تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۳

تهران- ایرنا- در تاریخ ادبیات فارسی مثنوی‌های کمتر شاعری است که مانند نظامی تقلید شده باشد. نظامی با سرایشِ خمسۀ خویش به چنان توفیقی دست یافت که بسیاری از شاعران بزرگ و کوچکِ پس از خود را نیز به اشتیاق آورد یا به طمع افکند تا با تقلید از آثار او نام خویش را همپای نام و شهرت نظامی مطرح سازند.

حکیم نظامی گنجوی، شاعر نامدار زبان فارسی که در سدۀ ششم هجری می‌زیسته، گوینده‌ای است مثنوی‌سرا و داستان‌گو. گرچه از وی تعدادی غزل، قصیده، قطعه و رباعی نیز برجای مانده است، اما شهرت نظامی به منظومه‌های بلندی است که سروده؛ مثنوی‌هایی که همه جزو شاهکارهای ادب فارسی به شمار می‌آید.

پنج منظومۀ «مخزن‌الاسرار»، «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون»، «هفت پیکر» و «اسکندرنامه» را «خمسه» یا «پنج گنج» نظامی گویند و به‌راستی که این آثار گنج‌هایی جاودان برای ادبیات فارسی و حتی ادب جهانی به شمار می‌آیند. ارزش ادبی و فرهنگی والای این منظومه‌ها سبب شده که در سده‌های اخیر بسیاری از اروپاییان نیز بدان‌ها روی آورند و به ترجمۀ این منظومه‌های بی‌مانند اهتمام ورزند.

پنج گنج حکیم نظامی

«مخزن الاسرار» به عنوان نخستین منظومه‌ای که حکیم نظامی سروده است در حدود ۲ هزار و ۲۶۰ بیت دارد. این مثنوی را نظامی در روزگار جوانی خویش به نظم کشید. مخزن الاسرار، منظومه‌ای زاهدانه و پندآمیز است. این اثر که به‌نوعی تحت تأثیر حدیقة الحقیقۀ حکیم سنایی غزنوی پدید آمده، دارای دیباچه‌ای مفصل شامل چهار نعت و دو خلوت است. پس از این دیباچه نیز بیست مقاله آمده است که هر یک دربردارندۀ داستان و حکایتی تعلیمی و اخلاقی است. ازجملۀ این حکایت‌ها، یکی هم حکایتی است کوتاه که نظامی آن را در پیِ این بیتِ پایانی مقالۀ شانزدهم آورده است:

«دشمنِ دانا که غمِ جان بُوَد // بهتر از آن دوست که نادان بُوَد». [۱]

نظامی در توضیح اینکه دشمن دانا بهتر از دوست نادان است، تمثیلی آورده و در آن از چند کودک سخن گفته که یکی از آنان دچار آسیب می‌شود. کودکان دیگر از ترس پدرِ کودکِ مجروح، بنا به پیشنهادِ «دوست‌ترین» کودک برای طفلِ آسیب‌دیده، تصمیمی سفیهانه می‌گیرند، مبنی بر اینکه آن طفل را در بُنِ چاهی پنهان کنند تا پدرش از این ماجرا آگاه نشود و عتابش دامن آنان را نگیرد و آن طفلان نیز شرمسارِ خانوادۀ کودک نشوند. اما در میان آن خردسالان، کودک خردمندی هم بوده که با طفلِ آسیب‌دیده به‌نوعی دشمنی داشته است. این کودک که نظامی او را «عاقبت‌اندیش‌ترینِ» آن خردسالان خوانده، سرانجامِ این تصمیم نابخردانه را در ذهن خویش تصور می‌کند و براساس آن، چاره‌اندیشی می‌کند؛ چاره‌ای که به حفظ جان کودک مصدوم منجر می‌شود:

«گفت: همانا که در این همرهان // صورت این حال نمانَد نهان

چون‌که مرا زین همه دشمن نهند // تهمت این واقعه بر من نهند

زی [۲] پدرش رفت و خبردار کرد // تا پدرش چارۀ آن کار کرد». [۳]

