به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا؛ نیمه اول سال گذشته اصولگرایان ایران در پی چشیدن مزه پیروزی در انتخابات مجلس یازدهم بودند و نیمه دوم انتخابات ریاست جمهوری برای آنها جدیتر شد. آن اندازه که برای رسیدن به پاستور طیفهای مختلف احساس وظیفه کرده و به ایجاد سازوکارهای وحدت بخش روی آوردند. شورای وحدت زیر نظر جامعه روحانیت تشکیل شد و شانه به شانه شورای ائتلاف ایستاد تا یکی از چالشهای انتخاباتی اصولگرایان رفع اختلافات این دو باشد. فهرست نامهایی که به عنوان نامزد اصولگرا در انتخابات آینده حضور خواهند داشت، چه آنهایی که به صورت رسمی اعلام نامزدی کردند و چه کسانی که تنها در حد گمانه زنی نام آنها مطرح بوده؛ آن اندازه طولانی است که یکی دیگر از مشکلات آنها را میتوان کاستن از این تعداد و رسیدن به یک نام مشترک دانست.
شادکام از فتح بهارستان
اصولگرایان سال ۹۹ را با شادی حاصل از فتح بهارستان آغاز کردند؛ روزهایی که گرچه شیوع کرونا بسیاری از نشستها و گعدهها را به تعطیلی کشانده بود اما آنها درپی تعیین تکلیف کرسیهای ریاست و هیات رییسه مجلس بودند. حاصل اجماع دقیقه نودی میان جریانهای مختلف اصولگرا بود، باید به مرکزی برای تثبیت این اتحاد تبدیل میشد و برای این مهم باید تکلیف ریاست، کمیسیون ها و فراکسیونهای آن پیش از شروع به کار و در جلسات خصوصی مشخص میشد.
برای همین تعیین تکلیف بود که اردیبهشت ماه گذشته «الیاس نادران» از جلسه مهم، چهرههای مهم مجلس یازدهم خبر داد. نشستی که در آن «مرتضی آقاتهرانی» از جبهه پایداری، «مصطفی میرسلیم» از شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی، «سیدرضا تقوی» از جامعه روحانیت مبارز، «علیرضا زاکانی» عضو جبهه پایداری، «محمدباقر قالیباف» از نواصولگرایان، «حمیدرضا حاجی بابایی» از جبههای موسوم به یکتا اما نزدیک به «محمود احمدی نژاد»، «محمدرضا میرتاج الدینی» و «علی نیکزاد» از یاران رییس جمهوری سابق دور یک میز نشستند تا گرهها را باز کنند.
به نظر میرسد اصولگرایان در همان جلسه به ریاست محمدباقر قالیباف بر مجلس و تقسیم مناصب میان دیگر طیف ها و حاضران رضایت دادند تا کمترین چالش انتخاباتی را در روزهای آغاز مجلس تجربه کنند. با وجود همه این تدارکات در مقاطعی چون انتخاب رییس سازمان دیوان محاسبات، یا تصویب برخی طرحها یا انتصابات مجلس نشانههای مشخصی از اختلاف نظر میان طیفهای مختلف حاضر در بهارستان دیده میشد. انتخاب «مهرداد بذرپاش» به عنوان رییس دیوان محاسبات بود که به چالشی میان اصولگرایان تبدیل شد. انتخاب «مهرداد بذرپاش» به ریاست دیوان محاسبات، انتقاد و اعتراض چهرههایی چون «احمد توکلی»، «الیاس نادران» و «جواد کریمی قدوسی» و «مصطفی میرسلیم» را در پی داشت.
دوقلوهای وحدت و ائتلاف
اصولگرایان، مجلس یازدهم را با رمز شانا فتح کردند؛ «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب». شورایی که با ریش سفیدیهای حدادعادل تشکیل شد و توانست فهرست واحد اصولگرایان را وارد بهارستان کند. سازوکاری که قرار بود برای انتخابات ریاست جمهوری هم به همین سیاق فعالیت کند اما دی ماه سال گذشته ظهور سازوکار تازهای با عنوان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، سبب شد که میان دو نهاد اجماع ساز اصولگرایان اصطکاکی به وجود بیاید که در روزها و هفتههای بعد هم شدت گرفت.
