«مشارکت سیاسی» کلیدواژه پرتکرار این روزهای احزاب و جریانهای سیاسی است. باز هم موسم انتخابات رسیده و مساله جهت و کمیت حضور مردم پای صندوقهای آرا بخش قابل توجهی از توجهها را در سپهر سیاسی کشور به خود جلب کرده است. روزی نیست که در فضای رسانهای و سیاسی کشور حرف و سخنی از ضرورتهای مشارکت سیاسی، موانع و الزامات آن مطرح نشود.
مساله حضور مردم در انتخابات ریاستجمهوری به عنوان مهمترین رویداد مردمسالارانه با توجه به کاهش نرخ مشارکت در جریان یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات میاندورهای آن و البته شرایط داخلی و بینالمللی کشور از اهمیت دوچندانی برخوردار است.
میزان مشارکت و مشروعیت عمومی از تابعی همپیوند با قدرت و اقتدار نظام سیاسی پیروی میکند. این روزها که کشور در هماوردی دیپلماتیک با طرف آمریکایی و البته غربی، حفظ حقوق هستهای و رفع تحریمها را در دستور کار دارد، تحکیم پایههای قدرت سیاسی، ضرورتهای مشارکت را بیش از هر زمان دیگری افزایش داده است.
رهبر انقلاب هم بارها درفرمایشات خود در مورد اهتمام به مساله مشارکت توصیه و علاج دردهای مزمن کشور را در پرشور بودن انتخابات و حضور مردم در انتخابات ریاستجمهوری عنوان کردهاند. رهبری ۲۹ بهمن در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی تاکید کردند: وقتی مردم در انتخابات شرکت کنند و شور انقلابی خودشان را نشان بدهند، این موجب امنیّت کشور میشود، این موجب پس زدنِ دشمنان میشود، طمع دشمن را در کشور کم میکند. انتخابات هر چه پُرشورتر، هر چه با اقبال عمومی مردم بیشتر همراه باشد، اثرات و منافعش برای کشور و برای خود مردم بیشتر خواهد بود. انتخابات برای کشور یک افتخار است، یک فرصت است، یک امکان است، یک ذخیره است که اگر شرکت پُرشور مردم باشد، این یقیناً به آینده کشور کمک خواهد کرد.
نگاه اصلاحطلبان به مشارکت انتخاباتی
این روزها از مهمترین دغدغهها و مشغولیات فکری اصلاحطلبان مساله «مشارکت سیاسی» است. اصلاحطلبان سالهای پیشین به دلیل برخورداری از پایگاه اجتماعی و ظرفیتی قابل توجه در مقبولیت مدنی، از افزایش مشارکت در بزنگاههای انتخاباتی بهره بردهاند. به این معنا که احتمال پیروزی انتخاباتی اصلاحطلبان به گفته خودشان تابعی از نرخ مشارکت انتخاباتی بوده است. از نگاه آنان، این قاعده را میتوان دست کم از بررسی نتایج انتخابات یک دهه اخیر کشور استنتاج کرد. جز در یازدهمین دوره انتخابات مجلس درسال ۱۳۹۸، اصلاحطلبان در انتخابات دهه ۹۰ موفقیتهایی به دست آوردهاند.
بر همین مبنا، اصلاحطلبان فارغ از هرگونه مباحث مبنایی درون جریانی (که از دید تئوریسینهای اصلاحطلبی پرداختن به آن از نان شب هم برای حامیان این جریان واجبتر است) و فارغ از بحث تشکیلاتی و ساختارسازی جهت تعیین راهبردهای انتخاباتی، بیش از همه به فکر راه چارهای برای افزایش مشارکت وجلب دوباره اعتماد حامیانشان هستند، چرا که بقا و احیای خود را در تداوم حضور در ساختار قدرت میدانند.
واقعیت اما برای اصلاحطلبان تلختر از آن است که راه چارهای عملی برای افزایش مشارکت بجویند. کمرنگ شدن اثرگذاری «تکرار» رهبر معنوی این جریان برای کشاندن طرفداران پای صندوق رای گزارهای است که بزرگان اصلاحطلب مدتها است از آن سخن می گویند. جریان رقیب هم سوار بر اسب مراد و با موج سواری روی تنگناهای اقتصادی ناشی از تحریمها و نارضایتیهای مردم، اصلاحطلبان را بیش از پیش به چالش میکشند و همه کاسه و کوزهها را بر سر آنان میشکنند.
این مساله از دید ناظران آسیبی جدی برای مجموعه نظام وکشور است. «محمد صادق جنانصفت» تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی مینویسد: آنهایی که به این میاندیشند که مشارکت را بیشتر کنند باید به درازمدت فکر کنند و بدانند که همین یک یا ۲ دوره ریاستجمهوری نیست و اگر نهاد دولت تخریب شود، اعتماد مردم هم سست میشود و همانگونه که در مجلس یازدهم مشارکت کم شد در انتخابات ۱۴۰۰ هم سطح مشارکت پایین میآید.
اتخاذ دیدگاهی موسع در بررسی صلاحیت نامزدها از سوی شورای نگهبان، پیشنهادی است که اصلاحطلبان برای افزایش مشارکت شهروندان به نهادهای حاکمیتی مطرح میکنند. از دید آنان هرچه ترکیب نامزدهای نهایی انتخابات سلایق طیف گستردهتری از جامعه را نمایندگی کند، شهروندان بیشتری در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد.