دومین منظومۀ نظامی، «خسرو و شیرین» است؛ اثری که یکی از شاهکارهای ادب غنایی به‌شمار می‌آید. این مثنوی که دارای حدود ۶ هزار و ۵۰۰ بیت است، عشق خسرو (پادشاه ساسانی) به شیرین (شهزادۀ ارمن) را روایت می‌کند. در میانۀ این عاشقانۀ پُرفراز و فرود، از عاشقی دلسوخته، یعنی فرهاد کوهکن نیز سخن به میان آمده است. نظامی در این منظومه شیرین را در قالب یک معشوقِ متعالیِ دنیایی تصویر کرده است.

سومین منظومۀ شیخ نظامی هم داستانی عاشقانه و بسیار نامی است: «لیلی و مجنون». پیر گنجه در این مثنوی برخلاف خسرو و شیرین که در آن، داستانِ عشق را در فضایی اشرافی و پُرشکوه روایت کرده، عشقی معصومانه را در سرزمین خشک و سوزان حجاز روایت می‌کند. لیلی و مجنون داستانِ عشقِ دردناک قیس بین عامر به دخترکی لیلی نام است؛ عشقی که بیش از هر چیز، فراقِ پُرفراز و فرودِ ۲ دلداده را روایت می‌کند. لیلی و مجنون دارای حدود ۴ و ۷۰۰ بیت است.

«هفت پیکر» که به «هفت گنبد» و «بهرام‌نامه» نیز مشهور است، دیگر مثنوی حکیم نظامی است. قهرمان این مثنویِ درحدود پنج هزار و صد و سی بیتی، بهرامِ گور (پادشاه ساسانی) است. در بخشِ مهمی از این منظومه، بهرام در هفت روز مهمان هفت شاهدخت از هفت اقلیم می‌شود: شنبه، گنبد سایه، دختر پادشاه هند؛ یکشنبه، گنبد زرد، دختر پادشاه روم؛ دوشنبه، گنبد سبز، دختر پادشاه خوارزم؛ سه‌شنبه، گنبد سرخ، دختر پادشاه روس؛ چهارشنبه، گنبد فیروزه‌ای، دختر پادشاه مغرب؛ پنجشنبه، گنبد صندلی، دختر پادشاه چین و جمعه، گنبد سفید، دختر پادشاه ایران.

هر یک از این دختران وقتی میزبانی بهرام را عهده‌دار می‌شوند، افسانه‌ای برای وی تعریف می‌کنند. به جز این، داستان بهرام و کنیزک نیز از دیگر بخش‌های معروف هفت‌پیکر است.

تصویری از هفت پیکر (هفت گنبد)

«شرف‌نامه» و «اقبال‌نامه» (خردنامه) هم که به‌طور پیوسته «اسکندرنامه» نامیده می‌شوند، ۲ منظومۀ دیگر شیخ نظامی به‌حساب می‌آیند. اسکندرنامه در مجموع حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰  بیت دارد. نظامی در شرف‌نامه به فتوحات و جهان‌گشایی‌های اسکندر مقدونی پرداخته و در اقبال‌نامه نیز اسکندر را در قامت یک فیلسوف و پیامبر تصویر کرده است. البته باید توجه داشت، اسکندری که نظامی در این مثنوی تصویر کرده، تفاوت بسیاری با اسکندرِ تاریخی (اسکندر پسر فیلیپ مقدونی) دارد.      