بنیان شکلگیری شورای وحدت که به گفته برخی از اعضای آن متشکل از ۴۰ حزب اصولگراست؛ بر این گفته مصطفی پورمحمدی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز استوار است که گفته «جامعه روحانیت هدفش حاشیهنشینی نیست». در هفتههای پایانی سال گذشته گرچه هریک از اعضای شورای وحدت و شانا از اتحاد و رایزنی و رسیدن به نقطه مشترک سخن گفتند، اما اظهارات کنایهای یا حتی انتقادات و اعتراضات نشان میدهند در سه ماهه باقی مانده تا انتخابات باید منتظر معجزهای برای اجماع این دو نهاد بود؛ وگرنه دو دستگی در اصولگرایان باز هم دست آنها را از کرسی قوه مجریه کوتاه خواهد کرد.
همه اصولگرایان نامزد دارند
پایان سال ۹۹ برای اصولگرایان فهرستی بلند از نامزدهای انتخاباتی بر جای گذاشت و تقریبا تمام طیفهای این جریان سیاسی در این فهرست نماینده و یا حتی نمایندگانی داشتند. «علی لاریجانی» از اصولگرایان سنتی یا معتدل، «محمدباقر قالیباف» از نواصولگرایان، «سعید جلیلی» از پایداریها، «سعید محمد» از نظامیان، «علی مطهری» از مستقلان اصولگرا نامهای مطرح در این اردوگاه هستند. حجت الاسلام «سید ابراهیم رییسی» رییس قوه قضاییه، در ابتدای سال جاری گزینه چندان جدی اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری نبود و حتی تحلیلها بر این مدار بود که منصوبان رهبرانقلاب بهتر است که در انتخابات ریاست جمهوری حضور نداشته باشند. در انتهای سال اما ورق به گونهای برگشت که بسیاری از طیفهای اصولگرا تنها گزینهای را که امکان اجماع آنها را فراهم می آورد حجت الاسلام رییسی دانستند.
رییس قوه قضائیه به طور ضمنی و تلویحی حضور خود در انتخابات را به عنوان کاندیدا تکذیب کرد اما حتی دست رد حجتالاسلام سید ابراهیم رییسی به درخواستها برای نامزدی در انتخابات هم مانع تکرار این دعوتها نشد. شاید به این دلیل که اصولگرایان وی را تنها گزینهای میدانستند که میتواند برآیند مثبت نظر شورای وحدت، شورای ائتلاف و طیفهایی چون حزب پایداری باشد؛ سه گروه و طیفی که به نظر میرسد نسبت به هم نگاه چندان مثبتی ندارند. دعوت سال گذشته نمایندگان مجلس، کانون دانشگاهیان و حتی برخی از اعضای مجلس خبرگان از حجت الاسلام رییسی برای نامزدی هم نشان از اهمیت این حضور برای اصولگرایان داشت و به نظر میرسد در سال جدید هم این دعوتها ادامه خواهد یافت.
«محمدباقر قالیباف»: سال ۹۹ برای شهردار اسبق تهران رویایی شروع شد و او در خردادماه توانست به ریاست یکی از قوای سهگانه دست یابد و رییس قوه مقننه شود. با وجود این پیروزی اما فعالیتهای وی در ماههای بعد نشان داد که بهارستان چندان قالیباف را راضی و قانع نکرده و او در پی نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری برای رسیدن به پاستور است. روند سفرهای استانی؛ بازدیدهای میدانی و اظهارات تا اسفند سال گذشته از همین موضوع حکایت داشت اما اظهارات یکی از نزدیکان وی مبنی بر عدم کاندیداتوری قالیباف گمانهزنیها درباره او را دشوارتر کرد.
