مخاطب را با کلام‌ و محتوای آن‌ از طریق تأکید برآورده شـدن‌ مصالح و آرزوهای افراد در آن، برقرار سازد. ایشان در بـرابر قـریش، آنان‌ را به ایمان به خدا دعوت کردند و تأکید داشتند، اگر آنها بر این‌ گمان بمانند  که‌ با قبول اسلام، خطری مصلحت‌شان را تهدید می‌کند و سیطره سـیاسی و اقـتصادی آنان از میان‌ می‌رود،‌ در اشـتباه هـستند. اسلام عظمت و سیطره آنان را از میان نمی‌برد. احترام‌ به‌ مخاطب، مهمترین اصلی بود که پیامبر(ص) همواره بر آن تاکید داشتند. ایشان مردم  بسیاری را با طبایع و صفات گوناگون و در وضعیت ها و مراکز اجتماعی متباین مورد خطاب دعوت خود قرار می دادند و در گفتار او حمله به فرد یا کاستن‌ از منزلت‌ آدمی وجود نداشت.

** ایرنا: نقاط همراهی میان رسول خدا(ص) و مردم برای دعوت‌ به اسلام را چگونه می شود، تقسیم بندی کرد؟

*** مظاهری:‌ همراهی‌ و مدارا با یهودیان و مسیحیان به عنوان اهل کـتاب و اشتراک مسلمانان با مشرکان عرب در زیارت خانه خدا از جمله مواردی بود که پیامبر(ص)، آنها را مهمترین اصل در دعوت به اسلام برمی شمردند. پیامبر اسلام(ص) با پیروان حضرت مـوسی(ع) افزون بر توحید که‌ میان‌ یـهودیت و اسلام‌ هـمراهی بـه‌ وجـود می‌آورد، نقطه نزدیک کـننده دیگری در دعوت ایجاد کرد که همان بشارت تورات‌ به پیامبری حضرت محمد(ص) بود. همچنین تبلیغات اسلامی در مواجهه با پیروان حضرت عیسی‌(‌ع) نیز با عنایت به نقاط مشترک با آنها ارایه شد.

از ابوذر غفاری  نقل شده است که پیامبر(ص) فرمودند: «خداوند هـیچ‌ پیـامبری‌ را جز بـه زبان مردم قوم‌ خودش‌ نفرستاده‌ است.» هرگاه پیامبر(ص)‌ سخن‌ می‌گفتند، زبان شنوندگان خود را مراعات می‌کردند و با هرکدام بـه زبـان‌ خـود او، سخن می‌گفتند. پیامبر اکرم(ص) به سخنان همگان گوش فرا می‌دادند، سپس به‌ همان‌ زبان‌ کلماتی ایراد می‌کردند که گاه فهم آن برای غیر آنها بسیار سخت‌ بود و نیاز به شرح و تفسیر داشت، اما بـلیغ بود. پیامبر اسلام(ص)‌ در پیام خود برای درستی سخنان، استدلال ها و ادعاهایش دلیل اقامه می‌فرمودند اما مقدار آن نسبت به وضعیت مخاطب و میزان اطمینانش به مخاطب پیـام، تـفاوت داشـت.

افرادی بودند که بعد مبعوث شدن پیامبر(ص)‌ ایمان‌ آوردند، بدون‌ این‌که منتظر دلیل بـاشند، مانند حضرت علی(ع) و حضرت خدیجه(س) ایمان‌ خـود را براساس‌ شناخت‌ قبلی از حضرت محمد(ص) استوار ساختند.

در دعوت قریش، پیامبر(ص) بر صداقت خود و نـفی وجـود هـرگونه منفعت‌ ذاتی به‌ جز ترغیب آنها در تغییر اعتقاداتشان، تأکید می‌کردند و دلیلی‌ آوردند که‌ نشانگر صـداقت او در هـمه امور قبل از دعوت بود. به این ترتیب، شنوندگان به‌ صداقت منبع پیام در همه امور پیش از این خبر، اعتراف کـردند. سـپس پیامبر(ص) برای آنان از دعوت خود سخن گفت. شاید این همان چیزی‌ باشد که قرآن از زبان پیـامبر(ص) بـیان داشته است: «من عمری‌ پیش از این در مـیان‌ شـما زندگی می‌کردم. آیا اکنون‌ که‌ به رسالت رسیدم، در این قرآن تفکر نمی‌کنید؟» پس پیـامبر از خـود آنها اقرار گرفت و دلیل را از خلال همین اقـرار مـخاطب اقـامه کرد.