مرحوم استاد عبدالوهاب نورانی وصال، ادیب، مصحح و محقق نامدار ادبیات فارسی دربارۀ اثرگذاری شاهکارهای نظامی در شعر فارسی گفته است که «مثنوی‌های نظامی که چون گوهرهایی بر فراز تارک ادب فارسی می‌درخشد، هم در زمان خود شاعر و هم بعد از وی مشهور خاص و عام شد و درواقع مثنوی‌های شاعران دیگر را که تا عصر وی معروف بودند، مَدروس کرد و به طاق نسیان نهاد. چنان‌که منظومۀ خسرو و شیرین، مثنوی ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی را که تا زمان نظامی بهترین و معروف‌ترین مثنوی غِنایی و عشقی بود، واپس زد و خود جای آن را گرفت. درواقع نظامی به مثنوی‌سرایی رنگی تازه داد و طرحی نو در آن افکند که تا زمان حاضر مورد تتبع شعرا واقع شده است و هر شاعری که در خود توانی دیده است، در اقتفای [= پیروی] مثنوی‌های او طبع‌آزمایی کرده است، که آخرین آنها مثنوی «خسرو و شیرینِ» شعله است که در زمان فرهادمیرزا معتمدالدوله سروده شده و به وی تقدیم شده است. از اینجا است که بیش از هر شاعر دیگر، حتی فردوسی، مثنوی‌های او مورد اقتفا واقع شده. این، خود نمایانگر ارزش منظومه‌های او و نشان‌دهندۀ رسوخ آن در اذواق مردم است.» [۵]

پیروان نظامی

در تاریخ ادبیات فارسی مثنوی‌های کمتر شاعری است که مانند نظامی تقلید شده باشد. نظامی با سرایشِ خمسۀ خویش به چنان توفیقی دست یافت که بسیاری از شاعران بزرگ و کوچکِ پس از خود را نیز به اشتیاق آورد یا به طمع افکند تا با سرایش خمسه‌ها یا منظومه‌هایی به تقلید از آثار نظامی، نام خویش را همپای نام و شهرت نظامی مطرح سازند.

در میان پیروان و مقلّدان نظامی، برترین چهره و موفق‌ترین نظیره‌گو، همانا طوطی خوش‌سخن هندوستان، امیرخسرو دهلوی (م. ۷۲۵ هـ. ق.) است. امیرخسرو جدای از پیروی نظامی، خود شاعری بسیار توانا است. این توانمندیِ وی را می‌توان هم در غزل‌های لطیف و زیبایش دید و هم در مثنوی‌های غیرتقلیدیش؛ آثاری مانند «قران سعدین»، «دِوِل‌رانی و حضرخان» و «نُه‌سپهر». امیرخسرو در تقلید از نظامی و در برابر خمسۀ او این آثار را سروده است: «مطلع‌الانوار»، «شیرین و خسرو»، «مجنون و لیلی»، «هشت بهشت» و «آیینۀ سکندری».

خواجوی کرمانی، امیر حسینی هروی، کاتبی ترشیزی، مکتبی شیرازی، جامی، هاتفی خَرجِردی، عرفی شیرازی، قاسمی گنابادی، فیضی دکنی و میرزامحمدصادق نامی اصفهانی از نامدارترین مقلّدان نظامی هستند که مثنوی‌هایی را به تقلید از خمسۀ نظامی سروده‌اند.

شهرتِ شعر نظامی افزون بر اینکه تقلیدکنندگانِ فارسی‌زبان را به هوس تقلید از او واداشته، سبب شده که آثاری به تقلید از خمسه به زبان‌های دیگر نیز سروده شود. امیرعلیشیر نوایی، در سدۀ دهم هجری «خمسة المتحیّرین» را به تقلید از خمسۀ نظامی به زبان ترکی سروده است. خمسۀ عارف چلبی هم از دیگر آثار تقلیدی است که به زبان ترکی پدید آمده است.

سفر شاهکارهای نظامی به سرزمین‌های اروپایی

به جز نظیره‌هایی که به تقلید از منظومه‌های نظامی پدید آمده است، شعر نظامی رخت ترجمه به زبان‌های دیگر را نیز بر تن کرده و از این ‌طریق بر زبانِ غیرفارسی‌زبانان هم جاری شده است. آثار نظامی تا کنون به زبان‌هایی چون فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی و ازبکی برگردانده شده است.