«سعید محمد»: فرمانده جوان قرارگاه خاتم الانبیا (ص) که کمتر کسی در ابتدای سال گذشته نامی از وی شنیده یا احتمالی برای حضور سیاسی وی در نظر گرفته بود اما اسفندماه، استعفای وی از فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا نقطه اوج فعالیتهای انتخاباتی اش بود که از پاییز جدی تر شده بود. محمد، فرمانده سابق قرارگاه خاتم الانبیا بر فرض اصرار بر کاندیداتوری در انتخابات آینده مسیر آسانی برای رسیدن از خاتم به پاستور در پیش نخواهد داشت. صرف نظر از صف طولانی و البته مدعی نامزدها در اردوگاه اصولگرایان، صرف حضور در قرارگاه خاتم تصویر چندان واضحی از محمد به عنوان کاندیدا و حتی رجل سیاسی مد نظر قانون اساسی به دست نمیدهد و همین موضوع میتواند پاشنه آشیل سردار جوان برای رسیدن به ریاست جمهوری باشد. چالش دیگر سردار محمد مانند دیگر نامزدهای رسمی و محتمل نظامی در کشور، وجود شائبههایی درباره صحیح بودن حضور آنها در قامت رییس جمهوری است و دلیل این تردیدها بیانات بنیانگذار انقلاب اسلامی؛ امام خمینی (ره) است که بارها درباره حضور نظامیان در انتخابات و سیاست هشدار دادند.
«علی مطهری»: نماینده صریح الهجه سه دوره مجلس شورای اسلامی؛ این بار خود را برای حضور در راس قوه مجریه اصلح دید و هفتم اسفندماه سال گذشته اعلام کاندیداتوری کرد. مطهری با رد هرگونه شائبه پوششی بودن وی برای شخص یا گروه دیگری تاکید کرد که خود را برای این حضور آماده کرده است.
«محسن رضایی» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام: اظهارات عجیب درباره سیاست خارجی، برجام و مذاکره، سفرهای استانی در شرایط کرونایی، انتقادات ناتمام از دولت همه نشانههایی بود که تحلیلگران سیاست داخلی را در روزهای پایانی سال به این نتیجه رساند که «محسن رضایی» برای بار چندم سودای حضور در انتخابات و کاندیداتوری دارد.
«پرویز فتاح» رییس بنیاد مستضعفان: فعالیتهای وی هم در سال ۹۸ و ۹۹ از دیدگاه اهالی رسانه و سیاست انتخاباتی تحلیل شد. او خود را اصولگرا نمیدانست اما بسیاری از اصولگرایان خود را آماده حضور انتخاباتی وی می کردند. در بحبوحه سفرها و اظهارات فتاح، گفت و گوی تلویزیونی وی با موضوع املاک در اختیار بنیاد مستضعفان جنجالهای بسیاری به پا کرد؛ فتاح در آن گفت و گو به صراحت گفت که افراد املاک این بنیاد را تخلیه کنند اما پس از روشن شدن ابعاد ماجرای املاک تحت اختیار، فتاح از گفتههای خود عذرخواست و بسیاری این عذرخواهی را پایانی بر سیاست ورزی رییس بنیاد مستضعفان به ویژه در انتخابات دانستند.
«عزت الله ضرغامی» رییس اسبق صداوسیما: استراتژی ضرغامی برای حضور در عرصه سیاست در کنار ابتکاراتی چون صبحانههای سیاسی؛ توییتها و اظهاراتی علیه دولت بود. وی که خود را در نیمکت جمهوری اسلامی آماده هرکاری میداند، تا روزهای پایانی سال گذشته درباره حضور یا عدم حضور خود به عنوان نامزد انتخابات سخنی نگفت اما اگر حضور نیافتنش در سخنرانیهای مناسبتی سال گذشته را به گفته خودش به عنوان فرار از شائبه انتخاباتی بودن آنها بدانیم، میتوان گفت که او برای ریاست جمهوری مشتاق است اما اینکه مردم و همفکرانش مشتاق این حضور باشند؛ علامت سوال و البته بر اساس تحلیلهایی بعید است.
«سیعد جلیلی» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: همچنان اصلح طیفی از اصولگرایان است. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گرچه سال گذشته جز چند مورد سخنرانی و توییت علیه دولت،فعالیت پیدای دیگری مانند سفرهای استانی و گفت و گو نداشت، اما شایعه تشکیل ستاد انتخاباتی اش در مردادماه و شایعه دیدارش با مرحوم آیت الله مصباح یزدی در شهریور ماه سبب شد که نام وی هم در کنار دیگر نامهای اصولگرا مطرح شده و مورد توجه و تحلیل قرار گیرد. با این همه شرط حضور وی در انتخابات و اجماع اصولگرایان بر گرد او، منتفی شدن حضور چهرههایی چون حجت الاسلام رییسی و قالیباف است.