** ایرنا: بنا بر اسناد تاریخی و احادیثی که وجود دارد، پیام های ارتباطی رسول خدا(ص) برای دعوت از مردم به اسلام و خداپرستی تکرار بود، حضرت محمد(ص) چرا در مواجهه با جامعه اعراب این اصل را مهم می دانستند؟

*** مظاهری:‌ تکرار، مقوله ای مهم در پیام های ارتباطی رسول خدا(ص) در مواجهه با جامعه آن روزگار بود زیرا هر چیزی‌ که‌ تکرار شود در اذهان رسوخ پیدا می کند و تأثیر آن در افـکار بیشتر است. پیامبر(ص) بارها قریش را به اسلام فـراخواندند. «ای بنی هاشم! خود را از آتش نجات دهید...» سپس چند روزی صبر می کردند و برای بار دوم برایشان سخن می گفتند. پیامبر(ص) از قریش در خواست کردند تا به وحدانیت خدا اعتراف کنند و از پرستش‌ جز پروردگار، خود را رها سازند.

از زمانی که پیامبر(ص) دعوت‌ خویش‌ را آشکار ساخت تا زمانی کـه به مدینه هجرت کرد، دائم  اعراب را دعوت‌ می‌کردند و این کلمه را در گوش آنـها مکرر می‌گفت: «لا اله الا الله.» پیامبر(ص) سال ها مردم‌ را در مکه به اسلام دعوت کردند. دعوت ایشان عاری از پیچیدگی بود. رسول خـدا(ص) پس از دریافت پیـام الهـی، آن را برای‌ مردم‌ بازگو و آنها را برای قبول و به کار بستن در زندگی تـشویق می کردند. یکی‌ از خصایص پیام های ارتباطی اسلامی ایجاز است. پیامبر(ص) در سـخنان، خـطبه‌ها و نوشته‌های تـبلیغی‌ خود نمونه‌ های عینی از این موضوع‌ را روشن ‌ساختند. نوشته‌های ایشان به فرمانروایان‌ بزرگ جهان برای دعوت به اسلام نیز به همین موضوع اشاره‌ داشـت‌. در حقیقت رسالت پیامبر(ص) بر برهان عقلی‌ استوار بود.  

** آیا پیامبر(ص) توانستند جامعه آرمانی مدنظر خودشان را به وجود بیاورند؟

***مظاهری: رسول خدا(ص) در ایجاد تحول در یک جامعه جاهل و غیر متحول موفق بودند؛ به گونه ای که جامعه پیامبر(ص) برای جوامع پس از خود الگو شده بود. اعتدال و میانه روی از دیگر اصول در سیره فردی پیامبر(ص) بود. منطق قرآن و سیره پیامبر(ص) این نیست که اسلام با زور، قدرت مداری، جنگ و شمشیر پیش رود.

حضرت محمد(ص) هنگامی که در ۴۰ سالگی مبعوث به رسالت شدند، نخستین کلام و پیام ایشان، دعوت به فراگیری و آموختن بود که شما باید بدانید، بخوانید، باسواد شوید و از جهالتی که دارید، دور شوید. اگر فهم نباشد و جهالت حاکم باشد، هر آموزه ای هم که پرداخته شود، اثر نمی کند، بلکه نخستین گام برای نجات از جهالت و دستیابی به تعالی، فهمیدن و خواندن است. سپس ایشان، سخن از اخلاق می گویند؛  که من برای اصلاح اخلاق و اتمام و اکمال اخلاق های نیکو مبعوث شدم. ایشان مطالبی را بیان می کنند که قبل از بعثت برای آنها مفهوم و معنایی نداشت.

**جامعه ای که حضرت محمد(ص)، آن زمان ساختند، ملاک ها و شاخص هایی داشت، جامعه امروز مسلمانان چقدر به جامعه مدنظر پیامبر اکرم(ص) نزدیک است؟

*** مظاهری: برخی جوامع اسلامی معاصر به طور کلی از سیره پیامبر(ص) دور شدند و برخی هم به ظاهر بخشی از سیره پیامبر اکرم(ص) را انجام می دهند،  اما روح سیره نبوی را از یاد برده و به فراموشی سپره اند. وظیفه مسلمانان برای بازگشت به سیره پیامبر(ص) این است که هرچه بیشتر آگاه شوند و ظلم و ناعدالتی را برنتابند. باید هم خودشان از فساد دور شوند و در مسیر صلاح گام بردارند و هم با تقویت یکدیگر و خودسازی زمینه را برای رسیدن به جامعه ایده آل فراهم آورند. علما و نخبگان می بایست در کشورهای مختلف، حقیقت سیره نبوی و واقعیت های موجود در صدر اسلام را برای مردم تبیین کنند.