در میان اروپاییان، گویا نخستین بار فرانسوی‌ها با آثار نظامی آشنا شده‌اند. بین سال‌های ۱۷۱۰ تا ۱۷۱۲ میلادی پتی دولاکروا داستانِ توران‌دخت از مثنوی «هفت‌ پیکر» را به زبان فرانسوی ترجمه کرد. کارمُوی نیز در سال ۱۸۲۹ بخشی از «اسکندرنامه» را به این زبان ترجمه و در سن‌پترزبورگ روسیه منتشر کرد. پس از او نیز ترجمۀ آثار نظامی به زبان فرانسوی ادامه یافت. مارتین تئودور هوتسمای هلندی نیز در سال ۱۹۲۱ منتخبی از سروده‌های نظامی را به زبان فرانسوی برگرداند و آنها را در مجموعه‌ای با عنوان «منتخب اشعار مأخوذ از خمسۀ نظامی» به چاپ رساند.

یان ریپکا خاورشناس نامدار اهل چکسلواکی اما مهم‌ترین کار را نسبت به آثار نظامی در زبان فرانسوی انجام داده است. او در سال ۱۹۳۴ هفت پیکر نظامی را خلاصه کرد و ترجمۀ فرانسوی آن را با نام «هفت شاهزاده خانم نظامی» منتشر کرد. وی با همراهی هلموت ریتر آلمانی متن کامل هفت پیکر را نیز تصحیح کرده است.

یان ریپکا

ترجمۀ آثار حکیم نظامی به زبان فرانسوی البته به آثار یادشده محدود نشده است. هانری ماسه، خاورشناس فرانسوی، نیز در ۱۹۷۰ «خسرو و شیرین» را به زبان مادری خویش برگردانده است. جمشید مرتضوی هم در سال ۱۹۸۷ با ترجمۀ خویش از «مخزن الاسرار»، این اثر ارزشمند را به متکلمان فرانسوی زبان هدیه کرده است.

مترجمان انگلیسی نیز ترجمه‌های گوناگونی از آثار نظامی پدید آورده‌اند. نخستین بار سِر ویلیام جونز در نیمۀ دوم سدۀ هجدهم میلادی بیست حکایت و افسانه از «مخزن الاسرار» را به انگلیسی برگرداند. در سال ۱۸۱۵ نیز غلامحسین خان منشی به خواهش چند صاحب‌منصب انگلیسی ترجمۀ منثوری از خسرو و شیرین پدید آورد. در ۱۸۳۶ جیمز آتکینسون «لیلی و مجنون» را به انگلیسی برگرداند که این ترجمۀ او، نخستین برگردانِ این منظومه به یک زبان اروپایی به شمار می‌آید. هشت سال بعد نیز بلاند (خاورشناس بریتانیایی) مخزن الاسرار را به‌صورت کامل به انگلیسی برگرداند. فور کلارک هم در ۱۸۸۱ «اسکندرنامه» را به انگلیسی ترجمه کرد و پس از او رابرت گریفیث و الکساندر روگرز «خسرو و شیرین» را در ۱۸۸۹ در لندن منتشر کردند.

آلمانی‌ها نیز بخت این را داشته‌اند که شاهکارهای نظامی را به زبان خویش بخوانند. در ۱۸۰۹ پورگشتال اتریشی نمایشنامه‌ای با نام «شیرین» نوشت که آن را براساس «خسرو و شیرین» نظامی پدید آورده بود. پس از او در سال ۱۸۲۴ فردریش روکرت بخش‌هایی از اسکندرنامه را به آلمانی برگرداند. ۲۴ سال بعد نیز یک آلمانی مقیم هندوستان به نام آ. اشپرنگر با همراهی آقامحمد شوشتری «اقبال‌نامه» را به آلمانی منتشر کرد. هرمان اته (خاورشناس نامدار آلمانی) هم در سال ۱۸۷۱ ترجمه‌ای دیگر از اسکندرنامه را پدید آورد. هلموت ریتر هم ترجمۀ آلمانی هفت پیکر را در سال ۱۹۲۴ به چاپ رساند. در همین سال ویلیام بشیر پیکارد ترجمۀ منظومی از لیلی و مجنون را به آلمانی پدید آورد. پس از او نیز رودلف گِلپکۀ سوئیسی برای نخستین بار ترجمۀ منثور لیلی و مجنون را به زبان آلمانی منتشر کرد. [۵]