«علی لاریجانی» رییس سابق مجلس: از خردادماه سال گذشته که کرسی ریاست و نمایندگی مجلس را به محمدباقر قالیباف واگذار کرد، در سکوتی خود خواسته رفت و تا پایان سال هر خبری مرتبط با وی در حد گمانه زنیها و شایعه یا برداشتها و دیدگاه های سلیقهای بود. لاریجانی چندین دوره به عنوان نامزد محتمل انتخابات ریاست جمهوری مطرح بوده است.تا پیش از مجلس نهم و دهم از چهرههای مقبول جریان اصولگرا بود؛ پس از همراهی وی با تصمیمات عقلایی دولت تدبیر و امید و نیز اختلاف دیدگاه با همفکران قدیمی، به نوعی از سوی اصولگرایان طرد شد و هراندازه هم از آن ها فاصله گرفت، به معتدلین جناح رقیب نزدیکتر شد.
تا اواخر سال گذشته نام لاریجانی بیش از آنکه میان اصولگرایان شنیده و گفته شود، میان اصلاح طلبان بر سرزبان ها بود و موضوع حمایت از وی در انتخابات خرداد مورد تحلیل بسیاری قرار گرفت. اسفندماه سال گذشته اما «علیرضا زاکانی» نماینده مجلس و از اعضای شانا برای نخستین بار از حمایت شورای وحدت از لاریجانی خبر داد و «اسدالله بادامچیان» دبیرکل حزب موتلفه گفت که در صورت نامزدی لاریجانی، آن را در شورای وحدت مورد بررسی قرار خواهیم داد. گرچه خبرهای ضدونقیضی از شرط و شروط آمدن و نیامدن لاریجانی تا روزهای پایانی سال گذشته به گوش می رسید اما به دلیل سکوت اشاره شده هیچکدام قابل استناد نیستند. امکان اجماع بر سر لاریجانی میان اصولگرایان چندان بالا نیست اما نمیتوان وی را به طور کامل از دسته نامزدهای اصولگرا کنار گذاشت.
ابهامات در آینده سیاسی رییس جمهوری سابق
گزینه همیشه مطرح انتخاباتی اصولگرایان، حتی اگر منکر اصولگرا بودن او هم باشند؛ محمود احمدی نژاد است، رییس دولتهای نهم و دهم که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ رد صلاحیت شد اما این موضوع به نظر نمیرسد تاثیری در حضور سیاسی او داشته باشد. احمدی نژاد که در ماههای قبل از شیوع کرونا سفرهای متنوعی به بخشهای مختلف ایران داشت با شیوع پاندمی، اظهارات عجیب و گاهی ساختار شکنانه خود را در فضای مجازی و گفت و گو با نشریههای مختلف داخلی و خارجی ادامه داد.
میتوان گفت زمزمههای حضور انتخاباتی وی در همه ماه های سال گذشته مطرح بود و در پاسخ به این زمزمه های روزهای پایانی خردادماه گذشته تصریح کرده بود که آماده فداکاری است. هر روز و هفته ای که به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک شد؛ تحرکات احمدی نژاد شائبه انتخاباتی بودن آن را افزایش داد. رسانههای نزدیک به وی در مناسبتهای مختلف سال گذشته، از تجمع مردمی در اطراف خانه وی خبر دادند؛ برخی گفت و گوها به ویژه با رسانه های فارسی زبان که خط قرمز بسیاری از فعالان سیاسی داخلی است و اظهارات شاذ در این گفت و گوها، فراموشی عامدانه رویدادها و اظهارات گذشته و تحرکاتی از این دست، بسیاری را به این نتیجه رساند که وی به هر قیمتی در تدارک حضوری متفاوت در انتخابات آینده است.