«علی مطهری» نماینده پیشین مجلس معتقد است سخنان اخیر رهبر انقلاب در مورد اهمیت مشارکت بالا در انتخابات و تلاش همه نهادها برای تحقق این هدف، دو مخاطب کلان دارد؛ «مخاطب اول ایشان مردم هستند و آنها باید با همه انتقادات به وضعیت موجود، در انتخابات شرکت کنند و مخاطب دوم نهاد نظارت است که باید از سختگیری بیجا خودداری کند و اگر کسانی به قانون اساسی انتقاد دارند و فساد اخلاقی و مالی ندارند را احراز صلاحیت کند تا مردم مشارکت بالاتری داشته باشند.»
با این حال، چند ماه مانده به انتخابات، هنوز مشخص نیست آیا شورای نگهبان در رویه خود در مورد بررسی صلاحیتها تغییری ایجاد میکند یا نه. همچنین مشخص نیست اصلاحطلبان دقیقا از چه راهبردی برای جلب نظر مردم برای رای دادن استفاده خواهند کرد و آیا اساسا اجماع و راهبردی در این زمینه دارند یا نه؟
اصولگرایان و مساله مشارکت
به گفته رقبا، اصولگرایان در مورد مشارکت شهروندان در انتخابات، به اندازه اصلاحطلبان دغدغه ندارند، چرا که پیروزی خود در انتخابات پیشرو را قطعی میدانند. اصلاحطلبان ولی اصولگرایان را به رضایتمندی از پایین بودن انگیزه حضور در انتخابات در میان مردم متهم میکنند.
از دید برخی ناظران، انتقادات گسترده و غیرمنصفانه طیفهای اصولگرایی علیه دولت و فرافکنی مسئولیت همه مشکلات کشور به دولت ازسوی آنان کاملا هدفمند بوده و در راستای تبلیغات سلبی انتخاباتی آنان انجام میشود تا مردم با رویگردانی از اصلاحطلبان، به نفع آنان وارد جریان انتخابات نشوند. از دید بسیاری شاید تکرار نتیجهای مشابه مجلس یازدهم به مذاق برخی طیفهای اصولگرایی بد نیاید، حتی اگر به قیمت مشارکت حداقلی وتضعیف پایههای اقتدار نظام و قدرت ملی هم باشد.
این در حالی است که اصولگرایان این اتهام را کاملا رد میکنند. «مهدی چمران» درگفت وگویی رسانهای گفته است: مشارکت هر چه بیشتر باشد بدون شک بهتر است. اینکه بعضی میگویند اصولگراها میخواهند مشارکت کم باشد اتهام واهی است. مشارکت بیشتر باشد قوام و انسجام کشور و انقلاب را تقویت خواهد کرد. پس شکی نیست که همه باید تلاش کنند که مشارکت افزایش پیدا کند. اما باید از طرف دیگر آسیب شناسی کنیم که چرا الان نظرسنجیها نشان میدهند که میزان مشارکت پایین است. بهنظر میرسد عامل اثرگذارتر مسائل اقتصادی است و نه مسائل سیاسی داخلی و خارجی. تورم توده مردم را رنج میدهد. این مردم را از هرگونه گزینش و انتخابی زده کرده است.
اصولگرایان در مسالهشناسی بی انگیزگی مردم برای حضورپای صندوقهای رای تشخیصی درست دارند، ولی در مورد دلایل ایجاد مشکلات اقتصادی با مردم کاملا صادق نیستند و سهم خود در ایجاد وضعیت کنونی را انکار میکنند. مثلا تاثیر تحریمها و معطل ماندن لوایح مرتبط با FATF را نادیده میگیرند و در برابر عملکرد دولت را مسئول وضعیت اقتصادی کنونی کشورمعرفی میکنند. آنها به صورت تلویحی با تاکید بر گزاره «انتخاب اشتباه» مردم در انتخابات گذشته، به طور کلی مردم را نسبت به اصل انتخابات بیاعتماد میکنند و به این ترتیب به ریشه مشارکت انتخاباتی تیشه میزنند.
در این میان طیفهای میانه اصولگرایان منطقیتر فکر میکنند و با آگاهی و واقعبینی درمورد مسائل امروزکشور از ضرورت زمینهسازی برایافزایش مشارکت سخن میگویند. «عباس سلیمی نمین» فعال سیاسی اصولگرا صادقانه سخن گفتن با مردم در آستانه انتخابات را در افزایش رغبت آنها برای مشارکت در انتخابات موثر میداند و میگوید: انتخاباتی که در آن قشر اندکی، امکان مشارکت و رشد داشته باشند به هیچ وجه مطلوب نیست.
مشارکت حداقلی در نظامی که پایههای خود را روی خواست و اراده مستقیم مردم بنیان گذاشته، زیبنده جمهوری اسلامی ایران نیست. پرهیز از رقابتهای گروهی و اجتناب از تقلیل مسالهای ملی چون انتخابات به موضوع رقابت جناحی و بداخلاقی سیاسی، ضرورتی است که همه جریانها و تشکلهای سیاسی باید به آن پایبند باشند.