به جز زبان‌های یادشده، خمسۀ نظامی با ترجمۀ رستم علی‌یف به زبان روسی نیز راه یافته است. در سال‌های اخیر همچنین عالم جان بوریف (شاعر ازبک) ترجمۀ منظوم «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» نظامی را به زبان ازبکی منتشر کرده است. به جز اینها، رازی، شاعر معاصر کرد (م. ۱۳۶۰ خورشیدی)، نیز خمسۀ حکیم نظامی را به کردی برگردانده است.

شعر نظامی، گُل گفتن شبنم و نسیم است

روان‌شاد استاد فریدون مشیری نزدیک به سی سال پیش در پاسداشت مقام حکیم نظامی شعر زیبایی را با نامِ «نظامی و عشق» سروده است. مناسب است که برای حسنِ ختام این سیاهه، بیت‌هایی از این مثنوی ۷۸ بیتی را که مرحوم مشیری آن را در خرداد ۱۳۷۰ به نظم کشیده، از نظر بگذرانیم.

فریدون مشیری

«ساقی، جامی به شادکامی // این بار به شادیِ نظامی

سالارِ سخن به نکته‌دانی // شاعر، به‌تمامی معانی

طبعش، مِهری به تابناکی // تابیده بر این جهان خاکی

شعر سازی هزار آهنگ // هر گونه ترانه‌اش فراچنگ

این ساز، نه چوبِ خشک و سیم است // گُل گفتنِ شبنم و نسیم است

آوازِ پَرِ فرشتگان است // خندیدن صبح بر جهان است

چون چشمۀ جاودانه جاری // با عطر بنفشۀ بهاری...

زان جمع که دُرّ شعر سُفتند // شیرین‌تر از او سخن نگفتند

هر بیت، لطیفه‌ای نهانی // گُل‌بوتۀ باغ مهربانی...

ای چنگیِ نغمه‌ ساز کرده // درهای بهشت بازکرده

تحسین جهانیان نثارت // ماییم همیشه وامدارت...

از زادنت این فروغ تابان // نُه قرن گذشت اگر شتابان

گر عادتِ دهر زاد و مرگ است // باغ تو همیشه بار و برگ است

شعر تو بهار بی‌خزان است // گلزار تو جاودان جوان است

چون بال به بال عشق بستی // تا هست جهان، همیشه هستی». [۶]

ارجاع‌ها:

۱. «مخزن الاسرار»؛ حکیم نظامی گنجوی؛ تصحیح حسن وحید دستگردی، به کوش سعید حمیدیان؛ تهران: قطره؛ ۱۳۸۶؛ ص ۱۵۵.

۲. یعنی به سوی.

۳. همان. ص ۱۵۶.

۴. «نظامی بزرگ‌ترین شاعر ادب غنایی ایران است»؛ گفت‌وگوی استاد عبدالوهاب نورانی وصال با مجلۀ ادبستان فرهنگ و هنر؛ خرداد ۱۳۷۰، شمارۀ ۱۸؛ ص ۱۲ و ۱۳.

۵. اطلاعات این بخش از مقالۀ «تأثیرپذیری اروپا از اندیشه‌های نظامی» برگرفته شده است. برای مطالعۀ اصل این مقاله رک: «تأثیرپذیری اروپا از اندیشه‌های نظامی»؛ امیراسماعیل آذر و مهناز نجفی؛ مجلۀ نقد زبان و ادبیات خارجی؛ پاییز و زمستان ۱۳۹۴، شمارۀ ۱۵؛ صص ۱۳ تا ۴۳.

۶. «نظامی و عشق»؛ فریدون مشیری؛ مجلۀ کلک؛ آذر ۱۳۷۰، شمارۀ ۲۱، ص ۷ تا ۱۰.