تهران- ایرنا- جشن‌ پایان زمستان، جشنی برای پیروزی امشاسپندان بر دیو بدمنشی، زیاده‌خواهی و زمهریر و تاراندن آنها به جهان زیرین است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا،آیین‌ها همیشه در تاریخ جهان حضور داشته‌اند، از دوران پیشاتمدن تا امروز انسان به نوعی با آداب و رسوم در ارتباط است، انسانی که به او فرهنگی گفته می‌شود برای هر رویداد آیینی دارد، این رسوم بعدها به ادیان نیز پیوند خورده‌اند.

طبیعت همیشه الهام‌بخش‌ترین بنیان برای شکل دادن به این آیین‌هاست، نمونه آن جشن‌های پایان زمستان و آغاز بهار به شمار می‌آید. این آیین‌ها در فرهنگ‌های بسیاری اهمیت دارند و در بیشتر کشورها و پهنه‌های فرهنگی می‌توان جشن‌های زمستانی را دید. در فرهنگ ایرانی نیز از نخستین اسنادی که در دست داریم، زمستان لبریز از آیین است.

جشن پایان زمستان نیز یکی از آداب مهم ایران زمین بوده است، در آیین مهرپرستی، در روزهای پایان زمستان، جشن عروج مهر یا میترا را برگزار می‌کردند که اکنون نشان آن را در جشن عید پاک در آیین مسیحیت می‌توان دید.

زمهریر که معنی آن سرمای سخت است، ویژگی دوزخ زرتشتی نیز به حساب می‌آید نتیجه هجوم دیوان به زمین است. دی ماه که آغاز زمستان است، ماهی بی نام و نشان یا انامک، با پیشوند ا برای نفی به شمار می‌آمده است. این نام یادآور دورانی است که زمستان چون با هیچ فعالیت انسانی تطابق نداشت. به نقل از وندیداد یا ویدودات، زمهریر در دوره جمشید و پس از گمراهی او به وجود آمد و این گونه دیو زمستان راه نفوذ بر زمین را پیدا کرد.

نبرد امشاسپندان

نام دی در گاه‌شماری زردشتی از واژه اوستایی‌ daovah می‌آید که صفت دادار اهورامزدا دانسته شده اما لفظ دی، به دیو منسوب است که در ایران در زمره اسطوره‌های منفی یا دیوان اهریمنی در نظر گرفته می‌شود. این ماه که سخت‌ترین ماه سال به شمار می‌آمده نشان دهنده نبرد ایزد آذر و دیو سرما است و از سوی دیگر و از دیدگاه اسطوره‌ای با شروع دی، میترا بر اهریمن غلبه می‌کند. حمله دیو زمستان، ایزدان را وحشت‌زده می‌کند و این آتش مقدس است که قلب مردمان را گرم نگاه می‌دارد.

در ماه دوم زمستان، بهمن یا وهومنه ایزد خرد در برابر اکومن، اهریمن بدمنشی و بداندیشی می‌ایستد، در این نبردها  واژه‌ای که امروز به نام بهمن و به عنوان ریزش برف سنگین به کار می‌بریم، به عنوان بخشی از نبرد این دو ایزد به شمار می‌آمده است و در پایان بهمن ماه، بداندیشی نیز به پایان می‌رسد و سپنته ارمئیتی سپندازمز یا همان اسفند با مژده بهار می‌آید.

نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان بنام اسفند یا سپندارمذ نیز از ویژگی باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است و نام ایزدی که نماد باروری و سبزی است بر آن نهاده شده، چنان که وهومنه در نیمه زمستان محافظ چارپایان سودمند چون گاو بوده است، سپندارمز نیز از گیاهان پاسداری می‌کند اما نبرد او با دو دیو است یکی نانگهیثه که از سران دیوان است و آفریدگان را از قانع بودن بازمی‌دارد و آنان را زیاده‌خواه می‌کند و دیگری ترومد که آفریننده نخوت و تکبر و گستاخی و مقابل سپندارمد به عنوان ایزد تواضع است، این دیوان به دست سپندارمد از میان خواهند رفت.

جشن پایان زمستان در حقیقت پیروزی این امشاسپندان و جشن بازگشت رپیثوین، ایزد گرمای نیمروز و فرمانروای ماه‌های تابستان دانست.

جشن آفرینش انسان، آخرین گاهنبار زرتشتی

در تقویم زردشتی، روزهای پایانی زمستان هم زمان با ۲۵ تا ۲۹ یا ۳۰ اسفند ماه به گاهنبار همس پت میدیم  یا پنجه مشهور است.

عبارت همس پت میدیم برابر شدن شب و روز معنی دارد و  روزهای آن نام‌های جداگانه‌ای دارند که بخش‌های پنج گانه گات‌ها را یادآوری می‌کنند. این گاهنبار در اوستا با واژه ارتو کرثنه آمده که ارتو به معنی راستی و درستی و کرثنه به معنی روش و کردار است.

به باور زرتشتیان، گاهنبار همس پت میدیم، هنگام آفرینش انسان از سوی خداوند و آخرین بخش آفریدن جهان گیتوی است.

زرتشتیان به باور این که میزبان فروهرهای درگذشتگان نیز هستند، پیش از گاهنبار همه جا را تمیز و خانه و کاشانه خود را مرتب می‌کنند و در آخرین روز پنجه با آیین ویژه‌ای هیزم در بالای بام خانه فراهم می‌آورند و در سپیده‌دم آتش را روی بام خانه روشن می‌کنند تا بازگشت فروهرها به آسمان را بدرقه کرده باشند.

این مراسم با جشن چهارشنبه سوری که آتش روی بام برای پیدا کردن خانه توسط فرورهای پاک روشن می‌شود، متفاوت است.