در هفته های پایانی اسفندماه۹۹، احمدی نژاد در پاسخ به پرسشی درباره احتمال نامزدی در انتخابات پای مردم را پیش کشید و گفت اگر مردم بخواهند، میآیم. این آمدن اما از نظر همفکران پیشین احمدی نژاد نه معقول و نه مقبول بود؛ به گونه ای که «غلامعلی حدادعادل» رییس اسبق مجلس وی را گزینه ای تمام شده دانسته که تکلیفش در سیاست ایران روشن است و دیگر نباید آمدنش به انتخابات را در نظر گرفت. اظهارات حدادعادل، گرچه واکنش تند رییس دولتهای نهم و دهم را در پی داشت اما به نظر میرسد اکثریت جریان اصولگرا معتقدند دستکم شخص احمدی نژاد نمیتواند نظر مثبت نهادهای نظارتی مانند شورای نگهبان را برای نامزدی در انتخابات به دست آورد.
این اعتقاد را برخی انتقادات و اعلام برائتهای اطرافیان نزدیک احمدینژاد هم تقویت میکند. هفده اسفندماه سال گذشته، «عبدالرضا داوری» که یکی از مهمترین همراهان احمدی نژاد به ویژه در عرصه رسانه بود؛ ضمن تایید احتمال رد صلاحیت احمدی نژاد در انتخابات سال جاری تصریح کرد: «در یک ماه اخیر، روند حرکت آقای احمدینژاد به سمت افزایش تضادها و تنش با نهادهای حاکمیتی پیش رفته است. رهبری در سخنرانی ۶ دی ۹۶ صریحا گفتند کسی که سالها امکانات کشور در اختیارش بوده، نباید نقش اپوزیسیون را بازی کند. مخاطب این سخن به طور مشخص آقای احمدینژاد است. این رویه باعث شکسته شدن همان تفاهم است و باید اصلاح شود.»
فراز و نشیبهای جبهه پایداری
جدایی راه جبهه پایداری یا حزب پایداری از جریان اصولگرا، اسفند ۹۸ و با نامه تند و تیز حجت الاسلام «مرتضی آقاتهرانی» دبیرکل وقت این جبهه به حدادعادل، رییس جمنا آغاز شد. گرچه در آن مقطع نیاز به اتحاد برای فتح بهارستان اولویت به هر قیمتی اولویت داشت و بسیاری از اختلافات در سایه آن باقی ماند اما پایداری ها در سال گذشته تلاش کردند تا از هر زمان و مکانی برای اعلام تمایز و تفاوت خود با دیگر اصولگراها بهره برند. شعار انتخاباتی این جریان مانند سال های گذشته، یافتن نامزد اصلح برای انتخابات ریاست جمهوری است. این نامزد یا نامزدهای اصلح را در ماه پایانی سال گذشته «محمدناصر سقای بیریا» عضو جبهه پایداری «سعید جلیلی» و «صادق محصولی» معرفی کرد. جبهه پایداری دوم آبان ماه سال گذشته و در راستای تطبیق فعالیت حزبی با مفاد قانون احزاب، مجمع عمومی تشکیل داد و اعضای شورای مرکزی خود را انتخاب کرد.
در برهه زمانی این انتخابات مرتضی آقا تهرانی دبیرکل این تشکل بود اما به فاصله یک ماه یعنی ۲۹ آذرماه شورای مرکزی جدید «صادق محصولی را جایگزین آقاتهرانی کرد. تغییری که گروهی آن را نشانهای برای تغییر موضع جبهه پایداری تفسیر کردند اما هم محصولی و هم آقاتهرانی در گفت و گوهایی بر تداوم مسیر خود تاکید کردند. مهمترین رویداد مرتبط با جبهه پایداری در سال گذشته تغییر دبیرکل نبود بلکه درگذشت پدر معنوی این جریان یعنی آیت الله «محمدتقی مصباح یزدی» در دی ماه سال گذشته بود. برخی درگذشت چهره راهنمای جبهه پایداری را موجب از هم پاشیدن این جبهه تفسیر کردند، گروه دیگر بر تغییر موضع و رفتار این جریان تاکید کردند اما شواهد نشان میدهد اعضای جبهه پایداری به سیاق گذشته راه خود را ادامه داده و میدهند و یکی از مهمترین چالشهای اصولگرایان با آن ها در انتخابات سال جاری تفاوت نظر در معیارها و مصداقهای نامزد اصلح است.